Part 36 Flashcards
souverain,e
عالی، برتر، والا
فرمانروا، پادشاه، حاکم
parer
آراستن، تزیینکردن
جا خالیدادن
[حمله] دفعکردن
چاره کردن، علاجکردن
prévenir
خبر کردن، خبر دادن به، اطلاعدادن به
orgueil
خودپسندی، خودخواهی، تکبر
déplorable
اسفبار، اسفانگیز، رقتانگیز، غمانگیز
affectueusement
با مهربانی، با دلسوزی، صمیمانه، دلسوزانه
apprêt
مقدمات، تدارکات
cassette
[جواهرات] جعبه، صندوقچه
نوار، کاست (موسیقی)
proportion
نسبت، تناسب
déesse
الهه، ایزدبانو
ensevelir
در گور گذاشتن، دفنکردن
پنهانکردن، مخفیکردن
préparatifs
تدارکات
accabler
از پا در آوردن، خرد کردن
سرشار کردن، اشباع کردن
به ستوه درآوردن، عاصی کردن
gage
وثیقه گرویی
قول، تعهد
گواه دلیل
coffret
صندوقچه، جعبه
essuyer
خشککردن
پاککردن
گردگیریکردن، گرد و خاک (چیزی را) گرفتن
fée
پری
incontestablement
مسلماً، بیگمان، بیتردید، بیشک
vengeance
انتقام، انتقامجویی
colonel
سرهنگ