Busy Flashcards
من خیلی ذهنم درگیره
I have a lot on my mind
یادم میاد که اونموقع سرم خیلی شلوغ بود
I recall that I had a lot on my plate at that time.
در واقع چند تا کار رو با هم انجام میدادم
In fact, I had too many irons in the fire
ولی خوشبختانه موفق شدم
But fortunately I made it
آن ها باید کارهای زیادی انجام بدن همونجوری که معلم ها دستور میدن یا میخوان
They have to do a lot of things as teachers demand
من از دیگران کمک میخوام
I ask for others’ help
داشتن ددلاین میتونه فشار زیادی رو بر روی ادم تحمیل کنه
Having a deadline can impose a lot of pressure on people
چون سخته که به ددلاین برسی
Because it’s difficult to meet a deadline
ما باید پروژه مون رو سر موعد مقرر تحویل بدیم
We should hand in our project in due time
من معمولا شب ها تا دیر وقت بیدارم
I usually stay up late at night
اون بستگی داره به مسائل زیادی
It depends on different points