loqate darse 2 farsi 3 Flashcards
ادیب
آداب دان، ادب شناس، سخندان، در متن درس به معنای معلم و مربی است.
افسار
تسمه و ریسمانی که به سر وگردن اسب و الاغ و … می بندند.
اکراه
ناخوشایند بودن، ناخوشایند داشتن امریت
تزویر
نیرنگ، دورویی، ریاکاری
حد
کیفر و مجازات شرعی برای گناهکار و مجرم
خمار
می فروش
داروغه
پاسبان و نگهبان، شب گرد
درهم
درم، مسکوک نقره، که در گذشته، به عنوان پول رواج داشته و ارزش آن کسری از دینار بوده است؛ در متن درس، مطلق پول مورد نظر است.
دینار
واحد پول، سکه طلا که در گذشته رواج داشته است. در متن درس، مطلق پول است؛ وزن و ارزش دینار در دوره ها و مناطق مختلف، متفاوت بوده است.
ذوالجلال
خداوند، پروردگار، خداوند صاحب جلال و عظمت
زاهد
پارسای گوشه نشین که میل به دنیا و تعلقات آن ندارد.
صنعت
پیشه، کار، حرفه
صواب
درست، پسندیده، مصلحت
غرامت
تاوان، جبران خسارت مالی و غیر آن
گرو
دارایی یا چیزی که برای مطمئن ساختن کسی در به انجام رساندن تعهدی به او داده می شود؛ گرو بردن: مال کسی را به عنوان وثیقه گرفتن و نزد خود نگه داشتن؛ موفق شدن در مسابقه و به دست آوردن گرو
محتسب
مأمور حکومتی شهر که کار او نظارت بر اجرای احکام دین و رسیدگی به اجرای احکام شرعی بود.
مدام
همیشه، پیوسته، می
مُلک
سرزمین، کشور، مملکت
دارملک: دارالملک، پایتخت
واعظ
پند دهنده، سخنور اندرزگو