Part 2 Flashcards
pénible
پرزحمت، پرمشقت، دشوار، سخت. غمانگیز، دردناک، تاثرآور. غیر قابل تحمل
incrédule
(آدم) دیرباور، شکاک. بیایمان
aise
راحتی، آسایش، آسودگی. خشنودی
larcin
دلهدزدی
sobriquet
اسم خودمانی، لقب
potion
[دارو] شربت
opérer
اقدامکردن، اجرا کردن. اثر کردن. جراحیکردن
fiole
[عطر، دارو، …] شیشه
tiroir
کشو
creuser
کندن، حفر کردن. گود کردن. کند و کاو کردن در، تعمقکردن در
soupçonner
بدگمانبودن به، سوء ظن داشتن به، گمانکردن
révélation
افشا، افشاگری، رازگشایی، پردهبرداری
traître, traîtresse
خائن، خیانتکار
conjecture
حدس، گمان، فرض
détourner
تغییر مسیر دادن، مسیر (چیزی را) تغییر دادن. منحرفکردن. برگرداندن. منصرفکردن
drapeau
پرچم، میهن، وطن، کشور. ارتش
soutien
پشتیبانی، حمایت. پشتیبان، حامی، مدافع
tronche
کله، پک و پوز
argot
زبان لاتی. زبان ویژه
langage
زبان