loqate darse 8 farsi 3 Flashcards
اتراق
توقف چند روزه در سفر به جایی، موقتاً در جایی اقامت گزیدن
استبعاد
دوردانستن، بعیدشمردن چیزی؛ استبعاد داشتن: بعید و دوربودن از تحقق و وقوع امری
بازبسته
وابسته، پیوسته و مرتبط
پانوراما
پرده نقاشی که در ساختمانی که سقف مدور دارد، به دیوار سقف بچسبانند؛ چنان که هر کس در آنجا بایستد، گمان کند که افق را در اطراف خود می بیند.
تداعی
یادآوری، به خاطر آوردن
جزاره
ویژگی نوعی عقرب زرد بسیار سمی که
دمش روی زمین کشیده می شود.
چریغ آفتاب
طلوع آفتاب، صبح زود
چشمگیر
شایان توجه، باارزش و مهم
حواله
نوشته ای که به موجب آن دریافت کننده ملزم
به پرداخت پول یا مال به شخص دیگری است.
رواق
بنایی با سقف گنبدی یا به شکل هرم
سرپَرزدن
توقف کوتاه؛ هرگاه مرغی از اوج، یک لحظه بر زمین نشیند و دوباره برخیزد، این توقف
کوتاه را «سرپرزدن» می گویند.
سوءهاضمه
بدگواری، دیرهضمی، هرگونه اشکال یا اختلال در هضم غذا که معمولا با سوزش سردل
یا نفخ همراه است.
صباح
بامداد، سپیده دم، پگاه
طاق
سقف خمیده و محدب، سقف قوسی شکل که با آجر بر روی اطاق یا جایی دیگر سازند؛ طاق ضربی:
طاق احداث شده بین دهانه دو تیرآهن که آن را با آجر
و ملاط گچ می سازند.
طَبَق
سینی گرد بزرگ و معمولا چوبی، مخصوص
نگه داری یا حمل اشیا که بیشتر آن را بر سر می گذارند.
طیلسان
نوعی ردا
عجین آمدن
عجین شدن، آمیخته شدن یا ترکیب
شدن دو یا چند چیز
غایت القصوی
حد نهایی چیزی، کمال مطلوب
فرخنده پی
خوش قدم، نیک پی، خوش یمن
فرسخ
فرسنگ، واحد اندازه گیری مسافت تقریباً
معادل شش کیلومتر
کازیه
جاکاغذی، جعبه چوبی یا فلزی روباز که برای قرار دادن کاغذ، پرونده یا نامه ها روی میز قرار می دهند.
کی
پادشاه، هر یک از پادشاهان سلسله کیان
کیانی
منسوب به کیان؛ کیان:کیها، هر یک از پادشاهان
داستانی ایران از کی قباد تا دارا
مارغاشیه
ماری بسیار خطرناک در دوزخ؛ غاشیه: سوره ای از قرآن، یکی از نامهای قیامت
مستعجل
زودگذر، شتابنده
مغان
موبدان زرتشتی؛ در ادبیات عرفانی، عارف
کامل و مرشد را گویند.
مرکب
اسب، آنچه بر آن سوار شوند
نمط
بساط شطرنج