loqate dars 12 farsi 2 Flashcards
آوری
بیگمان، بیتردید، بهطور قطع
اژدهاپیکر
در شکل و هیئت اژدها، دارای نقش اژدها
اساطیر
جمع اسطوره؛ افسانهها و داستانهای
خدایان و پهلوانان ملل قدیم
الحاح
اصرار، پافشاریکردن
بازارگاه
جای خرید و فروش، بازار؛ در متن درس،
مقصود اهل بازار است.
پایمردان دیو
دستیاران حکومت، توجیه ِ کنندگان
حکومت بیداد
پایمردی
خواهشگری، میانجیگری، شفاعت
پشتِ پای
روی پا، سینۀ پ
تَرگ
کالهخود
تفرّج
گشتوگذار، تماشا، سیر و گردش
خجسته
فرخنده، مبارک
خوالیگر
آشپز
درفش
پرچم، بیرق
درفش کاویان
درفش ملّی ایران در عهد ساسانی، کاویان یا کاویانی: منسوب به کاوه(
دژم
خشمگین
زخمِ درای
ضربۀ پتک؛ درای، در اصل زنگ کاروان
است.
سپَردن
پایمال کردن و زیر پا گذاشتن
سپهبَد
فرمانده و سردار سپاه
سَبُک
در اینجا به معنای فوراً و سریع کاربرد دارد.
سروش
فرشتۀ پیامآور، فرشته
شمار گرفتن
حساب پس دادن
غو
فریاد، بانگ و خروش، غریو
فایق
دارای برتری، مسلط، چیره
فریـاد خواندن
فریاد خواسـتن، طلـب یاری کردن،
دادخواهـی کردن
گُرز گاوسر
گرزی که سر آن شبیه سر گاو بوده است.
گیهان خدیو
خدای جهان )گیهان: کیهان، جهان،
گیتی (
لاف
سخنان بی ّ پایه و اساس، دعوی باطل، ادعا؛
لاف زدن: خودستایی کردن، ادعای باطل کردن
مجرد
صِرف، تنها
محضر
استشهادنامه، متنی که ضحاک برای تبرئۀ
خویش به امضای بزرگان حکومت رسانده بود.
موبد
روحانی زردشتی، مجازاً دانشمند، دانا
نفیر
صدای بلند، فریاد
نَونَد
اسب تندرو
هنر
فضیلت، استعداد، شایستگی، لیاقت
یکایک
ناگهان