Part 14 Flashcards
vipère
افعی
cotiser
سهمدادن، دونگ خود را دادن، سهیمشدن. حق عضویت (جایی را) دادن. [بیمه و غیره] حق (چیزی را) پرداختکردن
bondir
جستن، جهیدن، پریدن، جستزدن. به سرعت رفتن، دویدن، پریدن
ruer
جفتکانداختن
se ruer
هجوم آوردن، حملهکردن، پریدن (به طرفِ)
étrangler
خفهکردن. ایجاد خفقان کردن. فشردن، فشار دادن
perfidie
خیانت، خیانتکاری، پیمانشکنی، نابکاری
baraque
کلبه چوبی، اتاقک چوبی، آلونک. دکه. خانهخرابه. دخمه
farceur,euse
شوخ، بذلهگو، لوده
redresser
صافکردن، راستکردن. دماغه (هواپیما را) بلند کردن. فرمان (اتوموبیل را) صافکردن. اصلاحکردن، درستکردن
se redresser
صاف ایستادن. [مجازی] روی پای خود ایستادن، احیا شدن
piteux,euse
اسفبار، رقتبار، ترحمانگیز
bélier
قوچ. کوبه. برج حمل
couvrir
پوشاندن. روکشکردن. جلدکردن. پنهانکردن، مخفیکردن، نهفتن. حفاظتکردن
prêcher
موعظهکردن، وعظکردن. [مذهبی] تعلیمدادن. توصیهکردن، سفارشکردن
stipulation
قید و شرط، شرط
masse
توده، تل، پشته، کپه. عده، دسته. توده (مردم)، مردم، جماعت