Part 8 Flashcards
froncer
چین دادن، چین انداختن
sourcil
ابرو
avilir
خوار کردن، کوچککردن، سبککردن، تحقیر کردن
mensonge
دروغ، کذب. دروغگویی. فریب، خیال باطل
abdiquer
کنارهگیریکردن از، دستکشیدن از، استعفا دادن از. رها کردن. صرف نظر کردن از، چشم پوشیدن از. از سلطنت کنارهگیری کردن، تاج و تخت را رها کردن
céder
واگذار کردن، دادن، در اختیار (کسی) گذاشتن. فروختن
ramener
دوباره آوردن ،باز آوردن. بازگردانیدن، برگرداندن
invincible
شکستناپذیر، فتحنشدنی، تزلزلناپذیر
administrer
ادارهکردن. سرپرستیکردن، سرپرستی کاری را به عهده گرفتن. اجرا کردن، اعمال کردن. [دارو] تجویز کردن، دادن
vomitif,ive
استفراغآور، تهوعآور
matière
ماده. موضوع، محتوا، مضمون
fortifier
قویکردن. نیرومند کردن. تقویتکردن. استحکامات ساختن برای
rétablir
دوباره برقرار کردن. به حال اول برگرداندن. سر و سامان دادن. دوباره منصوب کردن. خوب کردن، شفا دادن
complot
توطئه، دسیسه
boute-en-train
مجلس گرمکن