Part 24 Flashcards
chicane
اشکالتراشی، ایرادگیری، بهانهجویی. مرافعه، دعوا، جر و بحث، مشاجره. گذرگاه پر پیچ و خم
démêlé
درگیری، کشمکش، جر و بحث، مشاجره. مساله، مشکل
engager
گرو گذاشتن. متعهدکردن. متعهدشدن، به گردن گرفتن. استخدامکردن، به کار گرفتن
sincère
راستگو، صادق. واقعی، حقیقی، راستین. صادقانه
guise
a sa guise
به میل خود، به دلخواه خود، هر طور که میخواهد
instituer
تاسیسکردن، بنیاد نهادن. ایجاد کردن، تشکیلدادن
propriétaire
صاحب، مالک، دارنده. زمیندار
convenablement
به طرزی مناسب، به نحو شایستهای، خوب
rédiger
نگاشتن، نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن
strict,e
سخت، دقیق، اکید. سختگیر، خشک
atteindre
رسیدن به، دستیافتن به، نایلشدن به. به دست آوردن، دریافتکردن، کسبکردن
spéculation
سوداگری، سفتهبازی
malmener
بدرفتاریکردن، با خشونت رفتار کردن. ضرب شست نشان دادن
délirer
هذیانگفتن
sornette
یاوه، مهمل، چرند