Bioetica Flashcards
cellule viventi di cancro
سلول های سرطانی زنده
L’immunologia
این شاخه ای از زیست شناسی و پزشکی است که به مطالعه سیستم ایمنی بدن می پردازد. این سیستم وظیفه دفاع از بدن در برابر عفونت و بیماری را بر عهده دارد. ایمونولوژی عملکردهای فیزیولوژیکی سیستم ایمنی، اجزای آن و پاسخ های ایمنی را در شرایط سلامتی و بیماری مطالعه می کند
immunitario
ایمنی
inquietanti ed urgenti interrogativi
سوالات ناراحت کننده و فوری
conseguire determinati effetti
دستیابی به اثرات خاص
conseguire
بدست آوردن
procreazione assistita
کمک به تولید مثل
congelamento degli embrioni
انجماد جنین
madri in affitto
surrogate mother
مادر جایگزین
attribuzione della paternità o della maternità per embrioni
انتساب پدر یا زایمان توسط جنین مربوط به شناخت قانونی ارتباط ژنتیکی بین والدین و جنین است. این فرآیند برای تعیین حقوق و وظایف والدین در قبال کودکی که متولد می شود ضروری است. شواهد مربوط به انتساب پدر یا زایمان ممکن است شامل آزمایش DNA، شواهد شاهد و مستند باشد
لقاح هترولوگ یک تکنیک تولید مثل با کمک پزشکی (ART) است که در آن حداقل یکی از دو گامت (تخمک یا اسپرم) از یک اهدا کننده خارج از زوج می آید. این روش زمانی استفاده می شود که یک یا هر دو طرف مشکلات ناباروری داشته باشند که مانع از استفاده از گامت های آنها می شود2.
لقاح هترولوگ اشکال مختلفی دارد:
لقاح ناهمگون زن (اهدای تخمک): تخمک ها توسط اهدا کننده اهدا می شوند و با اسپرم شریک مرد زن و شوهر بارور می شوند.
لقاح ناهمگون مردان: اسپرم توسط اهدا کننده اهدا می شود و برای بارور کردن تخمک های شریک زن زن و شوهر استفاده می شود.
اهدای مضاعف: تخمک و اسپرم هر دو از اهداکنندگان خارجی می آیند.
این تکنیک یک جایگزین مهم برای زوج هایی است که مایل به پدر و مادر شدن هستند اما با مشکلات ناباروری مواجه هستند. ایمنی و کیفیت گامت های اهدایی با کنترل ها و مقررات سختگیرانه تضمین می شود
fecondazione eterologa
Tecnica di procreazione medicalmente assistita
تکنیک تولید مثل با کمک پزشکی
eterologa
هترولوگ صفتی است که در زیست شناسی و پزشکی برای نشان دادن اندام، بافت یا ماده آلی که از گونه ای غیر از گونه مورد نظر می آید استفاده می شود.
gli embrioni fecondati in surplus
جنین های بارور شده مازاد
l’ingegneria genetica
مهندسی ژنتیک
le banche di embrioni congelati
به بانک های جنین منجمد
pretesa “neutralità etica” della scienza
ادعای “بی طرفی اخلاقی” علم
una scuola per bambini gravemente ritardati
مدرسه ای برای کودکان به شدت عقب مانده
lefficacia della profilassi contro l
epatite
اثربخشی پروفیلاکسی در برابر هپاتیت
La profilassi (greco προφυλάσσω, “prophylasso”, difendere o prevenire) è una qualsiasi procedura medica o di sanità pubblica a scopo di prevenzione di una malattia.
پروفیلاکسی (به یونانی: προφυλάσσω، “prophylasso”، دفاع یا پیشگیری) هر روش پزشکی یا بهداشت عمومی برای پیشگیری از یک بیماری است.
infettati con ceppi del virus dell`epatite
آلوده به سویه های ویروس هپاتیت
i mezzi adoperati
وسایل مورد استفاده
rianimazione
احیا
prolungamento della vita
تمدید عمر
prolungamento
Prolungamento یک اسم مذکر است که از فعل prolongare گرفته شده است. می تواند معانی زیر را داشته باشد:
افزایش طول یا مدت چیزی.
بخشی یا ادامه چیزی در مکان یا زمان اضافه شده است.
عمل یا عملیات طولانی شدن، یعنی گسترش در مکان یا زمان.
trapianti
پیوند
ingegneria genetica
مهندسی ژنتیک
la fattibilità tecnica
امکان سنجی فنی
le possibili ripercussioni sull’umanità
پیامدهای احتمالی بر بشریت
le loro giustificazioni morali
توجیهات اخلاقی آنها
compromettere
سازش
Iniezioni di cellule tumorali
تزریق سلول های سرطانی
un implicito materialismo
یک ماتریالیسم ضمنی
che tutto è concepito come «materiale»
la produzione di mezzi terapeutici
تولید وسایل درمانی
la brevettabilità di processi produttivi
قابلیت ثبت اختراع فرآیندهای تولید
brevettabilità
ثبت اختراع
vengono brevettate
ثبت اختراع هستند
la crisi della fiducia cieca nella scienza
بحران اعتماد کورکورانه به علم
ignari luno dell
altro
غافل از یکدیگر
Science of Survival
علم بقا
una bioetica di frontiera
اخلاق زیستی “مرزی”
ristretto di persone
تعداد کم افراد
una bioetica quotidiana
اخلاق زیستی “روزمره”
alla degenza
به بستری شدن در بیمارستان
ed all’assistenza dei malati
و مراقبت از بیماران
malasanità
قصور پزشکی
eutanasia
اتانازی
fecondazione artificiale
تلقیح مصنوعی
casi controversi
پرونده های مورد مناقشه
l’assistenza sanitaria
مراقبت های بهداشتی
l’ampio raggio
طیف گسترده ای
raggio
شعاع
انتشار نور از منبع نور؛ یا به طور خاص، هر یک از جهاتی که نور در امتداد آن منتشر می شود و در تصور رایج به صورت خطوطی پیکربندی می شوند که از منبع نور، به ویژه از یک جرم آسمانی شروع می شوند: r. از خورشید، ماه، ستارگان، سیارات؛ یک پرتو پرتو؛ r سوزان، آتشین، سوزان، خیره کننده، درخشنده با خورشید؛ گرم کردن، برنزه شدن در r. از خورشید
autosufficienza e di onnipotenza
خودکفایی و قدرت مطلق
assai attuale
بسیار جاری
Divergenza di opinioni
اختلاف نظر
le sfide poste
چالش های مطرح شده
ricadute disumanizzanti
پیامدهای غیرانسانی
Per invertire la rotta
برای معکوس کردن مسیر
una azione controculturale molto complessa
یک اقدام ضد فرهنگی بسیار پیچیده
un sogno prometeico di dominio assoluto
رویای پرومته سلطه مطلق
stravolgendo
تحریف
ha dislocato l’essere umano
انسان را آواره کرده است
i dilemmi bioetici
معضلات زیست اخلاقی
emancipazione del paziente
توانمندسازی بیمار
رهایی
all’assistenza sanitaria
به مراقبت های بهداشتی
l’accesso di tutti i cittadini all’assistenza sanitaria.
allocazione delle risorse
تخصیص منابع
nasce dall`inevitabile divario
از شکاف اجتناب ناپذیر ناشی می شود
divario
تفاوت
avvertita tra la popolazione
در میان مردم احساس می شود
avvertita
هشدار
sistema sanitario
نظام سلامت
sempre più perfezionate ma anche molto costose
به طور فزاینده ای کامل می شود اما همچنین بسیار گران است
disagio sociale
پریشانی اجتماعی
divergenze e contrasti
واگرایی ها و تضادها
divergenze
تفاوت ها
questa carenza di formazione
این عدم آموزش
carenza
کمبود
un risultato considerevole sviluppare
یک نتیجه قابل توجه برای توسعه
a questa non assoggettabili
مشمول این نیست
تابع آن نیست
Assoggettare
Assoggettare significa rendere soggetto, sottomettere o piegarsi al dominio altrui.
موضوع کردن
تسلیم به معنای تابع کردن، تسلیم شدن یا تسلیم شدن در برابر سلطه دیگران است.
assoggettabilità
موضوع پذیری
determinismo
جبرگرایی
منظور ما همه آن رؤیاهای انسان است که او را مطلقا یا اساسا محروم یا ناتوان از آزادی می دانند، زیرا او همیشه در عمل خود توسط عواملی خارج از اراده اش مشروط و تحت تأثیر قرار می گیرد و تابع آن نیست
riconducibili
قابل ردیابی
genotipi realizzati da mutazioni casuali
ژنوتیپ های ساخته شده از جهش های تصادفی
la traiettoria lo condurrà in un punto
مسیر او را هدایت خواهد کرد
l’illusione della libertà
توهم آزادی
chi poteva permettersela
چه کسی می تواند آن را بپردازد
l’equa distribuzione delle risorse
توزیع عادلانه منابع
l’equa
عادلانه
منصفانه
برابر
عادل
costi elevati
هزینه های بالا
devono generare utili
آنها باید سود ایجاد کنند
rischiando di anteporre la logica del profitto al servizio al paziente
ریسک قرار دادن منطق سود بر خدمات بیمار
anteporre
قرار دادن قبل
dalle visioni antropologiche sottostanti
از دیدگاه های انسان شناسی زیربنایی
governate dalla genetica
توسط ژنتیک اداره می شود
influenzato dall’ambiente sociale
تحت تأثیر محیط اجتماعی
Meno enfasi sui fattori biologici
تاکید کمتر بر عوامل بیولوژیکی
interazionistico
تعامل گرا
dosaggio di influenze culturali e biologiche
“دوز” تأثیرات فرهنگی و بیولوژیکی
prevedere a priori
پیش بینی پیشینی
implicando l’assenza di responsabilità morale
دلالت بر عدم مسئولیت اخلاقی
implicando
ضمنی
فکری
دلالت داشتن
implicare
دلالت کند
درگیر کردن
دخیل کردن
معنی
مستلزم
استنتاج
اضافه کردن به
دلالت کند
متهم کردن
درهم تنیده
اجازه دهید برای
واردات
متحمل شدن
empiricamente verificabili
از نظر تجربی قابل تأیید است
accomuna e vincola tutti gli uomini
همه انسانها را متحد و پیوند می دهد
vincola tutti
همه مقید میکند
io devo essere libero di fare quello che credo, almeno fintanto che la mia libertà non lede la libertà altrui
من باید آزاد باشم تا آنچه را که به آن اعتقاد دارم انجام دهم، حداقل تا زمانی که آزادی من آزادی دیگران را نقض نکند
non lede
آسیبی نمی رساند
ledere
آسیب
تاثیر بگذارد
نقض کردن
تعصب
تضعیف کردن
برخورد کردن
زخمی کردن
in base al quale adoperare
بر اساس آن استفاده شود
è il piacere soggettivo
لذت ذهنی است
a loro volta
به نوبه خود
potenziare istituzionalmente le autonome ed insindacabili scelte di vita
به صورت نهادی انتخاب های زندگی خودمختار و غیرقابل انکار را تقویت کنید
Secondo questa ottica dunque è giusto …
بنابراین، از این دیدگاه، درست است
appagati nelle proprie speranze
به امیدهای خود راضی شدند
appagare
راضی شدن
è reputato male tutto ciò che provoca dolore
هر چیزی که باعث درد می شود به اشتباه در نظر گرفته می شود
reputare
در نظر بگیرید
فکر کن
حساب کاربری
قضاوت کنید
نگاه کن
شهرت
provoca
علل
almeno in via ordinaria
حداقل به روش معمولی
prezzo da pagare per conseguire un risultato fortemente desiderato
قیمتی که باید برای دستیابی به یک نتیجه کاملا مطلوب پرداخت شود
la dieta della ragazza che vuole mantenere o acquistare la ‘‘linea‘‘
رژیم غذایی دختری که می خواهد “شکل” را حفظ کند یا بخرد
in tal caso
در این مورد
vuole quella sofferenza per un maggior piacere successivo
او این رنج را برای لذت بیشتر بعدا می خواهد
detta sofferenza non ha nulla in sé di eticamente negativo
این رنج به خودی خود هیچ چیز اخلاقی منفی ندارد
riprovevole
قابل سرزنش
il male peggiore che possa capitare ad un individuo.
بدترین شرارتی که می تواند برای یک فرد اتفاق بیفتد.
capitare
اتفاق افتادن
اتفاق بیفتد
رخ دهد
به عنوان
رخ می دهد
پیدا کردن
به پایان برسد
شانس
بوجود می آیند
رسیدن
نوبت دادن
رسیدن به
il combattere a tutti i costi il dolore grave,
مبارزه با درد شدید به هر قیمتی،
deve scontrarsi
باید برخورد کند
scontrarsi
برخورد
برخورد می کند
درگیری
مقایسه کنید
انداختن پایین
سر برآمدگی
شاخ قفل
برخورد کردن
شمشیرهای متقابل
سقوط
فرار کردن
آن را مخلوط کنید
شیشه در برابر
بحث کنید
دوره برخورد
ormai defunto
اکنون از بین رفته است
defunto
متوفی
دیر
مرده
رفت
منحل شده است
فرد مرده
فرد فوت شده
وصی
متوفی
از بین رفته است
اکنون از بین رفته است
در گذشت
sull’odierna prassi medica
در عمل پزشکی امروز
prassi
تمرینات
پراکسیس
رویه ها
سیاست
روال
تمرین کنید
مرسوم
رویه های معمول
رویه های عادی
رویه های معمول
odierna
امروز
امروزی
مدرن
جاری
حاضر
اکنون
امروزی
معاصر
روز
غالب
guarire i disturbi e le malattie
بیماری ها را درمان کنید
alla interruzione volontaria della gravidanza
تا خاتمه داوطلبانه بارداری
c
interruzione
istruzione
interruzione
وقفه
شکستن
اختلال
قطع شدن
قطع کردن
شکست
فسخ
توقف
شکستن
برش دادن
خرابی
تعلیق
ناپیوستگی
شکاف
سقط
istruzione
آموزش و پرورش
دستورالعمل
بیانیه
آموزش
یادگیری
تحصیل در مدرسه
تدریس
شهریه
تحقیق
فرمان
جهت
بخشنامه
پس زمینه
پرورش
مختصر
آموزشی
تحصیل کرده
آموزش دادن
دستور داده است
debba darsi da fare per prolungarne la vita
باید برای طولانی شدن عمر خود تلاش کنند
sollevato da qualsivoglia responsabilità morale nell’esercizio della sua professione
از هرگونه مسئولیت اخلاقی در انجام حرفه خود رها شده است
qualsivoglia
هر
هر چه باشد
هر چیزی
attenersi strettamente ai desiderata dei suoi clienti
به شدت به خواسته های مشتریان خود پایبند باشد
non ledere la loro libertà andando contro le decisioni da loro assunte
با مخالفت با تصمیماتی که گرفته اند، آزادی آنها را نقض نکنند
ledere
آسیب
تاثیر بگذارد
نقض کردن
تضعیف کردن
برخورد محترم
جراحت
insostenibilità
ناپایداری
deresponsabilizzazione
مسئولیت زدایی
cultura della sopraffazione del più forte sul più debole
فرهنگ سرکوب قوی تر بر ضعیف تر
sopraffazione
ظلم
غلبه کننده
سلطه
خردکننده
استبداد
سوء استفاده از قدرت
غلبه بر
قلدری
شکست
باتلاق
غرق شدن
بیش از حد گرفتن
un handicappato
یک فرد معلول
un malato terminale
یک فرد لاعلاج
vengono soppressi
سرکوب می شوند
indesiderati e motivo di sofferenza
ناخواسته و علت رنج
i robusti
قوی
Etica relativistica
اخلاق نسبی گرایانه
عدم وجود مقادیر عینی معتبر برای همه
a patto di non ledere la libertà altrui.
به شرطی که آزادی دیگران را نقض نکنند.
provoca dolore e infelicità
باعث درد و اندوه می شود
tutto ciò che porta piacere
هر چیزی که لذت می آورد
tutto ciò che
quello che
همه آن
چی
edonismo
لذت گرایی
ἡδονή «piacere» – Concezione filosofica che riconosce come fine dell’azione umana il piacer
come unici fondamenti
به عنوان تنها پایه ها
nei paesi nordici
در کشورهای شمال اروپا
l’ascia
la scure
-
Ascia: Ha una lama più lunga e stretta rispetto alla scure. Viene utilizzata principalmente per spaccare il legno lungo le fibre e per lavori di carpenteria.
- Scure: Ha una lama più corta e larga, ed è progettata per tagliare il legno trasversalmente. È più pesante e viene utilizzata per abbattere alberi o tagliare grandi tronchi.
-
Uso Principale:
- Ascia: Ideale per spaccare tronchi di legno e per lavori di dettaglio, come la costruzione di mobili o la lavorazione del legno.
- Scure: Utilizzata per abbattere alberi, rimuovere rami grossi e per compiti che richiedono una forza maggiore e un taglio più deciso.
-
Manico:
- Ascia: Solitamente ha un manico più lungo per permettere di esercitare più forza e controllo durante la spaccatura del legno.
- Scure: Ha un manico più corto e robusto per un migliore equilibrio e potenza nel taglio.
-
شکل و اندازه:
- تبر: دارای تیغه بلندتر و باریکتر از تبر است. عمدتاً برای شکافتن چوب در امتداد الیاف و برای کارهای نجاری استفاده می شود.
- تبر: دارای تیغه کوتاهتر و پهنتر است و برای برش عرضی چوب طراحی شده است. سنگین تر است و برای قطع درختان یا بریدن تنه های بزرگ استفاده می شود. -
کاربرد اصلی:
- **تبر **: ایده آل برای شکافتن کنده های چوب و برای کارهای جزئی مانند ساخت مبلمان یا نجاری.
- **تبر **: برای قطع درختان، حذف شاخه های بزرگ و برای کارهایی که نیاز به استحکام بیشتر و قطع قطعی تری دارند استفاده می شود. -
دسته:
- تبر: معمولاً دارای دسته بلندتری است که به شما امکان می دهد قدرت و کنترل بیشتری هنگام شکافتن چوب اعمال کنید.
- تبر: دارای دسته کوتاه تر و محکم تر برای تعادل و قدرت برش بهتر.
lo strepito
سر و صدا
غوغا
Impatto sulla medicina
تاثیر بر پزشکی
Impatto
تاثیر
اثر
رد پا
نفوذ
سقوط
برخورد
برداشت
شوک
نهفتگی
ولوپ کردن
سکته
تقابل
برخورد
برخورد
شوک
چاپ شده
تاثیر پذیری
تحت تاثیر قرار گرفته است
تاثیر گذار
قابل توجه
impattare
تاثیر
برخورد می کند
گره
fornitore di felicità
ارائه دهنده رضایتمندی
mutare connotati fisici
تغییر مفاهیم فیزیکی
connotati
معانی
ویژگی ها
مشخص شده است
توضیحات
اشاره کرد
connotare
دلالت می کند
مشخص کردن
نشان می دهد
le implicazioni etiche
پیامدهای اخلاقی
individui vulnerabili
افراد آسیب پذیر
fetussi
جنین ها
è violato
نقض شده است
è una violazione grave
یک تخلف جدی است
culturali medianti
از طریق فرهنگی
un malato in stato di coma
بیمار در حالت کما
La morte di individui fragili
مرگ افراد شکننده
anziché violazione della libertà
به جای نقض آزادی
annientamenti di individui considerati “senza valore”
نابودی افرادی که “بی ارزش” تلقی می شوند،
la finitezza umana
متناهی انسان
ricalca il peccato originale
گناه اصلی را ردیابی می کند
aggravando
تشدید کننده
بدتر شدن
تشدید می شود
ترکیب کردن
aggravare
تشدید شده است
اغراق کردن
بدتر
افزایش دهد
مرکب
تشدید شود
عمیق تر کردن
تشدید شود
وزن کردن
سنگین تر کردن
Pragmatico-Utilitaristico
عملگرایانه- فایده گرا
عملگرا صفتی است که نشان می دهد آنچه مربوط به اقدام عملی، علایق عینی و حل مسئله است.
dal lat. pragmatĭcus, gr. πραγματικός «attinente ai fatti», der. di πρᾶγμα -ατος «cosa, fatto»
attinente
مربوطه
attinente ai fatti
مربوط به حقایق
به اعمال
mirando a massimizzare il bene
با هدف به حداکثر رساندن خیر
Definito come etica consequenzialistica
به عنوان اخلاق نتیجه گرایانه تعریف می شود.
il benessere di tutti gli individui coinvolti
رفاه همه افراد درگیر
non solo dell’agente
نه تنها از نماینده
Alcuni utilitaristi
برخی از سودگرایان
enfatizzando
در حالیکه تاکید می کند
enfatizzare
تاکید کنند
برجسته کردن
استرس
زیر خط بکش
برجسته شده
نقطه گذاری
اغراق کردن
بازی کردن
لهجه
زیرخط
هجی کردن
نکته ای را بیان کنید
تاکید بیش از حد
برای تاکید
della massimizzazione del benessere collettivo
به حداکثر رساندن رفاه جمعی
privilegiando l’effetto che
طرفداری از این اثر که
benefici aggregati
مزایای کل
سنگدانه ها
تجمیع شده
تجمیع شده
ادغام شده
خوشه ها
استخرها
aggregare
تجمیع شده
ملحق شدن
گرد هم بیاورند
بسته نرم افزاری
جاسازی کنید
گروه
ترکیب کردن
اعتراف
può compensare
می تواند جبران کند
aberranti
نابجا
نابهنجار
نفرت انگیز
انحرافی
ناهنجار
aberrare
منحرف کردن
سرگردان
a pratiche storicamente aberranti
به شیوه های انحرافی تاریخی
mancanza di principi etici solidi
فقدان اصول اخلاقی صحیح
محکم
قوی
criterio
Critiche
Critiche ai criteri
معیار
استاندارد
انتقاد
انتقاد از معیارها
critica
critico
انتقاد
contrattualistico-sociologistico
قراردادی-جامعه شناختی
pluralismo
کثرت گرایی
formazione dell’etica individuale
شکل گیری اخلاق فردی
forniscono un senso di appartenenza
احساس تعلق ایجاد کنید
condividono norme etiche riconosciute dai membri.
استانداردهای اخلاقی به رسمیت شناخته شده توسط اعضا را به اشتراک بگذارید.
non possono essere risolte
قابل حل نیست
è caratterizzata dal rispetto reciproco per tutte le concezioni morali
با احترام متقابل به همه تصورات اخلاقی مشخص می شود
evitando imposizioni di valori
پرهیز از تحمیل ارزش ها
promuovendo la libertà
ترویج آزادی
non ci sono valori universali e permanenti.
هیچ ارزش جهانی و دائمی وجود ندارد.
Il consenso sociale
اجماع اجتماعی
توافق اجتماعی
all’approvazione della maggioranza
به تأیید اکثریت
Impatto sulla Bioetica
تأثیر بر اخلاق زیستی
procedure decisionali
رویه های تصمیم گیری
Si tratta di un’etica “procedurale”
این یک اخلاق “رویه ای” است
possono fungere da criterio definitivo
می تواند به عنوان یک معیار قطعی عمل کند
fungere
عمل کنید
عملکرد به عنوان
تابع
به عنوان یک
pone un forte accento sul
تاکید زیادی بر روی
applicabilità pratica
کاربرد عملی
Delicatezza
ظرافت
sollevando interrogativi su
مطرح کردن سوالاتی در مورد
può celare
می تواند پنهان شود
convenzionali
متعارف
i concetti di uomo
مفاهیم انسان
si traduce nel seguire un’opinione maggioritaria
این منجر به پیروی از نظر اکثریت می شود
anziché affrontare questioni etiche in modo critico
به جای پرداختن انتقادی به مسائل اخلاقی
favorendo invece un adeguamento passivo alle convenzioni esistenti
در عوض طرفداری از انطباق منفعلانه با قراردادهای (باورهای) موجود
non educare individui e società a riflessioni morali autonome
آموزش ندادن افراد و جوامع به بازتاب های اخلاقی خودمختار
modello di enhancement
اینهانسمنت
مدل بهبود
تقویت
potenziamento
تقویت
Modello Transumanista
مدل فرا انسان گرایانه
Obiettivo primario
هدف اولیه
tecnologie emergenti
فناوری های نوظهور
fu coniato da
توسط … ضرب شد
ابداع شد.
coniare
سکه
نعناع
اعتصاب
آن را سکه کنید
برجسته کردن
Arti artificiali
اندام مصنوعی
Impianti cerebrali
ایمپلنت های مغزی
مجموعه عملیات لازم برای چیدمان تجهیزات معین، برای ایجاد یک تجارت یا دفتر، یک مغازه و مانند آن: i. از یک ماشین؛ وجود دارد. برق، گاز (نصب بیشتر، سیستم را به جای علامت بتونی رزرو کنید.) وجود دارد. یک کارخانه جدید، یک بانک، یک شرکت؛ i. مخارجی که یک شرکت برای تأسیس یا سازمان متحمل می شود.
dei sintomi motori
از علائم حرکتی
morbo di Parkinson
بیماری پارکینسون
Le innovazioni
نوآوری
generato aspettative straordinarie
انتظارات فوق العاده ای ایجاد کرد
nei paesi sviluppati
در کشورهای توسعه یافته
De-biologizzazione
بیولوژی زدایی
liberazione dai vincoli fisici
رهایی از محدودیت های فیزیکی
alterare la forma corporea
تغییر شکل بدن
alterare
تغییر
تغییر دهید
تاثیر بگذارد
تحریف شده است
خدشه دار کردن
مختل کردن
اصلاح کنید
دستکاری کردن
کج کردن
ناراحت
پیچ و تاب
اسپویلرها
لکه دار کردن
فاسد
دستکاری کردن
دکتر
جعلی
به هم ریختن
اختلال
nella fusione tra biologico e artificiale
در تلفیق بیولوژیکی و مصنوعی
fusione
ادغام
همجوشی
ریخته گری
ذوب شدن
بازیگران
مخلوط کردن
ذوب شدن
ادغام
ذوب شدن
ترکیبی
مخلوط کردن
اتحادیه
تثبیت
اتحاد
fusione
l’integrazione
ادغام
همجوشی
ریخته گری
ذوب شدن
بازیگران
مخلوط کردن
ترکیبی
مخلوط کردن
اتحادیه
تثبیت
تلفیق
l’integrazione
ادغام
ادغام کردن
جریان اصلی
شمول
مکمل
علاوه بر این
تعبیه کردن
جذب
سوار شدن
تبعیض زدایی
یکپارچه شده است
ترکیب کردن
گنجانده شده است
invulnerabile
آسیب ناپذیر
Promozione di un movimento culturale
ترویج یک جنبش فرهنگی
l’ambizione di soddisfare desideri ancestrali
جاه طلبی برای برآورده کردن خواسته های اجدادی
l’ambizione
جاه طلبی
هدف
جاه طلب
شهوت
ancestrali
l’ambizione
جاه طلبی
هدف
جاه طلب
شهوت
ancestrali
ancestrale
اجدادی
باستانی
اجداد
آتاویستیک
atavistic
ancestrale
اجدادی
باستانی
قدیمی
قبیلهای
Trapianto di Cervello
پیوند مغز
Aspirazione a vivere eternamente
آرزوی زندگی ابدی
sistema neuronale
سیستم عصبی
l’integrazione con intelligenza artificiale
ادغام با هوش مصنوعی
digitalizzazione della consapevolezza
دیجیتالی شدن آگاهی
Utopismo
آرمانشهر گرایی
utopìa s. f. [dal nome fittizio di un paese ideale, coniato da Tommaso Moro nel suo famoso libro Libellus … de optimo reipublicae statu deque nova Insula Utopia (1516), con le voci greche οὐ «non» e τόπος «luogo»; quindi «luogo che non esiste»].
یک شهر آرمانی و خیالی
fittizio
ساختگی
آدمک ها
تخیلی
نی
جعلی
مسخره کردن
نادرست
تصوری
مصنوعی
تصور کردن
aspirante ad obiettivi impossibili
آرزوی رسیدن به اهداف غیرممکن
richiama narrazioni bibliche
روایت های کتاب مقدس را به یاد می آورد
personalista
شخصی
شخصیت گرا
adotta un modello etico personalista
یک مدل اخلاقی شخصی گرایانه را اتخاذ می کند
adottare
اتخاذ
گرفتن
اجرا کنند
معرفی می کند
معنی
در آغوش گرفتن
متعهد شدن
وضع
استخدام کردن
عبور کند
پیش بینی کند
انتخاب کنید
پرورش دهنده
فرض می کند
توسل
انتخاب کنید
قرض گرفتن
حمایت کردن
به عهده گرفتن
ritenendo incompatibili gli altri modelli
در نظر گرفتن مدل های دیگر ناسازگار
ritenere
باور کنید
احساس کنید
در نظر بگیرید
فکر کن
در نظر گرفته شود
فرض می کند
پیشنهاد می کند
نگه دارید
مشاهده کنید
به نظر
حفظ کند
پیدا کردن
توجه
فرض شود
نشان داد
نگه دارید
قضاوت کنید
خودداری کنید
تصور کنید
درک کنند
incompatibile
ناسازگار
برعکس
آشتی ناپذیر
نامناسب
نفرت انگیز
ضد درد
سازگار نیست
la morale oggettiva
اخلاق عینی
اخلاق حقیقی
اخلاق واقعی
اخلاق هدف
congedare
واگذاری - در نظر نگرفتن
تخلیه
اخراج کردن
منحل کردن
نشان دادن
راحت کردن
دیدن
از خدمت خارج کردن
تخریب
مرخصی گرفتن
جمع کردن
از خدمت خارج کردن
دروازه را بده
مرخصی مرا بگیر
è eticamente giusto
از نظر اخلاقی درست است
è eticamente errato
از نظر اخلاقی نادرست است
lo distrugge, avvilisce, depaupera
آن را نابود می کند، آن را تحقیر می کند، فقیر می کند
avvilisce
تحقیر
avvilire
بدنام کردن
تحقیر کردن
ناامید کردن
تحقیر کردن
depauperare
مستهلک کردن
فقیر شده
محدود کردن
il regno dell`individualismo
سلطنت فردگرایی
Aspetti Peculiari
جنبه های عجیب و غریب
Si interroga
از خودش می پرسد
او جستجو میکند
کنکاش می کند
interrogarsi
سوال
تعجب
پرس و جو
از خودمان بپرسیم
از خود بپرسند
Nel corso dei secoli
در طول قرن ها
varie correnti hanno trattato
جریان های مختلف پرداختند…
L’approccio adottato si concentra
رویکرد اتخاذ شده متمرکز بر…
Prometeico
– از پرومتئو، شخصیتی از اساطیر یونان، نماد روحیه ابتکار انسان و تمایل او به چالش با نیروهای الهی
پرومتئوس صفتی است که به چیزی اطلاق می شود که به پرومتئوس یا مربوط به نگرش معنوی این شخصیت اساطیری است.
در اساطیر یونانی، پرومتئوس آتش را از خدایان ربود تا آن را به انسان بدهد، که نماد مبارزه انسان برای دانش و آزادی است.
در حال حاضر، این واژه برای اشاره به اعمالی به کار میرود که منافعی را برای جامعه فراهم میکند و به سعادت آن کمک میکند.
Tensione tra Autonomia e Dipendenza
تنش بین خودمختاری و وابستگی
rinunciando a una libertà totale
چشم پوشی از آزادی کامل
Impostazioni Etiche Derivate
تنظیمات اخلاقی مشتق شده
Sacralità della Vita
تقدس زندگی
associata al personalismo
مرتبط با شخصیت گرایی
una proprietà dell’uomo
دارایی انسان
usufruttuario
مصرف کننده
کاربر
مستاجر زندگی
خریدار
حق انتفاع
conferendogli una dignità intrinseca
دادن وقار ذاتی به آن
conferire
دادن
اهدا کردن
کمک مالی
عطا کردن
به اشتراک بگذارند
اضافه کردن
توانمند کردن
جوایز
قرض دادن
تزریق کنید
کمک کند
حاضر
انتقال دهد
وقف کردن
انتقال
جلیقه
گفتگو
به پایان رساندن
خوب باش
مصاحبه داشته باشید
La perdita del senso di Dio
از دست دادن حس خدا
basato sulla dignità conferita da Dio
بر اساس کرامت اعطا شده توسط خداوند
È vista
دیده می شود
La risposta all’appello di Dio
پاسخ به ندای خدا
به دعوت
appello
تجدید نظر
تماس بگیرید
درخواست
تماس تلفنی
تماس گرفتن
تماس تلفنی
زنگ زدن
حضور
جمع آوری
گریه کن
جلسه امتحان
ثبت نام
جذاب
تماس گرفت
درخواست تجدید نظر کرد
فوری
احضار کردن
appellare
تجدید نظر
استناد کردن
تماس بگیرید
نام
توسل به
conferisce significato all’esistenza
به هستی معنا می بخشد
longevità
طول عمر
prosperità
رفاه
consente una vita soddisfacente
امکان زندگی رضایت بخش را فراهم می کند
consentire
اجازه می دهد
فعال کردن
مجوز
روشن شد
فراهم کند
کمک کند
اطمینان حاصل شود
دادن
تسهیل کرد
آن را ممکن کند
مجاز است
توانمند ساختن
مجاز است
موافق
قبول کنید
vita soddisfacente
زندگی رضایت بخش
i principi divini
اصول الهی
potrà godere delle benedizioni di Dio
می توانند از نعمت های خداوند بهره مند شوند
una visione della vita dopo la morte
چشم اندازی از زندگی پس از مرگ
intramondana
درون دنیوی
la morte congiunta a soddisfazione
مرگ همراه با رضایت
malvagità
شرارت
disgrazia
بدبختی
menzionata
ذکر شده
personalità corporativa
شخصیت شرکتی
corporativa
شرکتی
شرکت کننده
صنفی
clan
کِلَن
قبیله
گروه خویشاوندی
قبیله
باند
sept
تیم
خانواده ها
piuttosto che all’individuo
به جای فرد
donne sterili
زنان نابارور
illustrano il potere di Dio
قدرت خدا را نشان می دهد
nel territorio promesso
در قلمرو موعود
Aspettative terrene
انتظارات زمینی
fa vivere coloro che ama
او کسانی را که دوستشان دارد زنده می کند
porteranno a riflessioni approfondite su
منجر به تأملات عمیق در مورد
pur esprimendo desideri profondi che cercano soddisfazione oltre l’esistenza terrena.
در حالی که امیال عمیقی را بیان می کنند که فراتر از وجود زمینی به دنبال رضایت هستند.
la Ricerca della Verità Teologica
جستجوی حقیقت الهیاتی
il ripensamento dell’ottimismo
بازاندیشی در خوش بینی
indigenza dei giusti
نیاز پرهیزکاران
فقر
نیاز دارند
بی بضاعت
محرومیت
فقر شدید
بدبختی
نیازمندی
کمبود
nasce dall’apparente ingiustizia divina
ناشی از بی عدالتی ظاهری الهی است
si complica dalle credenze sull’aldilà
با اعتقادات مربوط به زندگی پس از مرگ پیچیده می شود
finiscono senza distinzione
luogo ombreggiato e carente
مکان سایه دار و ناقص
ombreggiato
سایه دار
سایه انداخته
سایه
تزریق کنند
از تخم درآورد
آفتابگیر
چتر آفتابی
ombreggiare
سایه
دریچه
متقاطع
سایه انداختن
carente
فاقد
کمبود
فقیر
ناکافی
خواستن
ناکافی
معیوب
ضعیف
تقصیر
کم تولید شده است
کوتاه آمدن
اندک
ناچیز
دچار اختلال شده است
شکست می خورد
کاستی ها
کمبود در
ناکافی عزیز
smentisce la retribuzione terrena
عذاب زمینی را دروغ می گوید
smentire
انکار کند
رد می کند
رد کردن
کدو حلوایی
متناقض
پاک کردن
شکم ها
انکار کردن
سلب مسئولیت
باطل شد
دروغ گذاشتن
سوراخ کردن
مزخرف کردن
retribuzione
پرداخت کنید
پاداش
حقوق و دستمزد
دستمزد
جبران خسارت
پرداخت
درآمد
هزینه
پاداش
پاداش ها
حقوق و دستمزد
قصاص
فضل
پرداخت شده است
avvenimenti della vita
رویدادهای زندگی
cerca di comprendere dati esperienziali
به دنبال درک داده های تجربی است
rifiuta la logica che promuove l’autosufficienza al posto della fiducia in Dio.
منطقی را که به جای اعتماد به خدا خودکفایی را ترویج می کند، رد می کند.
approda alla fede nella risurrezione
به ایمان به رستاخیز می رسد
approdare
رسیدن
فرود آمدن
زمین
بارانداز
زمین ساختن
مفید باشد
در خشکی
evidenziando un continuo tentativo di armonizzare l’esperienza storica con la fede
برجسته کردن تلاش مستمر برای هماهنگ کردن تجربه تاریخی با ایمان
sono protette
آنها محافظت می شوند
proteggere
non subiscono tormenti
آنها عذاب نمی کشند
subire
رنج می برند
تحمل کن
متحمل شدن
come destinatari
به عنوان گیرنده
conferendo un significato alla loro sofferenza
Implicazioni teologiche
مفاهیم الهیاتی
استدلالهای
دلالت
دخالت
مستلزم
مفهوم
مفاهیم
trasformandola da fragile e precaria a un dono eterno
تبدیل آن از شکننده و متزلزل به یک هدیه ابدی
precaria
پرمخاطره
دما
ناامن
ناپایدار
موقت
نامشخص
لرزان
دست به دهان
ناآرام
پرت شدن
گذرا
انعام دادن
ضعیف
هک کردن
لنگر انداختن
سنگی
زودگذر
قابل انعکاس
نیشگون گرفتن
موقت
il predominio della morte
پیش غلبه مرگ
تسلط
غلبه
سلطه
برتری
شیوع
تاب خوردن
هژمونی
برتری
غلبه
غلبه
صعودی
tensione verso la speranza
تنش به سمت امید
tensione
ولتاژ
تنش
کرنش
استرس
قدرت
فشار
بخار
تنگی
کشش
تلاش
اعصاب
تندی
تعلیق
اضطراب
زور زدن
تنش
تندی
سفتی
تنگی
una ribellione contro Dio
شورش علیه خدا
conseguenze devastanti per l’umanità.
عواقب ویرانگر برای بشریت.
non si arrende
او تسلیم نمی شود
arrendersi
تسلیم شدن
عقب نشینی
ترک کردن
آن را رها کن
ضربه بزنید
قبول شکست
پرچم سفید را تکان دهید
دستمال را بینداز
کارت ها را بیندازید
پرچم سفید را بلند کنید
alla morte causata dal peccato
به مرگ ناشی از گناه
riaffermando il suo ruolo
تاکید مجدد بر نقش خود
Esplicitazione biblica
توضیحات کتاب مقدس
Esplicitazione
شفاف سازی
توضیح
صراحت
صریح کردن
Corrente farisaica
جریان فریسی
paragonato all’intero mondo
در مقایسه با کل جهان
è prioritaria rispetto a obblighi religiosi
بر فرائض دینی اولویت دارد
taumaturgica
dal gr. ϑαυματουργικός
معجزه گر
Taumaturgo è un termine che si riferisce a chi opera miracoli o è ritenuto in grado di farlo
Il termine deriva dal greco thaûma (miracolo) e érgon (lavoro)
ribadisce l’importanza di non uccidere
بر اهمیت کشتن نکردن تاکید می کند
ribadire
تکرار کنید
تایید مجدد
استرس
بگو
ماندن
زیر خط بکش
تاکید کنند
ماندن
اشاره کند
اصرار کنید
برجسته کردن
تقویت کردن
تاکید مجدد
گیره
تکرار کردن
un omicidio in potenza
قتلی بالقوه
è considerata
در نظر گرفته شده است
nutrimento spirituale
تغذیه معنوی
è destinato al fallimento
محکوم به شکست است
deve essere vissuta in un contesto di amore
باید در زمینه عشق زندگی شود
Le gioie materiali non sono peccaminose
شادی های مادی گناه آلود نیستند
provengono da Dio
از جانب خدا می آید
Priorità della volontà di Dio
اولویت اراده خداوند
se vissuti in questa ricerca
اگر در این جستجو تجربه داشته باشید
Presenza della Provvidenza divina
حضور مشیت الهی
La preoccupazione per il materiale è secondaria rispetto alla ricerca spirituale.
اشتغال به مادیات (مطالب ) در درجه دوم تحقیقات معنوی قرار دارد.
rivelazione della verità della sua vita
افشای حقیقت زندگی او
Riflessione sull’incidenza della morte sulla realizzazione della vita umana
تأملی بر تأثیر مرگ بر تحقق زندگی انسان
incidenza
بروز
تاثیر
اثر
اقساط
نفوذ
شیوع
وقوع
تحت تاثیر قرار گرفته است
نسبت
درصد
نسبت
مورد
مفاهیم
è un atto di obbedienza
این یک عمل اطاعت است
forza motrice
نیروی محرکه
Rivolgersi al Padre con il termine “Abbà”
خطاب به پدر با اصطلاح “آبا”
un legame affettuoso
یک پیوند عاشقانه
Grido di solitudine
گریه تنهایی
esprime disperazione
ابراز ناامیدی می کند
un atto supremo d’amore
یک عمل عالی عاشقانه
coronando una vita dedicata al bene prossimo
تاج گذاری زندگی اختصاص داده شده به خیر همسایه
distilla il messaggio centrale del testo
پیام اصلی متن را تقطیر می کند
distillare
تقطیر کنید
اصلاح کردن
تقطیر شود
evidenziando l’importanza della ricerca della volontà di Dio
برجسته کردن اهمیت جستجوی اراده خدا
distintiva rispetto a quella di altri martiri
متمایز از سایر شهدا
serve a comprendere il valore della fede in Gesù
این در خدمت درک ارزش ایمان به عیسی است
le chiede di credere in lui come fonte di vita eterna
او از او می خواهد که به او به عنوان منبع زندگی ابدی ایمان داشته باشد
il suo potere sovrano
قدرت حاکمیت او
attestano
گواهی دهید
non è dimostrabile ragionevolmente
به طور منطقی قابل اثبات نیست
è un mistero che si accoglie con fede.
این رازی است که با ایمان پذیرفته می شود.
a coloro che si avvicinano a Dio tramite lui
به کسانی که از طریق او به خدا نزدیک می شوند
sorte finale per le anime
سرنوشت نهایی برای جان
si sposta dall’Antico Testamento al sacrificio e alla vittoria di Cristo
از عهد عتیق به قربانی و پیروزی مسیح می رود
richiede un impegno radicale
نیاز به تعهد رادیکال دارد
sacrificarsi per il Regno di Dio
فداکاری برای ملکوت خدا
chi vive nel peccato ha sempre la possibilità di pentirsi e cambiare
کسانی که در گناه زندگی می کنند همیشه این فرصت را دارند که توبه کنند و تغییر کنند
porta alla vera vita e al riscatto
منجر به زندگی واقعی و رستگاری می شود
dare significato
definire
difendere
معنی دادن
تعریف کنید
دفاع کند
entità fisica
موجودیت فیزیکی
una realtà temporanea
یک واقعیت موقت
viene interpretata come
به این صورت تفسیر می شود
passioni basse
احساسات کم
implica purificazione dall’influenza del corpo.
این شامل تصفیه از تأثیر بدن است.
implicare
دلالت کند
درگیر کردن
دخیل است
معنی
مستلزم
استنتاج
اضافه کردن به
اشاره می کند
متهم شده است
درهم تنیده
اجازه دهید برای
واردات
متحمل شدن
Implicazioni per la diagnosi
پیامدهای تشخیص
impatto
تاثیر
La vita virtuosa
زندگی با فضیلت
virtuosa
با فضیلت
عادل
اخلاقی
فضیلت دار
Antiteticità di Anima e Corpo
تقابل جسم و روح
Antiteticità
ضدیت
Il corpo è destinato a svanire
بدن قرار است ناپدید شود.
Superamento del Dualismo
غلبه بر دو گانگی
propone una visione più integrata
چشم انداز یکپارچه تری را پیشنهاد می کند
sono coprincipi dell’essere umano
اصول مشترک انسان هستند
coprincipi
هم شاهزاده ها
interconnessi
متصل
La concezione platonica
مفهوم افلاطونی
predominante
غالب
evidenziando un contrasto tra
برجسته کردن تضاد بین
mantiene differenze ontologiche
تفاوت های هستی شناختی را حفظ می کند
Reinterpreta
تفسیر مجدد کرد
preesiste al corpo
از قبل بدن وجود دارد
essenza umana
ذات انسان
essenza
ذات
هسته
طبیعت ها
ماده
روح
بودن
اصل مطلب
روکش
روغن
ضمیمه کردن
استخراج کنید
رانش
مظهر
روده
شخصیت
خود
مغز استخوان
اسانس
خون حیات
ostacolo alla contemplazione
مانع تفکر
concupiscenza
شهوت
concupire
dal lat. concupĕre, comp. di con- e cupĕre «desiderare»
io concupisco, tu concupisci, ecc.
riferito all’àmbito sessuale
tramite
attraverso
“Tramite” e “attraverso” possono significare entrambi “grazie a, per mezzo di”. Direi che “tramite” è più usato con questo significato. Al contrario, soltanto “attraverso” può significare un moto che passa all’interno di qualcos’altro.
“Tramite ore di ricerca, sono riuscito a ottenere una risposta.”
“È passato attraverso il parco per raggiungere la parte opposta della città.”
Tramite (=grazie a) Filippo ho avuto il tuo numero
Attraverso una ricerca ho saputo il tuo numero
ferirlo può redimerlo
صدمه زدن به او می تواند او را نجات دهد
ferire
صدمه دیده
جراحت
زخم
آسیب
توهین کردن
کبودی
نیش زدن
ضربه زدن
بازدید می کند
آسیب وارد کردن
اسکار
آسیب دیده
redimere
بازخرید
بازپس گیری
تحویل دهید
ذخیره کنید
باج دادن
رایگان
تخلیه
کفاره کردن
reprimere il corpo
بدن را سرکوب کنید
Se trattato con dolcezza
هنگامی که به آرامی درمان می شود
پرداخته شود
È evidente il tentativo di comprendere
تلاش برای درک مشهود است
NELLA FILOSOFIA CARTESIANA
در فلسفه دکارتی
stabilendo una netta separazione tra
ایجاد یک جدایی واضح بین
orologio caricato
ساعت شارژ شده
un’entità meccanica di cui l’uomo ha cura
موجودی مکانیکی که انسان به آن اهمیت می دهد
un’entità
موجودیت
وسعت
اندازه
مقدار
بزرگی
پله ها
سطح
بدن
جاروها
واحد
Cogito ergo sum
penso dunque sono
فکر می کنم پس هستم
l’uomo ha di se stesso in quanto soggetto pensante
انسان از خود به عنوان یک موضوع متفکر برخوردار است
asserisce che
ادعا می کند که
asserire
ادعا کردن
ادعا
حفظ کند
دولت
تایید کردن
محمول
معدل
را مطرح کرد
ادعا شود
può esistere indipendentemente da esso
می تواند مستقل از آن وجود داشته باشد
corporea come meccanismo
بدن به عنوان یک مکانیسم
è descritto
شرح داده شده است
funziona autonomamente
مستقل کار می کند
un’entità funzionale
یک موجودیت عملکردی
Origine del Dualismo
Origene
منشأ ثنویت
اریژن
contrapposto alla concezione ebraico
مخالف مفهوم یهودی
Impatto della Concezione Dualista
تأثیر مفهوم دوگانه گرایانه
Implicazioni per la diagnosi
پیامدهای تشخیص
Ha contribuito a una visione del corpo come oggetto
او به دید بدن به عنوان یک شی کمک کرد
si sono sviluppate grazie a questa
به لطف این توسعه یافته اند
sviluppare
è considerata semplificativa e riduttiva
ساده کننده و تقلیل دهنده در نظر گرفته می شود
Ignora l’interconnessione tra dimensione psichica e somatica dell’individuo
ارتباط متقابل بین ابعاد روانی و جسمی فرد را نادیده می گیرد
nonché i fattori socio-ambientali.
و همچنین عوامل اجتماعی-محیطی.
trascurando l’individuo come persona
غفلت از فرد به عنوان یک شخص
una cosificazione dell’essere umano
ridotto a “oggetto”
چیزی شدن انسان
به “شیء” کاهش می یابد
privato della sua integralità e soggettività
محروم از تمامیت و ذهنیت خود
Implicazioni per la diagnosi
پیامدهای تشخیص
Implicazioni
دلالت
دخالت
مستلزم
مفهوم
implicare
دلالت کند
درگیر کردن
دخیل است
معنی
مستلزم
استنتاج
اضافه کردن به
اشاره می کند
متهم شده است
درهم تنیده
اجازه دهید برای
واردات
متحمل شدن
impatto
تاثیر
la pluralità di fattori causali delle malattie
کثرت عوامل ایجاد کننده بیماری ها
causale
علّی
دلیل
هدف
علت
علیت
مسبب
تصادفی
گاه به گاه
اتیولوژیک
خط یادداشت
Prevenzione Sociale
پیشگیری اجتماعی
deve essere tutelata a livello non solo individuale ma anche sociale
باید نه تنها در سطح فردی بلکه در سطح اجتماعی نیز محافظت شود
coinvolgimento collettivo
مشارکت جمعی
affrontare problematiche legate al modo di vita
پرداختن به مسائل مربوط به سبک زندگی
concezioni dualistiche
concezioni monistiche
تصورات دوگانه
تصورات تک انگارانه
L’attenzione al benessere corporeo è aumentata
توجه به بهزیستی بدن افزایش یافته است
chirurgia estetica
جراحی زیبایی
rituali di igiene
آیین های بهداشتی
piuttosto che il corpo reale, che può invecchiare e ammalarsi.
به جای بدن واقعی، که می تواند پیر شود و بیمار شود.
piuttosto
invece
Spesso sento usare l’avverbio “piuttosto”, che serve ad indicare che qualcosa si preferisce ad un’altra, per indicare, invece, una successione di cose o azioni egualmente preferite. Esempio: “Le piace ballare, piuttosto che recitare, piuttosto che cantare”
من اغلب میشنوم که از قید «بهجا» استفاده میشود، که نشان میدهد چیزی بر دیگری ترجیح داده میشود، در عوض، دنبالهای از چیزها یا اعمال به همان اندازه ترجیح داده میشود. مثال: “او رقصیدن را دوست دارد، نه بازیگری، نه آواز خواندن”
invece یک قید است که برای تأکید بر تقابل، تضاد یا جایگزینی یک مفهوم با مفهوم دیگر استفاده می شود. بنابراین زمانی استفاده می شود که بخواهیم بر تفاوت بین دو چیز تأکید کنیم.
“Piuttosto”, dobbiamo dirlo, si usa anche in altri modi, con altri significati. Invece l’avverbio “invece” è esclusivamente dedicato all’opposizione.
Piuttosto però a volte si può usare al posto di invece, altre volte no.
Quindi anziché può diventare “invece di” oppure “piuttosto che”, oppure “invece che” e anche “piuttosto di” a seconda della circostanza
- Seconda categoria di usi: Il senso di “meglio ancora” può diventare una avversione assoluta verso una scelta quando si fa un paragone e si usa piuttosto per scartare fortemente una scelta
piuttosto che tifare la Juventus, non vado più allo stadio!
من به جای حمایت از یوونتوس، دیگر به استادیوم نمی روم!
una dicotomia tra
دوگانگی بین
standardizzato
استاندارد شده
neutralizzato
خنثی شده
L’enfasi sull’immagine ideale
تاکید بر تصویر ایده آل
Gli imperativi sociali
الزامات اجتماعی
normative estetiche rigide
مقررات سختگیرانه زیبایی شناسی
estetiche
زیبایی شناسی
زیبایی شناختی
لوازم آرایشی
بصری
زیبایی شناختی
یک ظاهر طراحی شده
corpi non conformi
اجسام غیر منطبق
misurato in base al rendimento e alle prestazioni
اندازه گیری شده توسط بازده و عملکرد
rendimento
عملکرد
بازگشت
بازده
بهره وری
خروجی
بهره وری
توان عملیاتی
دستاورد
سودآوری
تسلیم شدن
درآمد
ارائه
نرخ بازده
کارآمد
اجرا کردن
prestazione
عملکرد
پرفورمنس
تامین
خدمات
منفعت
عرضه
تحویل
ارائه
نشان دادن
دستاورد
ویژگی
توان عملیاتی
ارائه
sport competitivo
ورزش رقابتی
Viene desacralizzato
تقدس زدایی می شود
favorendo illusioni di reinizio
طرفداری از توهمات راه اندازی مجدد
lasciando tracce indelebili
آثاری پاک نشدنی از خود به جا می گذارد
l’esperienza corporea autentica
تجربه بدنی اصیل
mettendo in guardia contro una visione riduttiva
هشدار در برابر دیدگاه کاهنده
utilitaristica della corporeità
سودگرایی جسمانیت
La Corporeità nella Bibbia
جسمانیت در کتاب مقدس
Esplorazione del concetto
کاوش مفهومی
la totalità dell’essere umano animato
کلیت انسان جاندار
Originariamente implica una vitalità orientata verso una vita piena, data da Dio
در اصل به معنای سرزندگی معطوف به یک زندگی کامل و خدادادی است
Non si usa per riferirsi a un cadavere
برای اشاره به جسد استفاده نمی شود
indica piuttosto l’essere umano nella sua interezza e fragilità.
بلکه نشان دهنده تمامیت و شکنندگی انسان است.
l’uomo “è” basar, non “possiede” un basar
انسان “باسار” است، او “دارایی” بسار ندارد
associato a Dio
مرتبط با خدا
associato alla vita dell’uomo
مرتبط با زندگی انسان
Rappresenta la vitalità dell’organismo umano e
stati d’animo
این نشان دهنده سرزندگی ارگانیسم انسان
و حالات ذهنی است
Spirito di gelosia, smarrimento e prostituzione
روح حسادت، سردرگمی و فحشا
descrivono la collera, l’agitazione, l’angustia e la pazienza
خشم، آشفتگی، اضطراب و صبر را توصیف کنید
Effusione del ruah su uomini scelti per dare forza
فوران روح بر مردانی که برای قدرت دادن انتخاب شده اند
Effusione del ruah su
تراوش یا فوران روح بر…
Ha connotazione di ispirazione divina
مفهوم الهام الهی دارد
connotazione
مفهوم
شخصیت
بعد
non sono possessioni, ma essenza dell’uomo
آنها دارایی نیستند، بلکه ذات انسان هستند
è articolata in due momenti chiave
به دو لحظه کلیدی تقسیم می شود
sua conseguenza
پیامد آن
portando l’uomo a rifiutare la sovranità divina
هدایت انسان به نفی حاکمیت الهی
Esiste una tensione tra lo stato escatologico
تنشی بین حالت فرجام شناختی وجود دارد
esorta i cristiani ad offrire i loro corpi come sacrificio
مسیحیان را ترغیب می کند که بدن خود را به عنوان قربانی تقدیم کنند
esortare
فوری
تشویق کنند
تماس بگیرید
تشویق
فراخوانی
توسل به
دعوت کنید
متقاعد می کند
ملحق شدن
نصیحت کردن
Questa espropriazione conduce a un dono reciproco
این سلب مالکیت منجر به هدیه متقابل می شود
espropriazione
سلب مالکیت
دامنه برجسته
خرید اجباری
تخریب
مصادره کردن
essendo stato “comprato” da Cristo
توسط مسیح “خریده” شده است
sull’unitarietà dell’individuo
در وحدت فرد
corporeità
جسمانیت
annichilire il corpo
بدن را نابود کند
ciò che è soggetto al peccato
آنچه در معرض گناه است
La tensione umana esiste tra ciò che è … ciò che è
تنش انسانی بین آنچه هست وجود دارد
vive la sua appartenenza alla creazione
زندگی می کند تعلق خود را به خلقت
La sua sorte è legata a quella dell’universo
سرنوشت او با سرنوشت جهان گره خورده است
Solidarietà con il creato
همبستگی با آفرینش
può sottometterlo a forze negative
می تواند او را در معرض نیروهای منفی قرار دهد
un “io corporeo”
یک “خود جسمانی”
deve essere rispettato
باید مورد احترام قرار گیرد
trattato con dignità.
با عزت رفتار می شود.
si occupa della persona nella sua totalità.
با فرد به عنوان یک کل سروکار دارد.
È necessario prendersi carico della salute
مسئولیت سلامتی را بر عهده بگیرید
in modo che rifletta il valore intrinseco
به طوری که ارزش ذاتی را منعکس می کند
dovere collettivo di garantire salute
وظیفه جمعی برای تضمین سلامت
Interazione tra medico e paziente deve essere vista come una relazione tra due soggetti
تعامل بین پزشک و بیمار باید به عنوان رابطه بین دو موضوع دیده شود
La diagnosi e il trattamento
تشخیص و درمان
l’individuo nella sua interezza.
فرد در تمامیت خود.
rigetta la scissione tra medicina e religione
شکاف بین طب و دین را رد می کند
la loro interconnessione
ارتباط متقابل آنها
La Chiesa implica la cura dell’intera persona
کلیسا به معنای مراقبت از کل فرد است