loqate dars 10 farsi 2 Flashcards
بار
اجازه، رخصت؛
بار عام: پذیرایی عمومی، شرفیابی
همگانی؛ مقابل بار خاص )پذیرایی خصوصی(
باره
اسب
برگ
توشه و هر چیز مورد نیاز؛ مایحتاج و آذوقه
تابناک
درخشان، نورانی
جرس
زنگ
جولان
تاخت و تاز
چاووش
آنکه پیشاپیش زائران حرکت میکند و با
صدای بلند و به آواز اشعار مذهبی میخواند.
خاره
سنگ خارا، سنگ
راهوار
آنچه با شتاب اما نرم و روان حرکت میکند؛
خوش حرکت و تندرو
رحیل
از جایی به جای دیگر رفتن، کوچ کردن، سفر
کردن
رَشحه
قطره، چکّه
رُفت
رُفتن، زدودن
رکاب
حلقهای فلزی که در دو طرف زین اسب
آویخته میشود و سوار پا در آن میگذارد.
سترگ
بزرگ، عظیم
عَلَم
پرچم
فرض
واجب گردانیدن، آنچه انجام آن بر عهدۀ کسی
نهاده شده باشد، الزم، ضروری
کران
طرف، جهت، کنار
کلاف
نخ و ریسمان و جز آنکه گرد کرده باشند،
ریسمان پیچیده گرد دوک
محوطه
پهنه، میدانگاه، صحن
مَشک
انبان، خیک، کیسهای از پوست گوسفند
نیلی
به رنگ نیل، کبود
وادی
سرزمین
ولی
،دارندۀ بالاترین مقام در دین پس از پیغمبر
دوست
همپا
همراه، همقدم، هر یک از دو یا چند نفری که با
هم کاری انجام میدهند. همپایی: همگامی، همراهی