Part 22 Flashcards
suave
[ادبی] دلپذیر، مطبوع، خوش، دلانگیز
franchir
گذشتن از، عبور کردن از، پشت سر گذاشتن، رد کردن، پریدن از روی
mollement
با بیحالی، شُل. به آرامی، آرام
lorgner
دید زدن. چشم (کسی) دنبال (چیزی) بودن، چشم طمع داشتن به
tressaillir
لرزیدن. به خود لرزیدن. تکانتکانخوردن
étendre
گستردن، پهنکردن، انداختن. دراز کردن. خواباندن. مالیدن. گسترشدادن
causeuse
کاناپه دونفره
flot
موج (آرام). آب دریا، دریا. مَد دریا. [مجازی] سیل شناور
mousseline
(پارچه) وال
mouiller
تر کردن، خیسکردن، نمزدن. آب اضافه کردن (به)، رقیقکردن
délire
هذیان. شور، شعف، وجد. [روانشناسی] روانآشفتگی
vaniteux,euse
(آدم) خودخواه، خودپسند، متکبر، مغرور. خودخواهانه، خودپسندانه
frivole
سبک، سبکسر، بچه. سطحی. بیاهمیت، جزئی، بیهوده
impertinence
گستاخی، بیادبی، وقاحت، پرویی. حرف گستاخانه. رفتار بیادبانه
génie
نابغه. نبوغ. استعداد، قریحه، ذوق.
خصلت، ویژگی، خصوصیت.
جن، همزاد، پری.
مهندسی