Bioetica A3 Flashcards
le Questioni Dibattute Oggi in Materia di Aborto
مسائل مربوط به سقط جنین امروز مورد بحث قرار گرفت
le Questioni Dibattute Oggi
موضوعات مورد بحث امروز
in Materia di Aborto
در مورد سقط جنین
è spostato il focus dall’animazione al concetto di umanizzazione
تمرکز از انیمیشن به مفهوم انسانی سازی تغییر می کند
Umanizzata
انسانی شده
riconoscimento della dignità personale
به رسمیت شناختن کرامت
appartenenza biologica alla specie umana
تعلق بیولوژیکی به گونه های انسانی
la fecondazione dell’ovulo
لقاح تخمک
Argomentazioni
استدلال
tra feto e nato
بین جنین و متولد شده
Lo zigote
زیگوت، از یونانی باستان
ζυγωτός (zygōtós):
متحد یا یوغ، سلولی است که از طریق لقاح یا از ادغام دو سلول تخصصی (گامتها، نر و ماده)، معمولاً هاپلوئید (n) در یک سلول به دست میآید. سلول با درجه پلوئیدی بالاتر، معمولاً دیپلوئید (2n).
un patrimonio genetico unico
میراث ژنتیکی منحصر به فرد
risultante dalla combinazione dei cromosomi di entrambi i genitori.
ناشی از ترکیب کروموزوم های هر دو والدین.
Questo patrimonio determina l’individualità
این میراث فردیت را تعیین می کند
La morula
مورولا مرحله ای است که ارگانیسم در مراحل اولیه بارداری طی می کند. از مجموعه ای از سلول ها تشکیل شده است که در مراحل اولیه رشد جنینی، در طی تقسیم بندی زیگوت تشکیل می شود. این نام از شکل خوشه ای این دانه گرفته شده است که شبیه یک شاه توت کوچک است.
una piccola mora.
تا اول روز چهارم
l’interazione tra scienze biologiche
تعامل بین علوم زیستی
influenzato da nuove scoperte scientifiche
تحت تأثیر اکتشافات علمی جدید
blastocisti
بلاستوسیست یک فاز جنینی مخصوص پستانداران است که به دنبال مرحله مورولا می باشد. در مراحل اولیه فرآیند جنین زایی، با ظهور بلاستوکول تشکیل می شود. به طور کلی ما از بلاستوسیست ها از روز چهارم تا چهاردهم پس از لقاح صحبت می کنیم.
Fase embrionale
بلاستوسیست یک جنین 5/6 روزه است که دارای ساختار سلولی پیچیده ای است که از حدود 200 سلول تشکیل شده است. مرحله بلاستوسیست مرحله رشد قبل از لانه گزینی جنین در رحم مادر است.
embrione
Fase iniziale fino all’ottava settimana
feto
Dall’ottava settimana fino alla nascita
primi stadi di sviluppo
مراحل اولیه توسعه
vivendo autonomamente dal concepimento all’impianto
زندگی مستقل از لقاح تا لانه گزینی
Dopo quanto tempo l’ovulo fecondato dallo spermatozoo si annida nell’utero?
چقدر طول می کشد تا تخمک بارور شده توسط اسپرم خودش را در رحم کاشته شود؟
la vagina
واژن
il canale cervicale
کانال دهانه رحم
un ovocita
یک تخمک
vengono attratti in direzione dell’ovocita
آنها به سمت تخمک جذب می شوند
Lo spermatozoo e ovulo si incontrano a livello dell’ampolla tubarica, vicino alle ovaia.
اسپرم و تخمک در سطح آمپول لولهای نزدیک تخمدان به هم میرسند.
ha bisogno di attaccarsi all’endometrio (la parete uterina) per ricevere il nutrimento necessario
باید به آندومتر (دیواره رحم) متصل شود تا تغذیه لازم را دریافت کند.
utilizzando l’energia del materiale tubarico circostante.
با استفاده از انرژی مواد لوله ای اطراف.
Si muove attivamente dalla tromba di Falloppio all’utero
به طور فعال از لوله فالوپ به رحم حرکت می کند
si annida nella parete uterina senza forze esterne.
بدون نیروی خارجی در دیواره رحم قرار می گیرد.
annidarsi
کمین کن
لانه
لانه سازی
پنهان کردن
ریشه کن
نوپاها
Il principio dello sviluppo embrionale
اصل رشد جنینی
è autonomo
خودمختار است
derivato dal patrimonio genetico
برگرفته از میراث ژنتیکی
non da organi materni
نه از اندام های مادر
L’embrione guida il proprio sviluppo
جنین رشد خود را هدایت می کند
costruendo il sistema placentare per nutrizione e respirazione
ساخت سیستم جفت برای تغذیه و تنفس
il sistema placentare
سیستم جفت
Comunicazione con la madre
ارتباط با مادر
instaura un rapporto dialettico
یک رابطه دیالکتیکی برقرار می کند
instaurare
ایجاد کند
ساختن
ایجاد کنید
راه اندازی کنید
معرفی کنید
توسعه دهد
جعل کردن
ساختن
به دست آوردن
نصب کنید
وارد کنید
فرم
آوردن
پرورش دهنده
موسسه
افتتاح
یافت
scambiando messaggi ormonali
تبادل پیام های هورمونی
Unicità e coordinazione
منحصر به فرد بودن و هماهنگی
da una rigorosa unità
با یک وحدت دقیق
rigorosa
سختگیرانه
سختگیر
سختگیرتر
تنگ
شدید
کامل
دقیق
سفت تر
سختگیرترین
سختگیرانه
سفت و سخت
خشن
توسط کتاب
تنگ بند
پیوریتن
درجه سوم
قاعده مند
ریاضتی
È errato considerare l’embrione come un semplice aggregato di cellule
این اشتباه است که جنین را به عنوان یک مجموعه ساده از سلول ها در نظر بگیریم
è interconnessa da un unico progetto genetico presente fin dall’inizio
توسط یک پروژه ژنتیکی واحد که از ابتدا وجود داشته است به هم متصل است
un nuovo essere umano dotato di potenzialità già inscritte nel suo genoma
یک انسان جدید با پتانسیل که قبلا در ژنوم او حک شده است
dotato di potenzialità
دارای پتانسیل
un soggetto umano anche nelle prime fasi di sviluppo
یک سوژه انسانی حتی در مراحل اولیه توسعه
Analogìa con il neonato
قیاس با نوزاد تازه متولد شده
è un essere umano in sviluppo
یک انسان در حال رشد است
un ciclo vitale continuo e coerente
یک چرخه عمر مداوم و منسجم
coerente
سازگار
منسجم
نگه داشتن
منطقی
در نتیجه
خود سازگار
متجانس
با هم
پیوست
از یک قطعه
قوام
انسجام
è un processo continuo senza brusche interruzioni
این یک فرآیند مداوم و بدون وقفه ناگهانی است
brusco
ناگهانی
تیز
خشن
بی ادب
بی رحمانه
صریح
کوتاه کردن
خشن
شیب دار
پرشتاب
کوتاه
تکان دهنده
پوچ
تند
شکسته شد
ساینده
غیر تشریفاتی
پوسته دار
برس
interruzione
وقفه
شکستن
اختلال
قطع شدن
قطع کردن
شکست
فسخ
متوقف کردن
شکستن
توقف
برش دادن
خرابی
تعلیق
قطع
شکاف
سقط
“persona” meritevole di dignità ontologica
«شخص» که شایسته کرامت هستی شناختی است
Teoria della segmentazione
نظریه تقسیم بندی
segmentazione
تقسیم بندی
بخش
رخ
کانال سازی
تکه تکه شدن
Fino all’annidamento, le cellule dell’embrione possono dividersi (gemelli monozigoti)
تا زمان لانه گزینی، سلول های جنین می توانند تقسیم شوند (دوقلوهای تک تخمی)
non essendoci un’“individualizzazione” completa
از آنجایی که هیچ “فردی سازی” کاملی وجود ندارد
Questi dati portano alcuni a mettere in dubbio che l’embrione possa essere considerato “persona” prima dell’annidamento.
این داده ها باعث می شود برخی شک کنند که آیا جنین را می توان قبل از لانه گزینی به عنوان “شخص” در نظر گرفت.
annessi fetali
زائده های جنین
l’encefalizzazione
فرآیند دوم مربوط به تمایل به انسفالیزاسیون، یعنی افزایش حجم مغز نسبت به اندازه فرد است.
Parallelo con la morte
به موازات مرگ
formazione dell’encefalo
associato alla formazione dell’encefalo
مرتبط با تشکیل مغز
morte cerebrale
مرگ مغزی
Attività cerebrale
فعالیت مغز
della corteccia cerebrale
از قشر مغز
organi sensoriali
اندام های حسی
sistema nervoso
سیستم عصبی
la personalità emerge solo settimane dopo il concepimento
شخصیت تنها چند هفته پس از لقاح پدیدار می شود
Conclusione cauta
نتیجه گیری محتاطانه
Teorie dello Sviluppo Biologico e della Socializzazione
نظریه های رشد بیولوژیکی و جامعه پذیری
L’ilemorfismo
L’ilemorfismo (o ilomorfismo o ileformismo), termine composto derivato dal greco antico ὕλη (hyle, «materia») e μορϕή (morfé, «forma»), vuole significare che ogni ente materiale è costituito da materia e forma. In particolare all’ilemorfismo fa riferimento la dottrina aristotelica dell’anima.
هیلومورفیسم (یا هیلومورفیسم یا هیلوفرمیسم)، یک اصطلاح ترکیبی مشتق شده از یونان باستان
ὕλη (hyle، «ماده»)
و μορφή (morfé، «شکل»)،
به این معنی است که هر موجود مادی از ماده و صورت تشکیل شده است. به ویژه، آموزه ارسطویی روح به هیلومورفیسم اشاره دارد.
un’assurdità filosofica
یک پوچی فلسفی
Critica ai criteri biologici
انتقاد از معیارهای بیولوژیکی
non basta per definire la persona umana
برای تعریف شخص انسان کافی نیست
requisiti di autocoscienza
الزامات خودآگاهی
riassunti sotto il concetto di autonomia
خلاصه شده تحت مفهوم خودمختاری
individui con gravi disabilità mentali
افراد دارای معلولیت ذهنی شدید
possiedono valore morale intrinseco
دارای ارزش اخلاقی ذاتی باشند
diritti inalienabili
حقوق مسلم
Cavie
خوکچه هندی
anencefalia
ناهنجاری بدفرم بسیار جدی، ناسازگار با زندگی، به دلیل عدم رشد مغز و استخوان های جمجمه.
آنسفالی یک ناهنجاری مادرزادی است که در آن نوزاد بدون بخش هایی از مغز و جمجمه متولد می شود.
esperimenti scientifici
آزمایش های علمی
in cure intensive
در درمان فشرده
Feti indesiderati
جنین های ناخواسته
una soglia intellettiva
یک آستانه فکری
chi ha un concetto di sé continuato nel tempo
کسانی که تصوری از خود دارند که در طول زمان ادامه داشته است
capacità di instaurare relazioni
توانایی ایجاد روابط
riconoscimento sociale o parentale
شناخت اجتماعی یا والدین
è attribuito da individui
توسط افراد نسبت داده می شود
diritti di persona gli esseri umani
حقوق بشر
una bassa qualità di vita
کیفیت پایین زندگی
l’eutanasia potrebbe essere giustificata per il bene complessivo.
اتانازی را می توان به نفع کلی توجیه کرد.
possa essere misurato in termini di felicità totale
می تواند از نظر شادی کل اندازه گیری شود
un neonato malformato
نوزاد بدشکل
la capacità di sentire dolore
توانایی احساس درد
piuttosto che sulla razionalità o sull’autonomia.
به جای عقلانیت یا خودمختاری.
la specificità dell’esperienza umana
ویژگی تجربه انسانی
chi stabilisca cosa rende una vita “non degna”
چه کسی تعیین می کند که چه چیزی یک زندگی را “بی ارزش” می کند
quali parametri soggettivi ci si basi per decidere chi meriti di vivere.
چه پارامترهای ذهنی بر اساس تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی شایسته زندگی است است.
Propone una “persona umana in potenza”
این یک “انسان در بالقوه” را پیشنهاد می کند
obbligazioni morali diverse
تعهدات اخلاقی متفرقه
le nostre responsabilità morali cambiano in base allo stadio di sviluppo
مسئولیت های اخلاقی ما با توجه به مرحله رشد تغییر می کند
Iperspecializzazione scientifica
تخصص علمی بیش از حد
Iperspecializzazione
فوق تخصصی شدن
ha frammentato il sapere
دانش تکه تکه ای دارد
Contrattualismo
قراردادگرایی
utilitarismo
فایده گرایی
caratteristiche dimostrabili
ویژگی های قابل اثبات
razionalità, sensibilità
عقلانیت، حساسیت
dimostrabili
قابل اثبات
mere capacità intellettive
توانایی های فکری صرف
ha ripercussioni sui diritti fondamentali
بر حقوق اساسی تأثیر می گذارد
ripercussione
بازتاب
تاثیر
واکنش متقابل
انعکاس
طنین
پس اثر
سقوط
جریان در
ضربه در
come il diritto alla vita, che diventa graduale
مانند حق زندگی که تدریجی می شود
Posizione del personalismo ontologico
موقعیت شخصیت گرایی هستی شناختی
unifica e causa le varie funzioni
عملکردهای مختلف را متحد می کند و باعث می شود
non limitata a funzioni empiriche
محدود به عملکردهای تجربی نیست
indipendente dall’esercizio di funzioni specifiche
مستقل از اعمال عملکردهای خاص
riconducibile al semplice “essere uomo
می توان آن را به ساده “مرد بودن “ ردیابی کرد
prescindere dalla loro capacità di esercitare funzioni razionali o sensitive.
صرف نظر از توانایی آنها در انجام عملکردهای منطقی یا حساس.
Transizione da potenza a atto
گذار از قدرت به عمل
continua la stessa essenza di un individuo
جوهر یک فرد را ادامه می دهد
essenza
جوهر
la capacità intrinseca di relazionarsi
توانایی ذاتی برای ارتباط
personalità
شخصیت
un’entità ontologica sì stabile e radicale
موجودی هستی شناختی که بسیار پایدار و رادیکال است
La persona è concepita come un’entità ontologica
به عنوان یک موجودیت هستی شناختی تصور می شود
rappresenta l’acquisizione progressiva di qualità operative
نشان دهنده کسب تدریجی کیفیت عملیاتی است
avere una personalità in potenza
شخصیتی در پتانسیل داشته باشید
un evento istantaneo d’esistenza
یک رویداد آنی وجود
viene sviluppata attraverso atti personali
از طریق اعمال شخصی توسعه می یابد
avviene attraverso le relazioni con gli altri
از طریق روابط با دیگران اتفاق می افتد
non stabilisce l’essere persona
این شخص بودن را ثابت نمی کند
stabilire
ایجاد کند
تعیین کنند
مجموعه
دراز کشیدن
ساختن
تصمیم بگیرند
تعریف کند
فراهم کند
ارزیابی کنید
رفع کنید
ایجاد کنید
راه اندازی کرد
اتصال
ترسیم کند
شرط می کند
مشخص کردن
حل و فصل شود
تحمیل کند
تجویز کند
ترتیب دهید
accoglienza e solidarietà
پذیرش و همبستگی
integrando i dati biologici senza trascurarli.
یکپارچه سازی داده های بیولوژیکی بدون غفلت از آنها.
Obiezioni al personalismo ontologico
اعتراضات به شخصیت گرایی هستی شناختی
la validità della concezione sostanzialista di persona, distinguendola da quella funzionalista.
اعتبار تصور اساسی گرایانه از شخص ، متمایز کردن آن از مفهوم کارکردگرا.
annidamento, segmentazione, encefalizzazione
لانه گزینی، تقسیم بندی،
شکل گیری مغز
i gemelli monozigoti
دوقلوهای تک سلولی
fenotipiche
fisiologiche
l’identità genetica
فنوتیپی
فیزیولوژیکی
هویت ژنتیکی
Totipotenza
ویژگی سلول های تمام توان
سلول های بنیادی تمایز نیافته، قادر به ایجاد هر یک از انواع سلول های تمایز یافته ای هستند که ارگانیسم را تشکیل می دهند.
perdura fino a 16 cellule
تا 16 سلول دوام می آورد
singamia
dalla penetrazione dello spermatozoo nell’ovocita
با نفوذ اسپرماتوزون به تخمک
sincariosi
fino alla fusione dei pronuclei
تا زمانی که همجوشی pronuclei ها
پیش هسته ها
prezigote
l’ovulo fecondato prima della sincariosi
تخمک بارور شده قبل از سنکاریازیس
non ha una vera novità biologica fino alla ricombinazione genetica
تا زمان نوترکیبی ژنتیکی هیچ تازگی بیولوژیکی واقعی ندارد
ancora distinguibile.
هنوز قابل تشخیص است.
la vita umana inizi dopo la ricombinazione genetica
زندگی انسان پس از نوترکیبی ژنتیکی آغاز می شود
contestano la tesi di Leone
مناقشه با پایان نامه لئون
مخالفت کرد با تز لئون
la madre ha il diritto di interrompere la gravidanza
مادر حق دارد بارداری را خاتمه دهد
un intruso (il feto) in un corpo già occupato
یک مزاحم (جنین) در بدنی که از قبل اشغال شده است
non di coercizione
عدم اجبار
il risultato di comportamenti consensuali
نتیجه رفتار توافقی
I genitori hanno una responsabilità verso il figlio concepito
والدین در قبال فرزند باردار شده مسئولیت دارند
una legge naturale, non come un’invasione violenta
یک قانون طبیعی، نه به عنوان یک تهاجم خشونت آمیز
danno da procreazione
خسارت تولید مثل
embrioni/feti con disabilità è giustificato?
آیا جنین ها/جنین های دارای معلولیت توجیه می شوند؟
“doverosità” della loro soppressione
“وظیفه” سرکوب آنها
soppressione
Soppresso
Sorpreso
Sorpresa
oppressione
Oppresso
Oppressivo
سرکوب
سرکوب شده
سوپرایز شده
سوپرایز
ظلم
مظلوم
سرکوبگر - ظالم
preferenza razionale a non sperimentarla
ترجیح منطقی برای تجربه نکردن آن
giudizio a priori
یک قضاوت پیشینی
Possibile risarcimento
جبران خسارت احتمالی
danno subito da un disabile
خسارت وارده به یک فرد معلول
potrebbe causare danni maggiori
می تواند آسیب بیشتری ایجاد کند
Beneficienza Procreativa
خیریه تولید مثل
Promozione dei test genetici
ترویج آزمایش ژنتیک
come scelta consigliata
به عنوان انتخاب توصیه شده
respinge l’idea di un “diritto di non nascere”
ایده “حق به دنیا نیامدن” را رد می کند
un diritto tutelabile
یک حق قابل محافظت
un danno irreparabile
خسارت جبران ناپذیر
una cultura stigmatizzante
فرهنگ انگ زننده
stigmatizzare
انگ زدن
محکوم کردن
اجتناب کنید
una solidarietà sociale
Solitudine
همبستگی اجتماعی
تنهایی
implica scartare realtà esistenti
این شامل کنار گذاشتن واقعیت های موجود است
anziché un figlio da curare
به جای کودکی که باید از او مراقبت شود
mentre altri lo respingono completamente
در حالی که دیگران آن را به طور کامل رد می کنند
giustificherebbero tale intervento
چنین مداخله ای را توجیه می کند
disturbi cardiaci e psichiatrici
اختلالات قلبی و روانپزشکی
alternative terapeutiche valide
جایگزین های درمانی معتبر
può causare complicazioni
می تواند عوارضی ایجاد کند
La sindrome post-abortiva
سندرم پس از سقط جنین
una specifica patologia psichica
یک آسیب شناسی روانی خاص
patologia
آسیب شناسی
بیماری
وضعیت
بی نظمی
شرایط پزشکی
può invece aggravare i disturbi mentali
می تواند اختلالات روانی را تشدید کند
aumentando il rischio di problemi psichiatrici
افزایش خطر ابتلا به مشکلات روانپزشکی
compresi depressione e ansia
از جمله افسردگی و اضطراب
non ci sono indicazioni chiare per giustificarlo
هیچ نشانه روشنی برای توجیه آن وجود ندارد
indicazione
نشانه
علامت بزنید
نمایش داده شود
ادعا
اطلاعات
بیانیه
جهت
مرجع
دستورالعمل
نشانگر
تعیین
مشخصات
علامت گذاری
توجه داشته باشید
راهنمای
سیگنال
سرنخ
اشاره گر
un trauma
تروما
جراحت
ضربه مغزی
شوک
آسیب زا
آسیب دیده
l’IVG
Interruzione Volontaria di Gravidanza
queste sono moralmente preferibili all’aborto
اینها از نظر اخلاقی به سقط جنین ارجحیت دارند
può continuare fino al momento del parto senza rischi
می تواند تا زمان تحویل(زایمان) بدون خطر ادامه یابد
non è giustificabile quando mirato solo a salvaguardare la salute
وقتی فقط با هدف حفاظت از سلامت انجام شود، قابل توجیه نیست
soprattutto se la sua vita non è in pericolo
به خصوص اگر جانش در خطر نباشد
soprattutto
به خصوص
بالاتر از همه
به ویژه
عمدتا
بیشتر
به طور خاص
در درجه اول
از همه مهمتر
بیشتر از همه
مهمتر
به ویژه
تا حد زیادی
مخصوصا
عمدتا
به طور خاص
اصولا
نه حداقل
مهم است
به خصوص
به طور برجسته
I casi di aborto terapeutico necessari sono rari
موارد سقط درمانی لازم نادر است
in taluni casi
در برخی موارد
in caso di estrema necessità
در صورت ضرورت شدید
rifiutando un’applicazione rigida del principio del duplice effetto
رد کاربرد سفت و سخت اصل اثر مضاعف
considerando un approccio al male minore
با توجه به رویکرد کمتر شیطانی
l’interpretazione permissiva è stata criticata dai firmatari stessi
تفسیر سهل انگاری از سوی خود امضاکنندگان مورد انتقاد قرار گرفته است
permissivo
سهل گیر
سست
بخشنده
ملایم
پذیرش کننده
ضعیف
زیاده روی
مسامحه کننده
بهانه گیری
اجازه می دهد
اجازه دادن
بخشش
زیاده روی
اعطا
دست بردار
یک توانمند
Conferenza Episcopale Tedesca
کنفرانس اسقف های آلمان
Sottolinea la responsabilità del medico nella decisione in situazioni conflittuali
بر مسئولیت پزشک در تصمیم گیری در شرایط تعارض تأکید می کند
la contraccezione
پیشگیری از بارداری
Nessun contraccettivo garantisce il 100% di efficacia
هیچ پیشگیری از بارداری اثربخشی 100٪ را تضمین نمی کند.
Inaffidabilità
غیرقابل اعتماد بودن
Comportamento sessuale irresponsabile
رفتار جنسی غیرمسئولانه
La fiducia negli anticoncezionali
اعتماد به وسایل پیشگیری از بارداری
incentivare comportamenti sessuali disinibiti
رفتار جنسی مهار نشده را تشویق کنید
disinibito
مهار نشده
سرکوب نشده
Mentalità di esclusione della procreazione
ذهنیت طرد تولید مثل
L’uso di contraccettivi
استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری
Strumenti abortivi mascherati
ابزارهای سقط جنین مبدل
استتارشده
mascherato
نقاب زده
مبدل شده
نقاب زدن
در لباس مبدل
پنهان شده است
استتار شده
لباس پوشیده
پنهان شده است
ماسک کردن
با حجاب نازک
موم کردن
سفید شده
پوشش دادن
لباس
تکذیب کرد
در ماسک
در یک ماسک
بالماسکه
Alcuni contraccettivi agiscono anche come abortivi
برخی از داروهای ضد بارداری نیز به عنوان سقط جنین عمل می کنند