Part 35 Flashcards
dévouement
فداکاری، از خود گذشتگی، ایثار
اخلاص
محبت، مهر، عشق
laid,e
زشت، بیریخت، بدقیافه
ناپسند، بد، زننده، قبیح
lanterne
فانوس
[اتوموبیل] چراغ کوچک
abord
دستیابی
دسترسی
رفتار، برخورد
اطراف، پیرامون، حول و حوش، دور و بر
حومه
piaffer
[اسب] سمزمینزدن، سم به زمین کوبیدن
این پا و آن پا کردن
affluer
جریان یافتن، جاری شدن
جریانداشتن، جاری بودن، در جریان بودن
ازدحامکردن، تجمعکردن، جمعشدن
empressement
اشتیاق، شور و شوق، علاقه، ذوق و شوق
تعجیل، شتاب، عجله
chute
سقوط
(عمل) افتادن، زمینخوردن
افت، کاهش، تنزل
ریزش
بارش
شکست، ناکامی
انحطاط، نابودی، زوال
تباهی، گمراهی
ruer
جفتکانداختن
se ruer
هجومآوردن، حملهکردن
quasi
تقریباً
[در ترکیب] شبه، نما، مانند، نیمه
dominer
حکومتکردن (بر)
مسلطبودن (بر)
به زیر سلطه خود درآوردن، تحت نفوذ خود درآوردن
croix
صلیب، چلیپا
cordon
بند
نخ، قیطان
نوار
doré,e
طلایی، زرین
vêtu,e
(لباس) پوشیده
[اسم مفعول فعل vêtir] در لباسِ، در جامه، ملبس به