Antropologia b Flashcards
Dio è quindi scagionato dall’accusa
بنابراین خدا از اتهام تبرئه شده
la scaltrezza
حیله گری
totalità
کلیت
affinità
قرابت
respiro
نفس
conferire
اهدا کردن
psicosomatica
روان تنی
invadente
سرزده
Sganciata
بدون قلاب
tatico
تاکتیکی
mantiene
حفظ می کند
appaia
به نظر می رسد
ambiguità
گنگ
lessico
واژگان
si rifà
دوباره انجام شد
incorporati
گنجانده شد
alimentata
نیرو گرفته
eccetto
بجز
antitetica
متضاد
compiutezza,
،
بودن کامل
progredisce
پیشرفت می کند
impedisce
جلوگیری می کند
coinvolto
گرفتار
شامل
premio
جایزه
predilige
ترجیح می دهد
triade
سه گانه
mescolanza
مخلوط
mantenere
حفظ
Fu soffiato
میده شده
caparra,
سپرده
disprezzo
تحقیر
accoglie il battesimo, che viene unta, che riceve l’imposizione delle mani, che si nutre del corpo e sangue
از تعمید استقبال می کند، کسی که مسح شده است، کسی که دست روی دست گذاشته است، کسی که از بدن تغذیه می کند و
un’accelerazione
شتاب
tendenza
روند
dicotomia
دوگانگی
centauro
سنتور
si affanna per la terra e con l’altro si eleva verso Dio
برای زمین زحمت می کشد و با دیگری بسوی خدا قیام می کند
oscilla
نوسانات
distacco
کناره گیری
irrazionale
غیر منطقی
egemone
کسی که دارای موقعیت رهبری است؛ رهبر
سلطه گر
emanazione
تراوش
sono sorte per emanazione dalla sostanza
آنها با تراوش از جوهر پدید آمدند
siano precipitate sulla terra
به زمین افتاده اند
siano precipitate
سقوط کرده اند
si origina l’esperienza intersoggeƫva
تجربه بین الاذهانی سرچشمه می گیرد
l’identità soggettiva
هویت ذهنی
l’ambito di affioramento
محیط ظهور
بیرون زدن
rokh nemon
منطقه ای که اومده بیرون و خودش را نشان داده
sospetto
مشکوک
antagonista
رقیب
دشمن
distorce
تحریف می کند
incognito
ناشناس
scaltrezza
حیله گری
È scagionato
تبرئه شد
pone l’uomo al di là dei limiti posti da Dio
قرار میدهد انسان را فراتراز محدودیت های تعیین شده توسط خدا
assecondando un desiderio titanico
ارضای یک میل بزرگ
I serpente si limita ad insinuare
مار به سادگی تلقین می کند
sollecitazioni
استرس ها
محرکها
seduttrice:
اغواگر:
il peccato è contagioso e comunitario
.
گناه مسری و اشتراکی است.
sconvolgimento
آشوب
Le sentenze di punizione
احکام مجازات
gravidanza
بارداری
ostilità
خصومت
eziologicamente
از نظر علت شناسی
soggezione
هیبت
umiliante
تحقیر آمیز
فروتن کننده
Si espanderanno
گسترش خواهند یافت
سرایت خواهد يافت
peccati primordiali
گناهان اولیه
L’elohista e il deuteronomista
الوهیستی و تثنیه ای
dilagare
گسترش
attribuiscono
آنها نسبت می دهند
dell’imputazione del peccato
از اتهام به گناه
affini
مشابه
accenni
نکات
circoscrivibile
قابل توصیف
allusioni
اشارات
کنایه ها
capostipiti
اجداد
rispettivamente
به ترتیب
sparse
پراکنده شده است
recrudescenza
تجدید حیات
stimolarne
تحریک
ratificazione
تایید کردن
تصویب
Analogamente
به همین ترتیب
le origini
اصلیت
اصول ها
scontato
بدیهی بوده
تخفیف داده شده است
اجتناب ناپذیر
غیر قابل انکار
decaduti
فاسد شده
پوسیده شده است
contaminato
آلوده
capostipite
اجداد
solidarietà
همبستگی
frammentazione
تکه تکه شدن
ceppo
نژاد
viziata
خراب
imputabile
نسبت دادن
قابل انتساب
assertore
مدافع چیزی بودن
مدعی
ottimistica
خوش بینانه
È divenuto
تبدیل شود
sfgurato
شرم آور
مخدوش کرد
tara
لکه
se morti in tenera età
اگر در سنین پایین مرده
allegorico
تمثیلی
scorge
می بیند
abolisca
لغو کند
controversia
اختلاف نظر
Le pene
مجازات ها
pene
آلت تناسلی
Un reato
جرم
perplessità
گیجی
la sua perplessità angosciata
گیجی پریشان او
sull’epistolario
در مکاتبات
ascetica
زاهد
lassismo
سستی
a seguito del sacco di Roma, emigrò in Palestina
پس از غارت رم به فلسطین مهاجرت کرد
costituiscono una massa dannata
آنها توده ای لعنتی را تشکیل می دهند
لعنت شده
dissidio
اختلاف نظر
sottrarsial
تفریق کردن
opta
انتخاب کردن
vincolo
محدودیت
solidarietà
همبستگی
ignoranza
جهل
concupiscenza
شهوت
غفلت
Un eccitamento
هیجان
هیجان
veniale
خونخوار
è veniale essendo sposati in Cristo
با ازدواج در مسیح رد می شود
inserisce
درج کرد
epopea
حماسه
arrogati
مغرور
l’autosufficienza
خودکفایی
dannandosi
لعنت کردن خودشون
trarre
قرعه کشی
انتخاب کردن
previde
پیش بینی کرد
sproporzione
عدم تناسب
prassi
تمرین
عمل
intermedio
حد واسط
lesa
مجروح
danneggiata
آسیب دیده
subordinazione
تابعیت
di rorale subordinazione
rorale
تابعیت روستایی
روستایی
feudo
دشمنی
perde il feudo avuto
سلطه ای را که داشت از دست می دهد
transitori
گذرا
V’uomo si volga disordinatamente ai beni transitori.
قرار میدهد انسان بی اندازه به کالاهای گذرا روی آورد.
avvertenza
هشدار
آگاهی
هشدار
deliberato
حساب شده
consenso
رضایت
occorrono piena avvertenza e deliberato consenso
اطلاع کامل و رضایت عمدی لازم است
La nausea
حالت تهوع
giuridica
مجاز
فقهی
storicosalvifica
تاریخی نجات بخش
Le tappe
مراحل
sconfessare
انکار کردن
asserti
ادعاها
irreformabile
غیر قابل اصلاح
connotato
اشاره کرد
contingente
مشروط
catastrofe
فاجعه
le formulazioni
contingenti
مشروط
فرمولاسیون های احتمالی
gli elementi essenziali del dogma
“عناصر اساسی جزم
coerenza
ثبات
obiezioni
اعتراضات
incidere
تاثیر می گذارد
epistemologico
معرفتی
penultimo
ماقبل آخر
sperimenta
آزمایش
ratificarla
آن را تصویب کند
تایید می کند
La corrente
جاری
جریان
solidificarsi
جامدسازی
مستحکم سازی
inducendo
القا کننده
ترغیب کردن
vittime
قربانیان
formazione
آموزش
riemerge
دوباره ظاهر می شود
perpetuarsi
ماندگار کردن
La Congregazione
جماعت
implicata
دخیل است
un’entità
یک نهاد
astenere
خودداری کنند
interdipendenza
وابستگی متقابل
estrinseche
بیرونی
estrinseco
بیرونی
interruzione
زنگ تفريح
وقفه افتادن
scatenante
محرک
rimete i peccati
گناهان را می بخشد
rimete
آن را سر جایش بگذار
limbus inferni
لبه جهنم
لاتین
efficacia
اثربخشی
viene vinta nella Pasqua
برنده شد
inammissibili
غیر قابل قبول
dell’odierna
vere dell’odierna
از امروز
واقعیت امروز
vere
درست است، واقعی
dell’odierna
vere dell’odierna
از امروز
واقعیت امروز
vere
درست است، واقعی
una delimitazione
critica
یک مرزبندی بحرانی
inconcilabili
آشتی ناپذیر
un’appendice
یک آپاندیس
یک پیوستی
mutua
متقابل
giustificazioni
توجیه
مطابقت
retrocedono
آنها عقب نشینی می کنند
intensifica
تشدید می کند
sostanziale
قابل توجه
sobrietà
وضعیت و ویژگی کسی که هوشیار است.
متانت
هوشیاری
حواس جمع
Sobrio
هوشیار
dannazione
لعنت
va al di là dell’ambito umano
فراتر از حوزه انسانی است
diffondersi
گسترش
La corte
دادگاه
intermed
حد واسط
deterioramento
زوال
incessante
بی وقفه
sussistenti
معاش
موجود بودن
ostile
خصومت آمیز
citare
نقل قول
seduce
اغوا می کند
sprowvista
دیده نشده