B2.3 Flashcards
duzen
به طور دوستانه صدا کردن [با استفاده از du مخاطب قرار دادن]، با تو صدا زدن
1.Seit wann duzen Schüler ihre Lehrer?
1. دانشآموزان از کی معلمشان را با تو صدا میزنند؟
2.Wollen wir Du zueinander sagen? Ja, wir können uns gern duzen?
2. میخواهی به هم دیگر du [تو] بگوییم؟ آره، میتوانیم همدیگر را به طور دوستانه صدا کنیم.
sich siezen
محترمانه خطاب کردن [با Sie (ضمیر محترمانه) خطاب کردن]
مترادف و متضاد
duzen
1.Hör auf, mich zu siezen.
1. از محترمانه خطاب کردن من، دست بردار.
2.Obwohl sie sich schon lange kennen, siezen sie sich.
2. گرچه آنها مدتهاست همدیگر را میشناسند، (با این حال) همدیگر را محترمانه خطاب میکنند.
förmlich
رسمی تشریفاتی
1.Die Begrüßung des Redners war sehr förmlich und umständlich.
1. خوشامدگویی سخنران رسمی و طولانی بود.
2.Unser Chef ist etwas förmlich und steif.
2. رئیس من اندکی خشک و رسمی است.
konservativ
محافظهکارا سنت گرا
1.Die konservativen Parteien sind gegen die Schulreform.
1. احزاب محافظهکار مخالف اصلاح مدرسه هستند.
2.Unser neuer Chef ist nicht konservativ wie sein Vorgänger.
2. رئیس جدید ما مثل سلف خود محافظهکار نیست
locker
آرام راحت، ریلکس
1.Lassen Sie bitte die Arme ganz locker und atmen Sie tief ein.
1. بازوهایت را کاملا راحت بگذار و نفس عمیق بکش.
2 شل
1.Die Schraube sitzt locker.
1. پیچ، شل است.
respektlos
با بی ادبی از روی گستاخی
traditionsreich
غنی از سنت قدیمی
1.Die rumänische Küche ist zugleich traditionsreich
1. سبک آشپزی رومانیایی همزمان غنی از سنت است.
2.Siemens ist ein traditionsreiches Unternehmen.
2. زیمنس یک شرکت قدیمی است.
berufsvorbereitungsjahr
سال آمادگی حرفه ای
fortbildungsakademie
آکادمی آموزش مداوم
die Handelssprache
زبان بازرگانی
fundiert
مستند موثق
مترادف و متضاد
gesichert glaubwürdig
1.Die Entscheidung wurde aufgrund von fundierten Argumenten getroffen.
1. تصمیم بر اساس استدلالهایی مستند گرفته شد.
2.Die Wissenschaftlerin konnte mit ihrem fundierten Wissen alle überzeugen.
2. دانشمند میتوانست با دانش موثقش همه را قانع کند.
Anredeform
“Anredeform” به آلمانی به معنای “فرم مخاطب” یا “فرم ادراری” است. در زبان آلمانی، وقتی با کسی صحبت میکنید، از یکی از دو فرم ادراری “du” یا “Sie” استفاده میشود، که به ترتیب برای صحبت با دوستان یا افرادی که به عنوان همکاران یا افراد محترم شناخته میشوند، مورد استفاده قرار میگیرد.
“Du” معمولاً برای صحبت با افرادی که در روابط نزدیک یا همتا هستند (مثل دوستان یا افراد جوانتر) استفاده میشود.
“Sie” برای صحبت با افرادی که در روابط رسمیتر یا محترمانهتر هستند (مثل افراد مسنتر، استادان، یا افراد ناشناس) استفاده میشود.
به عنوان مثال:
“Kannst du mir bitte helfen?” (میتوانی لطفاً به من کمک کنی؟) - با استفاده از “du” برای یک دوست یا همتا
“Können Sie mir bitte helfen?” (میتوانید لطفاً به من کمک کنید؟) - با استفاده از “Sie” برای یک شخص ناشناس یا محترم
این فرم مخاطبت در زبان آلمانی مهم است و به احترام و نحوه برقراری ارتباط با دیگران مربوط میشود.
das Anliegen
خواهش آرزو، تقاضا
مترادف و متضاد
Begehren Bitte Wunsch
1.Ich habe Ihr Anliegen an meinen Manager weitergeleitet.
1. من تقاضای شما را به مدیرم رساندم.
2.Ich hätte ein Anliegen an Sie
2. یک خواهشی از شما داشتم.
der Aushilfsjob
کار موقت
die Ausschreibung
مناقصه آگهی اقتصادی
مترادف و متضاد
Angebotseinholung
1.Die Firma gewann die Ausschreibung für das Bauprojekt.
1. شرکت مناقصه پروژه ساختمانی را پیروز شد.
2.Die Lieferanten werden mittels Ausschreibungen ausgewählt.
2. تحویلدهندگان بهوسیله مناقصه انتخاب شدند.
die Bewerbungsunterlagen
مدارک درخواست
1.Die Bewerbungsunterlagen sind der Türöffner zum Job – sofern sie überzeugend, fehlerfrei und vollständig sind.
1. مدارک درخواست، راهگشایی برای شغل هستند؛ تا زمانیکه قانعکننده، بدون اشتباه و کامل باشند.
jobbörse
بازار کار
beeindrucken
تحت تاثیر قرار دادن
مترادف و متضاد
Aufsehen erregen Eindruck machen faszinieren
1.Der Chef war von meiner Leistung beeindruckt.
1. رئیس از دستاوردم تحت تاثیر قرار گرفت.
2.lhre klugen Augen haben mich beeindruckt.
2. چشمهای باهوشش من را تحت تاثیر قرار دادند.
jobben
کار کردن
1.Seit zweieinhalb Jahren jobbt sie 20 Stunden pro Woche im Zoo.
1. از دو سال و نیم پیش، او 20 ساعت در هفته در باغ وحش کار میکند.
2.Wir können unterwegs jobben.
2. ما میتوانیم در راه کار کنیم.
derzeitig
کنونی فعلی
2 آن زمان آن وقت
gelegentlich
گاهوبیگاه هر از چندی
مترادف و متضاد
hin und wieder manchmal
1.Das Bett ist nur für den gelegentlichen Gebrauch geeignet.
1. این تختخواب فقط برای استفاده گاهوبیگاه مناسب است.
2.Ich möchte gelegentliche E-Mails zu Sonderangeboten erhalten.
2. من تمایل دارم هر از چندی ایمیلهایی جهت پیشنهادهای ویژه دریافت کنم.
gewissenhaft
وظیفهشناس باوجدان
1.ein gewissenhafter Mitarbeiter
1. یک همکار باوجدان
2.In der Schule war sie eine sehr gewissenhafte Schülerin.
2. او یک دانشآموز بسیار وظیفهشناس در مدرسه بود.
reibungslos
بدون اشکال بدون گرفتاری، بیدردسر
zuverlässig
قابل اعتماد
1.Er ist immer sehr zuverlässig.
1. او همیشه خیلی قابل اعتماد است.
2.Sie ist zuverlässig und immer pünktlich.
2. او قابل اعتماد است و همیشه سر وقت.
verkürzen
کوتاه کردن
1.Die Arbeitszeit wird verkürzt.
1. ساعت کاری کوتاه شدهاست.
2.Übermäßiger Gebrauch verkürzt die Lebenszeit des Geräts.
2. استفاده بیش از حد طول عمر دستگاه را کوتاه میکند.
anlagenmechaniker
مکانیک کارخانه
der Bilanzbuchhalter
حسابدار ترازنامه
1.Er ist heute Bilanzbuchhalter.
1. او امروزه حسابدار ترازنامه است.
2.Mein Mann ist Bilanzbuchhalter.
2. شوهرم حسابدار ترازنامه است.
die näherin
خیاط
aufstiegschancen
فرصت هایی برای پیشرفت
der Aufstieg
außentermin
“Außentermin” یک اصطلاح آلمانی است که به معنای “جلسه یا قرار خارج از دفتر یا محل کار” میباشد. این ممکن است به هر نوع قراری اطلاق شود که در محلی خارج از دفتر یا محل کار انجام شود، مثلاً جلسات با مشتریان، ملاقاتهای تجاری در مکانهای دیگر یا هر نوع تعامل کاری که در محلی خارج از دفتر انجام شود. این اصطلاح معمولاً در زمینههای کسب و کار و حضور در جلسات یا رویدادهای مختلف استفاده میشود.
die Besprechung
جلسه جلسه اداری
مترادف و متضاد
Diskussion Konferenz Meeting Sitzung
1.Sie ist in einer wichtigen Besprechung.
1. او در یک جلسه مهم است.
2.Tut mir leid, Herr Schmidt ist noch in einer Besprechung.
2. ببخشید آقای “اشمیت” در یک جلسه هستند.
die Arbeitsbedingungen
شرایط (محیط) کار وضعیت کار
1.Besondere Aufmerksamkeit muss auch den Arbeitsbedingungen von Zuwanderinnen gelten.
1. توجه ویژه ای باید به شرایط کار مهاجران شود.
تصاویر
entgegenkommen
ملاقات کردن سر رسیدن، پیش آمدن
1.Auf dem Weg nach Hause ist mir mein Nachbar entgegengekommen.
1. در راه من به سمت خانه همسایه را ملاقات کردم.
تصاویر
die Gleitzeit
ساعت کاری متغیر
1.Mein neuer Job bietet Gleitzeit und bessere Bezahlung.
1. شغل جدید من، ساعت کاری متغیر و پرداختی بهتری پیشنهاد میدهد.
2.Wir unterstützen flexible Arbeitsmodelle wie Gleitzeit oder Teilzeitarbeit.
2. ما از شیوههای کاری انعطفافپذیر مانند ساعت کاری متغیر یا کار پارهوقت پشتیبانی میکنیم
der Kern
هسته مرکز، اساس
1.Der Kern der Demokratie ist die Wahlfreiheit.
1. اساس دموکراسی، انتخاب آزاد است.
2.Die Geschäftsleitung bildet den Kern des Unternehmens.
2. مدیریت، هسته مرکزی شرکت را میسازد.
3.Meine Stadt hat einen großen industriellen Kern.
3. شهر من یک هسته صنعتی بزرگ دارد.
wechselschicht
تغییر متناوب
vertraglich
قرارداد شده معاهده شده
1.Er hatte seine vertraglichen Pflichten erfüllt.
1. او وظایف قرارداد شدهاش را انجام داد. [اجرا کرد.]
das Betreuungsangebot
پیشنهاد پشتیبانی
alleinerziehend
تک سرپرست
angewiesen
وابسته
مترادف و متضاد
abhängig
auf jemanden/etwas angewiesen sein
به کسی/چیزی وابسته بودن
1. Als Arbeitsloser ist man auf Hilfe vom Staat angewiesen.
1. آدم بهعنوان فرد بیکار به کمک دولت وابسته است.
2. Geschäfte sind auf Kunden angewiesen.
2. کسبوکار به مشتریان وابسته است.v
die Abreise
حرکت عزیمت
1.Die Abreise ist nach dem Frühstück.
1. حرکت بعد از صبحانه است.
2.Meine Abreise ist für morgen früh geplant.
2. حرکتم برای فردا صبح برنامهریزی شدهاست.
die Anreise
سفر مسافرت
1.Wie war deine Anreise? — Anstrengend, wir standen zweimal im Stau!
1. سفرت چطور بود؟ افتضاح، دو بار در ترافیک ایستادیم. [متوقف شدیم.]
2 ورود
1.Sie können Ihre Anreise und Unterkunft organisieren .
1. شما میتوانید ورود و محل اسکان خود را برنامه ریزی کنید.
Fahrgemeinschaft
همسفری استفاده چند نفر از یک خودرو به صورت همزمان
flugverbindung
اتصال پرواز
das Gewerbegebiet
شرکت صنعتی
das Mietauto
ماشین اجارهای
1.Ich habe zu einem günstigen Preis ein Mietauto erhalten.
1. من یک ماشین اجارهای با قیمتی مناسب گرفتهام [یک ماشین اجاره کردهام].
2.Sie können mit Ihrem Mietauto kostenfrei parken.
2. شما میتوانید با ماشین اجارهای خود (اینجا) بهصورت رایگان پارک کنید.
auffahren
به ماشین جلویی زدن از عقب تصادف کردن
2 نزدیک شدن
arbeitsplatzbeschreibung
شرح شغل
qualitätssicherung
تضمین کیفیت
die Richtlinie
دستورالعمل رهنمود، خط مشی
1.die Richtlinien der Wirtschaftspolitik entwickeln
1. دستورالعملهای سیاست اقتصادی را توسعه دادن
2.Die Richtlinien gelten für alle Studenten.
2. خط مشیها برای تمام دانشجویان معتبر هستند.
der Vorarbeiter
مدیر سرکارگر
vorgehen
پیش رفتن
مترادف و متضاد
behandeln sich verhalten verfahren
1.Nachdem sie die Einleitung geschrieben hatte, wusste sie nicht, wie sie weiter vorgehen sollte.
1. بعد از اینکه آنها مقدمه را نوشتند، نمیدانست که بهتر است چگونه پیش برود.
2.Um das Problem zu lösen, muss man schrittweise vorgehen
2. برای حل کردن مشکل باید گامبهگام پیش رفت.
arbeitsabläufe regeln
تنظیم فرآیندهای کاری
vorlegen
ارائه دادن تسلیم کردن
1.Der neue Plan wurde vorgelegt.
1. برنامه جدید ارائه شد.
2.Er legte dem Komitee eine schriftliche Beschwerde vor.
2. او یک شکایتنامه کتبی به هیات ارائه داد.
3.seine Zeugnisse vorlegen
3. مدارک خود را تسلیم کردن
absagen
لغو کردن کنسل کردن
مترادف و متضاد
abbestellen abbrechen ausfallen lassen canceln zurückziehen zusagen
den Termin/das Treffen/… absagen
قرار ملاقات/دیدار/… را کنسل کردن
1. Ich muss unser Treffen leider absagen, weil ich krank geworden bin.
1. متاسفانه من باید ملاقتمان را کنسل کنم، چون من مریض شدم.
2. Sie wollte kommen, aber dann hat sie abgesagt.
2. او میخواست بیاید ولی سپس (برنامه را) لغو کرد.
jemandem absagen
به کسی جواب رد/منفی دادن، (دعوت/…) کسی را نپذیرفتن
Ich musste ihr leider absagen.
من متاسفانه میبایستی به او جواب منفی بدهم.
ausdrücken
بیان کردن
مترادف و متضاد
äußern aussprechen mitteilen zum Ausdruck bringen
1.Ich möchte Ihnen meine Anerkennung ausdrücken.
1. من میخواهم سپاسگزاری خود از شما را بیان کنم.
2 منظور خود را بیان کردن منظور خود را ابراز کردن (sich ausdrücken)
مترادف و متضاد
sich äußern
1.Das ist ein Missverständnis. Ich habe mich wohl nicht richtig ausgedrückt.
1. این یک سوءتفاهم است. من قطعاً منظور خودم را به درستی بیان نکردم.
3 نشان دادن
مترادف و متضاد
sichtbar werden
etwas drückt sich in etwas (Dat.) aus
خود را در چیزی نشان دادن
In seiner Haltung drückt sich Aggression aus.
خشونت خود را در رفتارش نشان داد.
nachfragen
پرسیدن سوال کردن
1.Fragen Sie doch bitte morgen einmal nach.
1. لطفا فردا یک بار دیگر سوال کنید.
zustimmen
موافق بودن
مترادف و متضاد
absegnen akzeptieren annehmen widersprechen
1.Der Kunde stimmte den Nutzungsbedingungen zu.
1. مشتری با شرایط استفاده موافق بود.
2.Ich stimme dir in dieser Sache völlig zu.
2. من در مورد این مسئله کاملاً با تو موافقم.
تصاویر
der Aufkleber
برچسب
der Aussteller
شرکتکننده در نمایشگاه عرضهکننده، ارائهدهنده
die Broschüre
بروشور
1.Die Broschüre bietet weitere Informationen.
1. بروشور اطلاعات بیشتری را ارائه میدهد.
2.In der Broschüre finden Sie die neuesten Informationen.
2. در بروشور شما میتوانید جدیدترین اطلاعات را به دست بیاورید.
datenblatt
برگه داده
das Detail
جزئیات
مترادف و متضاد
Bestandteil Einzelheit
1.Bitte gehen Sie nicht ins Detail.
1. لطفاً وارد جزئیات نشوید.
2.Dieses Detail ist unwichtig.
2. این جزئیات بیاهمیت است.
3.Ich habe alles bis ins kleinste Detail vorbereitet.
3. من همهچیز را با ریزترین جزئیات آماده کردهام
die Dienstleistung
خدمات
مترادف و متضاد
Dienst Kundendienst Serviceleistung
1.Die Dienstleistung der Firma sind auf ihrer Webseite aufgelistet.
1. خدمات شرکت در وبسایتش لیست شدند.
2.Die Firma bietet professionelle Dienstleistungen für Gebäude an.
2. شرکت خدماتی حرفهای برای ساختمان ارائه میدهد.
eine Dienstleistung in Anspruch nehmen
از خدماتی استفاده کردن
Man sollte immer zuerst einen Preis vereinbaren, bevor man eine Dienstleistung in Anspruch nimmt.
آدم همیشه اول قبل از آنکه از خدماتی استفاده کند، باید بر سر قیمت توافق کند
der Flyer
بروشور تراکت
مترادف و متضاد
Faltprospekt Informationsblatt Prospekt
1.Achte auf Flyer, um weitere Informationen zu erhalten.
1. برای دریافتکردن اطلاعات اضافه به آگهی دقت کنید.
2.Flyer als Müll auf der Straße kann man finden.
2. تراکت را بهعنوان آشغال در خیابان میتوان پیدا کرد.
das Muster
نمونه الگو
1.Der blaue Rock hat ein hübsches Muster.
1. دامن آبیرنگ یک الگوی زیبا داشت.
2.Könnten Sie mir ein Muster davon an meine Adresse schicken?
2. آیا میتوانید یک نمونه از آن به آدرس من ارسال کنید؟
der Veranstalter
برگزارکننده
werbegeschenk
هدیه تبلیغاتی
der Wettbewerb
مسابقه رقابت
مترادف و متضاد
Match Treffen Wettkampf
1.Meine Tochter hat bei einem Wettbewerb gewonnen. Sie hat das beste Bild gemalt.
1. دختر من در مسابقه برنده شد. او بهترین تابلو را کشید.
2.Sie müssen den Wettbewerb gewinnen.
2. شما باید مسابقه را برنده بشوید.
einzigartig
منحصربهفرد یگانه، یکتا
مترادف و متضاد
beispiellos unbeschreiblich unnachahmlich gewöhnlich üblich
1.Die Sängerin hat eine einzigartige Stimme.
1. خواننده صدایی منحصربهفرد دارد.
2.Dieser Vorgang ist einzigartig.
2. این اتفاق منحصربهفرد است.
beilegen
ضمیمه کردن پیوست کردن
2 قائل شدن نسبت دادن
3 حل و فصل کردن فیصله دادن، پایان دادن (به دعوا یا مشاجره)
die Zusage
وعده قول
1.Der Zusage fehlte die rechtliche Grundlage.
1. این وعده بستر قانونی درستی ندارد.
تصاویر
die Absage
(پیام) لغو کنسلی
مترادف و متضاد
ablehnung Rejektion zusage
1.Zu unserer geplanten Reise muss ich dir leider eine Absage erteilen.
1. برای مسافرت برنامه ریزی شده ما، من باید متاسفانه به تو پیام لغو بدهم. [اطلاع بدهم که لغو شده است]
die Filiale
شعبه بخش
die Qualität
کیفیت
1.Die Qualität ist nicht besonders.
1. کیفیت (آن) خیلی خوب نیست [تعریفی ندارد].
2.Mit der Qualität der neuen Möbel bin ich zufrieden.
2. من از کیفیت مبلمان جدید راضی هستم.