Gàlati Flashcards
Il solenne
رسمی
risente della eccitazione
تحت تأثیر هیجان قرار می گیرد
risente
la eccitazione
رنجش می دهد
هیجان
al fine di strapparci da questo mondo
strappare
تا ما را از این دنیا دور کند
کندن
پاره کردن
دریدن
traspare in tutta
رخ میدهد در کل
شفاف
می درخشد
Mi meraviglio che
من تعجب می کنم که
rimprovero
توبیخ
ملامت کردن
سرزنش میکنم
tralascia
کنار می گذارد
آن را کنار بگذار
la consueta preghiera
consueta
دعای معمولی
معمولی
مرسوم
polemici
جدلی
termini polemici
اصطلاحات جدلی
موضوعات جدلی
sovvertire
واژگون کردن
sia anàtema!
ملعون باد
il consenso
رضایت
il consenso degli uomini che cerco
رضایت مردانی که به دنبالش هستم
cerco di piacere agli uomini
من سعی می کنم مردم را راضی کنم
servitore
خدمتگزار
ferocemente
به طرز وحشیانه ای
devastavo
ویران کننده بودم
connazionali
هموطنان
coetanei
همسالان
accanito
لجوج
یکدنده
با تعصب انجام دادن
شدید
si compiacque
او خرسند بود
او خوشحال شد
mi recai
من رفتم
recare
آوردن
بردن
سبب شدن
recarsi
رفتن
عزیمت کردن
autorevole
معتبر
non mentisco
دروغ نمی گویم
ha esposto
او افشا کرد
il resoconto
گزارش
l’accento
لهجه
pone l’accento sul fatto
بر این واقعیت تأکید می کند
si è preso a cuore di attuare
از صمیم قلب اجرای آنرا به عهده گرفت
اجرای آن را بر عهده گرفت
è la raccolta per soccorrere i poveri
این مجموعه ای است برای کمک به فقرا
iniziativa
ابتکار عمل
Esposi
در معرض گذاشتن
farsi circoncidere
ختنه شدن
intrusi
مزاحمان
infiltrati
نفوذی ها
spiare
جاسوسی کردن
Lo scopo
محدوده
یک لحظه محدود
cedemmo
تسلیم شدیم
sottomettendoci
خودمان را تسلیم کنیم
imposero
تحمیل کردند
ritenuti
در نظر گرفته شده است
Stimati
گرامی
erano degni di nota
قابل توجه بودند
inciso
حکاکی شده
essente
بودن
abusivo
بد لحن
توهین آمیز
Si intromettevano
آنها دخالت کردند
l’anticipazione
پیش بینی
intaccata
متأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا
compare
ظاهر می شود
esercita
تمرین
ristretto
محصور
Aveva torto
بی عدالتی
Aveva torto
او اشتباه می کرد
Si comportavano
آنها رفتار کردند
rettamente
به درستی
costringere
زور کردن
proveniva
آمد
influsso
نفوذ
Si ricopre
پوشش می دهد
gli diedero la destra di comunione
به او حق اشتراک دادند
sociologicamente
از نظر جامعه شناختی
carestia
قحطی
comprensione
درک مطلب
decreto
فرمان
Intervento e scontro
مداخله و مقابله
La riflessione si espande
بازتاب گسترش می یابد
trasgressore
متخلف
perversa
منحرف
allargamento
بزرگ شدن
vario
متنوع
concilianti
آشتی جویانه
si preoccupa della ricaduta sulla comunità
نگرانی در مورد تأثیر آن بر جامعه
La finzione
داستان
esclusivamente
منحصرا
commistione
مخلوط
trascinando
کشیدن
l’ipocrisia
دورویی
تظاهر کردن
essere vincolati a
مقید باشد
tradimento
خیانت
indicherebbe
نشان خواهد داد
smaschera
نقاب بر می دارد
immoralità
بی اخلاقی
rivolto
رو به رو
va protratto fino alla fine del v.16
طولانی شده تا…
تا پایان V.16 ادامه یابد
ingloba
را شامل می شود
Una opposizione
مخالفت
provenienti
از جانب
primariamente
در درجه اول
Perspective
چشم انداز
pretesa
مطالبه
procurarsi
تهیه کنند
critica
انتقاد
prioritaria
اولویت
degenerazione
انحطاط
l’apogeo
اوج
severo
شدید
Lo spinge
هل می دهد
fiducioso
مطمئن
giuridico
atto giuridico
مجاز
عمل مجاز
forgiata
جعلی
è stata rinvenuta
یافت شد
denigratorio
تحقیر کننده
incompatibili
ناسازگار
interlocutore
همکار
fittizio
ساختگی
obiezioni
اعتراضات
fa obiezioni di grande peso
اعتراضات بسیار سنگینی را مطرح می کند
dellirrealtà
از غیر واقعی بودن
ipotetico
فرضی
rigetta
رد می کند
obiezione
اعتراض
riedifica
بازسازی کنید
dichiarando
اعلام می کند
è stato troncato
کوتاه شده بود
stato perdurante
perdurante
ماندگار
در جریان بوده است
ripercussioni
تأثیر
perdurante
ماندگار
egoistico
خود خواه
soddisfare
راضی کردن
L’accettazione
پذیرش - پذیرفته شدن
spiegabile
قابل توضیح
Un sortilegio
هجی کردن
è stato raffigurato,
è stato raffigurato,
به تصویر کشیده شد،
Il inficiato
باطل شد
Il inficiato
آلوده
chi vi ha incantati?
چه کسی شما را مسحور کرد؟
portenti
نشانه ها
prevedendo
پیش بینی کردن
preannunciò
او اعلام کرد
Per metterle in pratica
به آنها عمل نکند
È appeso
حلق آویز شده
testamento
اراده
عهد
appunto
دقیقا
nullo
خالی
Si ottenesse
به دست آمده
verrebbe
خواهد آمد
Ha rinchiuso
او قفل کرد
Un pedagogo
مربی
یک معلم
Sopraggiunta
به روز شد
allusione
کنایه
magnificavano
آنها را بزرگ کردند
È invano che avete provato tanti favori?
بیهوده که این همه لطف کردی؟
assicurare
اطمینان حاصل شود
solidale
حمایت کننده
un’illustrazione
یک تصویر
colletivo
جمعی
incondizionata
بدون قید و شرط
intatta
سالم
Dio si contraddirebbe se la Legge non lasciasse intatta la gratuità della promessa.
lasciasse intatta
si contraddirebbe
قانون بلاعوض بودن قول را دست نخورده نگذاشت.
اگر دست نخورده باقی بماند
با خودش تناقض دارد
brusca
ناگهانی
È emanata
صادر شده
pretenderla
درخواستش کن
preparatorio
مقدماتی
dall’opporsi
از مخالفت کردن
si includono reciprocamente
آنها شامل یکدیگر می شوند
vanificazione
باطل شدن
irrimediabile
غیر قابل جبران
implicita o esplicita
ضمنی یا صریح
sottinteso
ضمنی
una citazione
نقل قول
promette
وعده می دهد
novatore
مبتکر
scaturiscono
آنها بوجود می آیند
L’enfasi
تاکید
prestabilito
از پیش تأسیس شده است
combinando
ترکیب کردن
retrospettiva
گذشته نگر
dichiarazione
اعلام
introdotta
معرفی کرد
L’esordio
اولین
sovvertimento
براندازی
dedurre
استنباط
varrebbe
ارزش آن را دارد
indebita
ناروا، بی مورد
intermedia
حد واسط
decontestualizza
متن زدایی کردن
all’adozione
به فرزندخواندگی
conduce
منجر می شود
il riscatto
فدیه
allegoria
تمثیل
ricade
عقب می افتد
ricade sotto la maledizione della legge
تحت نفرین قانون قرار می گیرد
sconvolto
ناراحت
È sconvolto
او ناراحت است
Siamo riscattati
بازخرید شده است
dilatazione
گسترش
subentra
بر عهده می گیرد
giuridica
مجاز
Il testatore
وصی