Part 17 Flashcards
pudeur
شرم، حیا، حجب. عفت
sincère
راستگو، صادق. واقعی، حقیقی، راستین. صادقانه
voilé,e
پوشیده، در پرده، در لفافه. با حجاب، محجبه. [عکس، دید] تار. [صدا] گرفته
grogner
خُرخُر کردن. غرغر کردن، غر زدن، نق زدن
valoir
ارزیدن، ارزش داشتن. برابر بودن، مطابقبودن. فراهمکردن، موجبشدن
moue
آویزانشدن لب و لوچه
faire la moue
لب و لوچه (کسی) آویزان شدن. لبورچیدن
scrupule
دلنگرانی، دغدغه خاطر، عذاب وجدان. وسواس، موشکافی
dissiper
از بین بردن، رفعکردن، برطرفکردن. پراکندهکردن، پخشکردن. به باد دادن. از راه به در کردن
solennellement
با تشریفات. رسماً، به طور رسمی
solennel,elle
رسمی. باشکوه، مجلل. موقرانه، باطمطراق
interroger
سوالکردن از، پرسیدن از، جویا شدن. بازجوییکردن از، بازپرسیکردن از. مصاحبهکردن با. بررسیکردن، مطالعهکردن
abîme
پرتگاه. ورطه، مهلکه، گرداب
corroborer
تاییدکردن، قوتدادن
noble
اشرافی. بزرگمنش، اصیل، شریف. بزرگمنشانه، والا، شرافتمندانه. شکوهمند، باعظمت. متین
délicatesse
ظرافت. لطافت. ملایمت. حساسیت. دقت. سنجیدگی. لطف، محبت