Part 25 Flashcards
traité
رساله، قرارداد، پیمان، معاهده، عهدنامه
liquider
تسویهکردن، پرداختکردن. زیر قیمت فروختن، به بهای نازل فروختن، چوب حراج زدن
averse
رگبار. [مجازی] سیل
priver
محرومکردن، بیبهرهکردن، سلبکردن
privé,e
شخصی. اختصاصی. خصوصی. محرمانه. غیر رسمی
fardeau
بار. [مجازی] بار سنگین، مسوولیت سنگین
enragé,e
هار. عصبانی، خشمگین، کفری
tapage
جنجال، هیاهو، سر و صدا
alléger
سبککردن، سبکتر کردن. کاهش، تخفیف. تسکین
chagrin
غم، غصه، اندوه
souche
کُنده. سرسلسله. منشا، ریشه. تهقبض، تهچک
concession
واگذاری، اعطا، امتیاز
tricoter
بافتن
crâne
مخ. کله، سر. جمجمه
paille
کاه. پَر کاه
être sur la paille
در فقر و فاقه به سر بردن
velléité
میل، هوس، ویر
vengeance
انتقام، انتقامجویی
affaire
کار، امر. وظیفه. موضوع، مطلب، قضیه. چیز. مشکل، گرفتاری، مساله، دردسر
hostile
دشمن. مخالف. متخاصم
inspiration
الهام. وحی. تحریک، ترغیب، تشویق