Antropologia C Flashcards
centrifugo
گریز از مرکز
caos primordiale
هرج و مرج اولیه
la speranza risiede nella sconfitta della morte nell’eschaton.
risiede
امید در شکست مرگ در آخرت نهفته است.
ساکن است
Lo snodo decisivo
Lo snodo
decisivo
نقطه عطف تعیین کننده
محل اتصال
هاب
مفصل
اتصال
لولا
مفصل بندی
چرخشی
تقاطع
بند انگشت
میله
نقطه اتصال
دروازه
گره
نقطه عطف
مفصل بندی شده است
محل ملاقات
محوری
مهم
تعیین کننده
قاطع
il medio giudaismo
یهودیت میانه
si complica con l’influenza greca
complicarsi
با نفوذ یونانی پیچیده تر می شود
در هم می شود
بغرنج
پیچیده شدن
پیچیده شود
به هم ریخته شدن
مجتمع
دشوار شود
سخت شدن
le prime chiare testimonianze
اولین شهادت روشن
si riflette nella complessità delle sue concezioni sulla morte
در پیچیدگی تصورات او از مرگ منعکس شده است
concezioni
تصورات
ایده ها
i concetti adottati
مفاهیم پذیرفته شده
incide sulla risposta
incidere
بر پاسخ تاثیر می گذارد
شبیه سازی کنید
تاثیر می گذارد
مستندات
نفوذ
تراشیدن
برش
تاثیر دارد
حکاکی کردن
تأثیر
هک کردن
تحت تأثیر قرار گیرد
تاثیر می گذارد
قطع به
دست انداز
خراش
نیزه
نقطه
آتش
تک نگاری
un cammino sbarrato
sbarrato
sbarrare
یک مسیر مسدود شده
مسدود
عبور کرد
خط کشیده
سوار شد
مشمول
خیره شدن
agog
کاملا باز شد
سوار شدن
bendy شوم
چک کردن
مانع شدن
مسدود کردن
کافه
عبور از
سد
سوار شدن
صلیب
پیچ
ضربه زدن
مانع
sbarra
· بارفیکس · ميله
Lo snodo decisivo
نقطه عطف تعیین کننده
adotta termini e concetti greci
adottare
اصطلاحات و مفاهیم یونانی را می پذیرد
اتخاذ کردن
گرفتن
پیاده سازی
ساختن
پذیرفتن
معرفی می کند
بعهده گرفتن
استخدام کردن
وضع
عبور
انتخاب کنید
پیش بینی
استقرار
پرورش دادن، پروردن
انتخاب کنید
si riflette nella complessità delle sue concezioni
در پیچیدگی مفاهیم او منعکس شده است
i concetti adottati
مفاهیم پذیرفته شده
Gesù all’origine
عیسی در مبدأ
ai tempi di Gesù
در زمان عیسی
La disputa sulla risurrezione
اختلاف بر سر قیامت
smonta l’obiezione
l’obiezione
smontare
اعتراض را برطرف می کند
Obiezione!
اعتراض دارم!
باز کردن
پیاده کردن
Ho provato a smontare il suo racconto.
تلاش کردم تا داستانش رو کنکاش کنم
سعی کردم داستان او را از بین ببرم.
پیاده کردن
از بین بردن
برداشتن
پیاده شدن
باز کردن
جدا کردن
پیاده کردن
درهم شکستن
نوار
باد کردن
پیاده شدن
برهنه کردن
کوبیدن آف
بیا پایین
قطعه قطعه کردن
ناامید شده
تسخیر کردن
دلسرد کردن
پایین آوردن
جدا از هم
proveniente dal giudaismo o meno
از یهودیت آمده یا نه
Fa la differenza?
آیا فرقی می کند؟
مگه فرقی هم می کنه؟
un pubblico specifico
یک مخاطب خاص
un pubblico
pubblico
یک مخاطب
عمومی
Tennero consiglio per arrestare con un inganno Gesù
آنها شورایی تشکیل دادند تا عیسی را با فریب دستگیر کنند
Si ostinano nel fare il male
آنها در انجام کارهای بد اصرار می کنند
tranelli
دام
un baratro è l’uomo
انسان یک پرتگاه است
chiunque, al vederli, scuoterà il capo
هر کسی با دیدن آنها سرش را تکان می دهد
riporrà in lui la sua speranza
او امید خود را به او خواهد گذاشت
trarranno gloria
trarre
آنها شکوه خواهند یافت
قرعه کشی
گرفتن
گرفتن
ساختن
فرا گرفتن
رانش ها
کسب کردن
درو
کشیده شود
استخراج کردن
پیدا کردن
به دست آوردن
کشیدن
بهره مند شوید
Disponi sempre al bene
disporre
همیشه مایل به انجام کارهای خوب باشید
دارند
ترتیب دادن
محل
در معرض قرار دادن
فراهم کند
نیاز
سفارش
قراردادن
به دست آوردن
ساختن
مالکیت
تصمیم می گیرد
فرمان
آماده کردن
موقعیت
برپایی
چیدمان
آرایه
قرار داده شده
saranno vegeti e rigogliosi
vegeti
rigogliosi
آنها سالم و موفق خواهند بود
un assassino vivo e vegeto
قاتل غبراق و سالم
Sono vivo e vegeto.
“ من زنده ام و حالم خوبه
سالم
سبزیجات
شاداب
پر از شکوه
i figli degeneri
کودکان منحط
فاسد
خراب
تبهکار
خطاکار
tortuosa e perversa
پر پیچ و خم و منحرف
insipiente
احمقانه
Lo educò
من او را آموزش دادم
ne ebbe cura
او از آن مراقبت کرد
la sua nidiata
نسل او
نوزادان
آشغال
لانه
کلاچ
آشیانه
لانه
درنده
جوجه کشی
ravvedersi
ناگهانی
اصلاح
راه خود را اصلاح کنند
راهش را اصلاح کند
راه هایمان را اصلاح کنیم
نور را ببین
راه خود را اصلاح کند
توبه کردن
i volantini
تراکت ها
le buchette
سوراخ های کوچک
consegnare dei volantini
بروشور را تحویل دهید
mi ero scordato di scriverlo
scordare
یادم رفت بنویسم
فراموش کردن
چرب
چنین نخواهد شد هرگز! محال است
Sarà divertente
جالب خواهد بود
la varicella
آبله مرغان
ho il torneo
من مسابقات را دارم
تورنمنت
مسابقات
Torneo a eliminazione diretta
رقابتهای تک حذفی
aderiamo
aderire
ما پایبند هستیم
ما رعایت می کنیم
ما حمایت میکنیم
ما مشترک می شویم
پیوستن
پایبند
وارد شدن
چوب
رعایت کنند
شرکت کردن
اشتراک در
الحاق
ثبت نام
موافق
حمایت کردن
شرکت داشتن
انتخاب کردن
چسبیدن
پذیرفتن
مشغول کردن
تراز کردن
موافقت می کند
همپوشانی
مناسب با هم
Il kerygma primitivo
اعلام کلام اولیه
una riflessione approfondita
یک تامل عمیق
utilizzando una chiave ermeneutica
با استفاده از کلید تفسیری
Persuaso di questo
از این متقاعد شدم
sospiriamo
آه می کشیم
venga assorbito
جذب میشود
la caparra dello Spirito
بیعانه
ضمانت
وثیقه
در گروگان
گرو
سپرده
non nella visione
در بینایی
در چیزی که می بینیم
چشم انداز
رویا
دید
comparire
به نظر رسیدن
ظاهر شدن
پدیدار شدن
un cambiamento
یک تغییر
la sensibilità ellenistica
حساسیت فرهنگ یونانی
li giustappone
آنها را در کنار هم قرار می دهد
la coerenza della teoria
coerenza
انسجام نظریه
انسجام
منسجم
تجانس
استوار
ثبات
una considerazione
یک ملاحظه
توجه
در نظر گرفتن
enfatizza
enfatizzare
اهمیت می دهد
اهميّت دادن · اهمیت دادن · برجسته نمودن · تاكيد كردن ·
نیرو دادن به
il fulcro
تکیه گاه
نقطه اتکا
armonizzare i diversi discorsi
هماهنگ کردن گفتمان های مختلف
lasciarvi nell’ignoranza
در جهل رهایتان کنم
a proposito di quelli che
proposito
در مورد کسانی که
نیت
هدف
تصمیم
قرار
نیت
قصد
non avremo alcuna precedenza
precedenza
ما هیچ اولویتی نخواهیم داشت
حق تقدم
اولویت
برتری
in precedenza
قبلا
a un ordine
در یک دستور
در یک سفارش
la tromba
شیپور
verremo rapiti insieme
ما با هم ربوده خواهیم شد