Morale Flashcards
clemenza
تمایل به بخشش
رقت قلب
بسیار مهربان
mitigare
آرام کردن – دلجویی – کم کردن
تخفیف دادن
pena
مجازات – جزا – حکم مجازات – رنج جسمی یا اخلاقی – مجازات جهنم – اندوه – آدم بیچاره
castigo
مجازات
colpevole
گناهکار
spregiativo
تحقیر کننده
crudeltà
قصاوت
nell’imposizione
در تحمیل کردن
nell’imposizione di pene
در اعمال مجازات
sevizia
شکنجه – زجر دادن – عذاب دادن
ferocia
وحشی گری – درنده خویی
compiacersi
خوشحال می شود -
tormento
عذاب – اذیت - رنج
maltrattare
بد رفتاری کردن
Per eccesso
بیش از حد
eccesso
اضافی
mitezza
ذات ملایم
مهربانی – ملایمت – نرمی
imprudentemente
بی احتیاط
imporre
تحمیل کردن – مجبور کردن
modestia
تواضع
– شکسته نفسی – افتادگی
یعنی در حد خودش و حدی که هست رفتار کند. یعنی خودش رو بزرگ جلوه نده
comportarsi
رفتار كردن
moti
حرکتها
apparato
تجهیزات
- اندام ها
l’intemperanza
بی اعتدالی
abbassando
پایین آوردن
insensibilità
عدم حساسیت
un fine onesto
هدف صادقانه
recupero
بهبود خواهم یافت
l’aumento
افزایش
si rifuggono
فرار می کنند – اجتناب می شود
essenza
ذات
possediamo
ما مالک هستیم – ما دارا هستیم
altrettanti
همچنین – به تعداد – همان قدر – به همان اندازه
fluiscono
آنها جاری می شوند
attestate
گواهی
incessantemente
بی وقفه
fermezza
استحکام
distinzione
فرق - تمیز - تشخیص
viene affermato
بیان شده است
immediato
آنی
assenso
رضایت
cooperano
همکاری می کنند
il dubbio volontario
شک ارادی
il dubbio involontario
شک غیر ارادی
l’eresia
بدعت – مزخرف – ایده جدید بر خلاف دیدگاه عمومی و عقیده اکثریت
apostasia
انکار و رها کردن - ارتداد
scisma
شقاق – جدایی
bestemmia
کفر – توهین به مقدسات - ناسزا
l’ottusità
کسالت
کندی
trascura
بی توجهی – سهل انگاری – شلخته
ritenere
در نظر گرفتن
l’esitazione
تردید
obiezioni
اعتراض – ایراد – سرزنش -
curanza
اهميت دادن
l’ostinata negazione
انکار سرسختانه
ostinata
یک دنده –
سمج- خود رای – سرسختانه
a lui soggetta.
تابع او
appoggiandoci
با تکیه بر – حمایت کردن -اتکا - پشتیبانی
ispirano
الهام میگیرند
assume le attese
انتظارات را در نظر می گیرد
assume
فرض می کند – در نظر می گیرد
salvaguarda
حفاظت – حراست
scoraggiamento
دلسردی
dilata
متورم – منبسط شدن – گشاد شدن
slancio
جهش – جهش ناگهانی
dall’egoismo
از خودخواهی – خود پرستی
disperazione
ناامیدی – یاس - درماندگی
proviene
ناشی می شود
l’acidia
ترش رو
pigrizia spirituale
تنبلی روحانی
lussuria
شهوت - هوس
presunzione
جسارت – اعتماد به نفس اغراق آمیز به خود – تصور تخیلی از خود –
حدس – فرض
vanagloria
به رخ کشیدن
– غرور
تمایل بیش از حد و بیهوده برای ستایش و تحسین مداوم که منجر به لاف زدن از شایستگی ها و توانایی ها می شود
superbia
غرور – تکبر
نظر بیش از حد از خود و توانایی های خود را با نگرش برتری متکبرانه و امنیت اشکار ⬨ در دین کاتولیک، یکی از هفت گناه مرگبار.
punizione
مجازات - عذاب
all’indigente
فقیر - نیازمند
compassione
رحم - شفقت
ammonizione
اخطار - اندرز
sforziamo
تلاش می کنیم
privatamente
به صورت خصوصی
l’odio
نفرت
l’accidia (o pigrizia spirituale)
تنبلی (یا تنبلی معنوی)،
l’invidia
حسادت - حسد
diffamazione
افترا
disappunto
ناامیدی
la contesa
بحث و جدل – مشاجره - درگیری
la rissa
جنگ
la sedizione
فتنه - شورش
lo scandalo
رسوایی
parallele
موازی
l’oggetto
هدف
obiettivo
مقصود
هدف
proporzionate
متناسب
proporzionate
متناسب
disposti
مایل بودن
l’autoconservazione
حفظ خود
alimenti
غذایی
nuocere
صدمه
impedire
مانع
operazioni
عملیات
si eleva
بالا می رود
l’astinenza
پرهیز
consimili
مشابه
differisce
متفاوت است
temperanza
محبت
اعتدال
è evidente
واضح است
congiuntamente
به طور مشترک
la capacità intrinseca
توانایی ذاتی
intrinseca
ذاتی
omonime
همنام ها
omonime acquisite.
نام های اکتسابی
si radicano
ریشه می گیرند
più intensi
شدیدتر
progressivamente
به تدریج
mozione
حرکت - جنبش
benefici gratuiti
مزایای رایگان
Predispongono
آنها آماده میشوند
lui si poserà
او ژست خواهد گرفت
او فرم خواهد گرفت
comunicati
ارتباط دارند
sintetizza
ترکیب کردن- خلاصه کردن
affermazioni
ادعا - بیانیه
sorretta
پشتیبانی
– حمایت – دلداری - دلجویی
permanenti
دائمی
conferiscono
آنها ارائه می دهند
conferire
اعطا کردن – مشارکت کردن – درد و دل کردن
attribuire
نسبت دادن – منصوب کردن
assegnare
گماشتن – محول کردن – اختصاص دادن
ultraumano
فوق بشری
enigma
معما
Apprendere
فرا گرفتن
svelatamente
رونمایی کرد
svelare
پرده برداری
اشکار کنید:
به وضوح نشان دهید:
کشف کنید
pregustazione
پیش مزه کردن
بیعانه
menziona
ذکر کردن – نام بردن – متذکر شدن – اشاره کردن
spunterà
ظاهر خواهد شد
spuntare
آراستن – جوانه زدن – روییدن – سبز شدن
Opportunamente
بطور مناسب یا شایسته
به راحتی – به مناسبت – به درستی
ambedue
هر دو
reverenziale
قابل احترام
intuizione
شهود – بصیرت - بینش
conviene
راحت است - بهتره
provenienti
از جانب … میاد – ناشی شدن
maligno
خبیث – بدکار - شرور
Suo compito principale
وظیفه اصلی آن…. است
in ordine a Dio.
در رابطه با خدا
به منظور خدا
eccitare
هیجان زده کردن – برانگیختن احساسات
affetto filiale
محبت فرزندی
favorisce
لطف می کند – علاقه مند بودن
کمک کردن – مساعدت کردن – عنایت کردن
riverenza
احترام
sottomettersi totalmente
تسليم كامل
fedeltà
وفاداری
bontà
نیکی
benevolenza
خیر خواهی
dominio di sé
خویشتنداری – سلطه بر خود
devozione
تعلق خاطر
intendere
منظور داشتن
l’ornamento
زینت
Al di là della metafora
فراتر از استعاره
inattive
غیر فعال
conferite
اعطا شده
germi destinati
بذرهای مورد نظر
sbocciare
شکوفه - گل
opere degne
کارهای شایسته
culminante
اوج می گیرد
immuni
مصون
efficaci
موثر
preludio
مقدمه – پیش درآمد
il più sublime effetto
عالی ترین اثر
pegno della felicità eterna
وعده سعادت ابدی
definisce
تعریف می کند – معنی می کند
rilevare
تشخیص
avvertenza
هشدار
restringe
باریک می کند
l’entità
اهمیت – ارزش – مقدار – حد – موجودیت - وسعت
omissione
حذف - قصور - غفلت
Abitualmente
معمولا
trasgredire
تجاوز کردن
la disordinata brama
ولع آشفته
la disordinata brama dei beni altrui
شهوت بی حد و حصر به دارایی های دیگران
disprezzare
خوار شمردن
un’offesa a Dio
توهین به خدا
attualmente
در حال حاضر
ribellione
شورش
nuocere
صدمه
danneggia
آسیب می رساند
l’uomo gli reca offesa
مرد به او توهین می کند
reca
حمل می کند
preferendo
ترجیح دادن
non implica
دلالت نمی کند
un danno
یک آسیب
autodistruzione
خود تخریبی
in quanto raggio
به عنوان یک پرتو
attingendola da Dio
گرفتن آن از خدا
attingere
جمع آوری - کشیدن - بدست آوردن
gravità
جاذبه – گرانش
contrappone
تضادها – بر خلاف
analogico
قیاسی
مبتنی بر قیاس است یا بر اساس قیاس حاصل میشود
privazione
محرومیت
bene debito
بدهی خوب
debito
وظیفه، تعهد اخلاقی
بدهی
la carenza
کمبود
ostacolo frapposto
مانع بر سر راه
frapposto
در میان گذاشتن – در میان قرار دادن
rimedio
درمان
si oppone
مخالفت می کند
preternaturali
فراطبیعی
l’immortalità
جاودانگی
soggezione
هیبت
immediata
فوری
soggezione
هیبت
figlio prodigo
پسر ولگرد
ولخرج
prodigo
ولخرج – اسرافکار – لارج – بذل و بخشش بی حد و حصر و بی حساب کتاب
contrarre
قرار داد بستن
ci hanno trasmesso
ما را فرستادند – به ما انتقال پیدا کردند
ribadito
تکرار کرد
با قاطعیت تایید کرد
ribadito solennemente
بطور رسمی مجدداً تأیید شد
avarizia
خسیس – حرص و طمع – زیاده خواهی
invidia
حسادت
iracondia
خلق و خوی خشن
خشمگین
mansuetudine
نرمی
حِلم
le passioni concupiscibili
امیال شهوانی
incontinenza
بی اختیاری
Risiede nella volontà
در اراده مستقر است
si lasci
ترک کردن – رها کردن
dall’impeto
توسط انگیزه – جذبه
assoggetta la volontà
اراده را مطیع کردن
assoggetta
فاعل، موضوع
continenza
در لاتین - خودداری
توانایی متعادل کردن لذت ها خواسته ها و حس ها
پرهیزگاری- خودداری
corrispondenti
تطابق
ratificata
تصویب - انعقاد
sfrenato
هرزه – بی بند و بار – آشفته – سرکش – متلاطم – مهار نکردنی – بی عقل
austerità
ریاضت
شبیه جیره بندی – سخت گرفتن و کنترل شده بودن
vigilanza
کنترل – هوشیارانه زیر نظر داشتن - نظارت هوشیارانه
delicato
ظریف
castità
عفت - نجابت
l’ubriachezza
حالت مستی
delle bevande inebrianti
نوشیدنی های نشاط آور
inebrianti
مست کننده
هیجان انگیز
نشاط آور
برق انداختن
تحریک کننده
جالب هست
in senso stretto
به طور دقیق
gola
شکم پرستی
حلقوم - حلق - گلو
castità
عفت – عصمت – نجابت- پاک و سالم
sobria
هوشیار – حواس جمع
Sobrietà
قنائت – متانت
هوشیاری
l’astinenza
پرهیز- ترک کردن
osceno
ناپسند
قبیح – رکیک - مبتذل
turpe
پلیدی – پستی – بی حیایی- ننگین
شرم آور – زشتی شخصیت
spiritualmente decoroso
از نظر معنوی شایسته
decoro
ادب – شان – وقار - آراستگی
l’amore al decoro
عشق به وقار
حب نجابت
l’onestà
صداقت
certi peccati
گناهان خاص
una mutazione corporea
یک جهش بدنی
comporta
منجر می شود
lodevole
قابل ستایش
astratto
برعکس تحقق – میوه دلیلها – نتیجه عقل
Concreto
تحقق که بشه دید و لمس کرد
pudore
حیا – خجالت – شرم – شکسته نفسی – عفت - نجابت
inclinazione
تمایل
contenendoli
حاوی آنها
concupiscibile
شهوتناک - مستانه
l’appetito
در فلسفه چیزی که آرزو یا تمایل داری
اشتهاء
tatto
لامسه - لمس
discrezione
احتیاط – صلاحدید – ملاحظه -
assecondando
افراط کردن
راضی کردن، ارضا کردن، ارضای یک میل
مساعدت کردن: در یک ابتکار افراط کردن ⬨ راضی کننده،
برآورده کننده: کوشیده ام به هر آرزویش تن بدهم.
equilibrio
تعادل
piaceri
لذتها
l’attrattiva
جذابیت
modera
در حد متوسط – تعدیل می کند
moderazione
استفاده از میزان مناسب
non si cura
اهمیتی نمی دهد
disprezza
تحقیر کردن- اهانت – خوار کردن
temerarietà
بی پروایی
l’audacia
شجاعت - جسارت
sopportano
تحمل کردن
codardia
بزدلی- ترسویی
impediscono
جلوگیری می کند
fermamente
محکم – بطور استوار
irrobustire
سفت شدن – تشدید کردن – تقویت کردن
costanza
ثبات
perseveranza
استقامت
ci anima a
ما را تشویق می کند به
longanimità
شکیبایی – صبر - مدارا
calamità
بلا – حوادث – بدبختی - فاجعه
آهن ربا
impressiona
تحت تاثیر قرار می دهد
si commuove
منتقل می شود
متاثر شدن
insensibilità
عدم حساسیت
scoraggiamento
افسردگی – دلمردگی – سرافکندگی – دلسردی – نا امیدی
abbattere
خراب کردن – افسرده کردن – انداختن- تخریب کردن
innumerevoli
بی شمار
abbattimento
افسردگی – تخریب – حزن – دلمردگی
sopportare
اسقامت کردن – تحمل کردن – تاب آوردن
ificenza
زیبایی – اثر بخشی
opposto
مخالف
all’estremo
به افراط
sperpero
حدر دادن – اسراف کردن
grettezza
زیاده خواهی – حرص – تنگ نظری – پستی
la meschineria
پستی - کوچکی
monumenti
بناهای تاریخی
fattibili
قابل اجرا
indietreggiare
عقب نشینی کردن – صرفنظر کردن – ول کردن – منزوی کردن- واگذار کردن
intraprendere
بعهده گرفتن
la magnanimità
بزرگواری
سخاوت
صبر
La magnificenza
باشکوه
حالت بسیار خوب، زیبا یا شایسته تحسین شدن:
ابهت – بخشش – بزرگواری – بخشش – بخشندگی
عظمت
زیبایی
اندازه
هیبت
sfiducia
بی اعتمادی
malintesa
سوءتفاهم – تصور غلط
fruttificare
به بار نشستن - ثمر دادن- به ثمر رسیدن
pusill
چروک
pusillanimità
بزدلی – ترسویی
rinomanza
آوازه – شهرت - معروفیت
vanagloria
پوچی – لاف – غرور
procura
نمایندگی
وکالت
procurare
ایجاد کردن – سبب شدن – تهیه کردن
l’ambizione
جاه طلبی
intraprendere
بعهده گرفتن
difetto
نقص – عیب – قصور – کاستی
mediocrità
متوسط بودن
incompatibile
ناسازگار
tendenza
روند – گرایش- میل
implica
شامل می شود
la presunzione
جسارت – چیرگی – فرض –
پیش فرض
arduo
سخت
desistere
دست کشیدن
l’appetito irascibile e la volontà
اشتهای تندخو و اراده
una giusta causa
یک علت عادلانه
affrontare la prova
با آزمون روبرو شدن
fortezza
بردباری
– استحکامات - صلابت
equità
انصاف – عدل – بی طرفی- تساوی حقوق
la pietà
پارسایی- تقوی
رحم – دلسوزی –
زحمت –
l’affabilità
مهربانی
castigo
جزا – سزا – مجازات – تنبیه
inflitto
وارد شده است – تحمیل شده است
riverenza
احترام
gratitudine
حق شناسی
سپاسگزاری
dulia
(dal greco δουλεία /duːˈleia/, lett. «servitù»; in latino servitus)
خادمه – کنیز
یک اصطلاح الهیاتی است که در محافل مسیحی، به ویژه در کلیسای کاتولیک و ارتدوکس، برای نشان دادن افتخار داده شده به یک قدیس و اغلب به مریم
oltraggio
خشم
compiacere
جلب رضایت کردن
raccomandazioni
توصیه ها
l’usura
رباخواری
la frode commerciale e l’usura.
کلاهبرداری تجاری و ربا.
calunnia
افترا
تهمت – توهین – ناسزاگویی
افترا به معنای توهین به آبروی دیگران از طریق صحبت با افراد دیگر است.
la rapina
دستبرد – راهزنی- ربودن
il furto
دزدی
imprigionamento
حبس – زندان
restituire
برگشت
پس دادن
trasgressione
تخلف
legittimi interessi privatamente convenuti
منافع مشروع مورد توافق خصوصی
i giusti redditi
درآمدهای مناسب
restituirne
برخی را برگرداند
in prestito
قرض گرفته شده است
وام گرفته
La giustizia commutativa
عدالت جایگزین
La giustizia legale
عدالت حقوقی
distributiva
توزیعی
commutativa
جابجایی
معاوضه
suddivisa
تقسیم شده است
legale
مجاز
حقوقی
quali rimarrebbe imperfetta
که ناقص می ماند
mutua
متقابل
la mutua gratitudine
قدردانی متقابل
veracità
صداقت
prescrive
تجویز می کند
la frode e l’inganno
تقلب و فریب
proibisce
منع می کند
vicendevolmente
یکدیگر
cioè di santità
یعنی از تقدس
condotta
رفتار – کردار - اخلاق
promuove
ترویج می کند
stabilire
بنیانگذاری
ferma volontà
اراده محکم
costante
ثابت
la mancanza di sollecitudine
عدم نگرانی – عدم توجه
si astiene
خودداری می کند
پرهیز می کند
efficacemente
به طور موثر
sollecitare
بيدرنگ · نصحیت کردن
تاثیر کردن
sollecito
یادآور
نگران –
sollecitudine
توجه
دلخواهی- نزاکت
suppone
فرض می کند – تصور می کند
negligenza
غفلت
سهل انگاری
difetti
عیوب
ottenebra
تاریک می شود
i buoni propositi
نیت خوب
futili
بیهوده – بی فایده
l’incostanza
عدم ثبات
badante
مراقب بهداشتی
پرستار بچه
badare
توجه داشتن به- مواظبت کردن
si trascura
شما غفلت می کنید
disprezza
تحقیر می کند
la sconsideratezza
بی پروایی
capriccio
وهم – خیال
stimolo
محرک
precipitoso
عجول – تند - شتابزده
irriflessivo
بی فکر – بدون تعمق
precipitazione
بارندگی – زوال - سقوط
l’imprudenza
بی تدبیری
buon senso pratico
حس مشترک یا عقل سلیم
perspicace
دوراندیش – زیرک – با بصیرت
il fine da conseguire
پایانی یا هدفی که باید حاصل شود
conseguire
رسیدن
più adatti
مناسب تر
atti preparatori
اقدامات مقدماتی
esercito
ارتش
il bene comune
مصلحت عمومی
compagnie
شرکت – بنگاه – همراهی – تجمعات گروهان ها- مصاحبت
compromettere
مصالحه کردن- به خطر انداختن- سازش کردن- توافق
ostacolo
مانع
impedimenti estrinseci
موانع بیرونی
precauzione
guardarsi, essere cauto
احتیاط – اندیشه قبلی- دور اندیشی
محتاط بودن- مراقب بودن
cautela
احتیاط – دور اندیشی – حفاظت- محتاط
conveniente
ارزان- راحت – مناسب- به صرفه – مفید – سودبخش – راه دست
circospezione
احتیاط – اندیشه قبلی- دور اندیشی
prevedere
پیش بینی
procul
لاتین – در یک فاصله
provvidenza
مشیت – احسان – استدعا - عطیه
docilità
مطیع بودن
متانت
انعطاف – شک پذیری
ragione
عقل – خرد – منطق- فهم – سبب
prontezza
آمادگی
solerzia
سخت کوشی
sagacità
خردمندی
فرزانگی – دانایی – مکر- هوشمندی
sconveniente
نامناسب
conveniente
ارزان - مناسب
contribuiscono
آنها کمک می کنند
integrano
یکپارچه می کنند
annesse
ضمیمه شده است
الحاقی
insuccessi
شکست ها
perfetto esercizio
اجرای کامل
convenire
بهتره
راحت است
—
انجمن کردن · سوار کردن · هم رای بودن
مناسب بودن - شایسته
conviene fare
بهتر است انجام شود
omettere
حذف کردن
eminentemente
به طور برجسته
trascurando
بی توجهی کردن
غفلت کردن
un’illusione
یک توهم
tener presenti
یادت باشه
در نظر گرفته شود
relazione intima
رابطه صمیمی
dirige
هدایت می کند
cocchiere
راننده – شوفر – شبان - هدایت گر - کاوشگر
cocchiere delle virtù
مربی فضایل
dissimulazione
تقلب
doppiezza
دوگانگی
non si confonde
گیج نمی شود
sulla scia di Aristotele
در پی ارسطو
adeguati
کافی است
irascibile [fortezza]
تندی خوی {استقامت}
concupiscibile [temperanza]
شهوت- مستحب- مستانه- شهوانی{اعتدال}
emettere
بیرون دادن – صادر کردن - ادا کردن
cardini
لولا ها
ottenute
به دست آمده
apprese
آموخته
collocazione
تعیین سطح-تثبیت موقعیت – تعیین محل
Qui si innesca
بر انگیختن – تحریک کردن – جرقه زدن – چاشنی - فیوز
impresa
اقدام – تاسیس – تجارت – شرکت – جد و جهد- کوشیدن
irascibile
زود خشم – عصبانی - عصبی
inclinazioni
تمایلات - گرایش
arduo
دشوار - سخت
Nella sfera sensitiva
در حوزه حسی
trascende
فراتر می رود- برتری – متجاوز بودن
Di per sé
به خودی خود
proporzionato
متناسب
cui tratta è affine
خویشاوندی
- مرتبط
—-
که به آن می پردازد مرتبط است
il giusto mezzo
ابزار صحیح
prudenza
تدبیر
احتیاط – اندیشه قبلی – دور اندیشی
falegname
نجار- درودگری
muratore
بنا – آجرچین
si accinge
آماده می کند – روشن می کند
قرار است…
connaturale
طبیعی – مادرزادی- بومی- غیر اکتسابی - فطری
coordinate
مختصات
identico
همسان
i concetti
مفاهیم
speculativo
نظری
competenti
صالح
conferiscono
آنها ارائه می دهند
le atte
عمل ها
nell’inclinare
در گرایش
rettamente
به درستی
PREMERE
فشار آوردن
sottolinea
نشان میدهد - تأکید دارد
attenuazione della libertà
تضعیف آزادی
assuefazione
خلق و خوی - روش
disposto
مایل - حالت
procurano
آنها تهیه می کنند
regolano
تنظیم می کنند
consente
اجازه می دهد
disposizione
اختیار- أراده – نظم – موقعیت محلی
خلق و خوی
certezza
در جهل
un’imposta
یک مالیات
erroneamente
به اشتباه
diversamente
در غیر این صورت
ubriacarsi
مست شدن
rendersi conto
پی بردن
به حساب شماردن
impiegare
—
si impegna
—
ha impiegato
استفاده کنید- مشغول کردن بهره برداری
—
متعهد می شود – تعهد – رهن - پیمان
—
او استخدام کرد- به کار گرفت
superficialità
سطحی نگری
ha trascurato
او غفلت کرد
errore per negligenza
خطای سهل انگاری
bensì
ولی
adesione
عضویت- پایبندی
danneggiare
خسارت
errata
اشتباه
proibizione
ممنوعیت
obiettivamente
به طور عینی- مشخصا
esentarci
ما را معاف کند – رها کردن – بی خیال شدن
ricusando
امتناع می کند
esigenze
خواسته ها
نیازها
disonesta
بی صداقتی
sentendosi
احساس
coerentemente
همواره مداوم
adeguare
تنظیم کنید
sinceramente
خالصانه
retta o deviata
درستکار یا منحرف
attuazione
پیاده سازی
disapprovando
عدم تایید
si arricchisce
ثروتمند می شود – غنی می شود
permanente
دائمی
discernere
تشخیص دادن
è conforme
مطابق است
criteri soggettivi
معیارهای ذهنی
equivale
برابر است
cittadino
شهروند
Tramite
توسط – بوسیله - بواسطه
il sacrario
زیارتگاه – پناهگاه
nella Costituzione
در قانون اساسی
dignità
کرامت
obiettori
مخالفان
invalicabile
صعب العبور – غیر قابل عبور
indicazioni
علامت – نشانی – راهبرد- توضیحات
trascura le indicazioni
دستورالعمل ها را نادیده گرفتن
colpevolezza
قصیر – جرم - گناه
obbedita
اطاعت کرد
diventa imperativa
ضروری می شود
stimolare
تحریک کردن - برانگیختن
i valori in gioco
ارزش های مورد بحث
oggettivo
هدف – واقعگرایانه - عینی
esposti
در معرض
indispensabile
ضروری است
vero bene voluto
حسن نیت واقعی
deve essere educata
باید تربیت شود
un figlio indesiderato
یک کودک ناخواسته
abortire
سقط
il feto
جنین
si ritiene
اعتقاد بر این است
erronea
غلط - اشتباه
la buona intenzione
نیت خوب
viene detta
نامیده میشود- گفته شده است
al caso concreto
مورد خاص - عینی
svolga
انجام دادن
non stabilisce
ایجاد نمی کند
applicativo
کاربرد
precisare
مشخص كردن
scolpita
حکاکی شده
dettame
دیکته کردن
sentinelle
نگهبانان
avvertire
آگاه می کند. با خبر می کند – هشدار می دهد
suole
کف پا
talvolta
گاهی
addirittura
واقعا
il concetto di coscienza
مفهوم آگاهی - وجدان
rimprovera
سرزنش
azioni da compiersi
اقداماتی که باید انجام شود
Essa rappresenta
نشان می دهد
consente
اجازه می دهد
è abituale
معمول است
una componente
عضو – عنصر – جزء- مولفه
percepisce
درک می کند
retto
راستگو
sta compiendo
در حال انجام
sta per porre
در شرف شکل گرفتن است-
un atto concreto
یک عمل ملموس یا مشخص
consapevolezza
آگاهی - دانش
agente
عامل
autocoscienza
خودآگاهی