Part 19 Flashcards
étreinte
(عمل) فشردن. فشار. (عمل) تنگ در آغوش گرفتن
délirant,e
هذیانآمیز. دیوانهوار، جنونآمیز. نامعقول
paternité
پدری. احساس پدری
natte
حصیر، بوریا. گیس بافته، موی بافته
enfantillage
بچگی، بچهبازی
blâmer
سرزنشکردن، ملامتکردن، دعواکردن، مواخذهکردن، نکوهشکردن. توبیخکردن. مقصر دانستن، متهم کردن
renfermer
حاوی (چیزی) بودن، در بر داشتن، در خود جا دادن
principe
اصل، مبدا، منشا، اساس. اصول اخلاقی
parterre
باغچه، کرت
dissimuler
پنهانکردن، مخفیکردن، مخفینگهداشتن
entacher
لکهدار کردن، ملوثکردن
provision
مایحتاج، آذوقه، خواربار
toutou
[زبان کودکان] هاپو
rubis
یاقوت
ongle
ناخن. [برخی جانوران] چنگ، چنگال
pension
مستمری، مقرری، حقوق. پانسیون
atout
[ورقبازی] برگ برنده. شانس
vider
خالیکردن. شکم (ماهی یا مرغ را) خالی کردن، پاککردن. بیرونریختن
affliger
متاثر کردن، غمگینکردن، غصهدار کردن
certes
> > > certainement
مسلماً، مطمئناً، قطعاً، یقیناً