loqate darse 11 farsi 3 Flashcards
بی حفاظ
بدون حصار و نرده؛ آنچه اطراف آن را
حصار نگرفته باشد.
تشر
سخنی که همراه با خشم، خشونت و اعتراض است و معمولا به قصد ترساندن و تهدیدکردن کسی گفته می شود
پگاه
صبح زود، هنگام سحر
تعلل
عذر و دلیل آوردن، به تعویق انداختن چیزی یا انجام کاری، درنگ، اهمال کردن
جناق
جناغ، استخوان پهن و دراز در جلو قفسه
سینه
حزین
غم انگیز
حمایل
نگه دارنده، محافظ؛ حمایل کردن: محافظ قرار دادن چیزی بر چیز دیگر
حیثیت
آبرو؛ ارزش و اعتبار اجتماعی که باعث سربلندی و خوش نامی شخص می شود.
خشاب
جعبه فلزی مخزن گلوله که به اسلحه
وصل می شود و گلوله ها پی درپی از آن وارد لوله
سلاح می شود..
دنج
ویژگی جای خلوت و آرام و بدون رفت وآمد
دیباچه
آغاز و مقدمه هر نوشته
روضه
آنچه در مراسم سوگواری اهل بیت پیغمبر ﷺﷺ و به ویژه در مراسم سوگواری امام حسین ﷺ خوانده میشود؛ ذکر مصیبت و نوحه سرایی
شامّه
حسّ بویایی
شَبَح
آنچه به صورت سیاهی به نظر می آید، سایه
موهوم از کسی یا چیزی
شرف
بزرگواری، حرمت و اعتباری که از رعایت کردن
ارزشهای اخلاقی به وجود می آید.
طفره رفتن
خودداری کردن از انجام کاری از روی قصد و با بهانه آوردن، به ویژه خودداری کردن از
پاسخ صریح دادن به سؤالی یا کشاندن موضوع به
موضوعات دیگر
کلافه
بی تاب و ناراحت به علت قرارگرفتن در وضع
آزاردهنده
گردان
واحد نظامی که معمولا شامل سه گروهان است.
متقاعد
مجاب شده، مجاب، قانع شده؛ متقاعد کردن:
مجاب کردن، وادار به قبول امری کردن
مجسّم
به صورت جسم درآمده، تجسم یافته
محضر
دفترخانه، دادگاه
مُسلِم
پیروو دین اسلام
مُصِر
صرارکننده، پافشاریکننده
مَعبَر
محل عبور، گذرگاه