Part 13 Flashcards
glorifier
تجلیلکردن، تمجید کردن، ستودن. [خدا] ستایشکردن، شکر کردن. زیبا جلوه دادن
tas
توده، تل، پشته، کپه. مقدار زیادی، یک عالمه
tribunal,aux
دادگاه
inventorier
صورتبرداریکردن (از)، صورت برداشتن از
emmener
همراه خود بردن، با خود بردن، بردن. هدایت کردن
figue
انجیر
bouffonnerie
دلقکبازی، لودگی
compris,e
شامل، با، از جمله، مِنجمله. محاسبهشده، به حساب آمده
évacuer
تخلیهکردن. خالیکردن. دفعکردن
vinaigre
سرکه
rompre
شکستن، در هم شکستن. خرد کردن، چند تکه کردن. گسستن، پاره کردن. [رابطه، قرارداد، …] به هم زدن
grêle
بلند و باریک، کشیده. ظریف. [صدا] زیر، نازک. تگرگ
momie
(جسد) مومیایی
tapir
چنباتمهزدن، کز کردن. قایمشدن
unanime
همرای، همعقیده، همداستان، متفقالقول
sourdement
[ادبی] با صدای خفه. [ادبی] پنهانی، مخفیانه
décamper
در رفتن، فرار کردن، به چاک زدن
proposition
پیشنهاد
adhésion
موافقت، رضایت. قبول، پذیرش، تایید. طرفداری، هواداری، پشتیبانی، حمایت. عضویت. الحاق. چسبندگی
terme
پایان، آخر، انتها. دوره، مدت. موعد. مهلت. موعد پرداخت. لفظ، عبارت. اصطلاح.
payer son term
اجارهبهای خود را پرداختن