loqate darse 6 farsi 3 Flashcards
نفیر
فریاد و زاری به صدای بلند
اشتیاق
میل قلب است به دیدار محبوب؛ در متن درس، کشش روح انسان خداجو در راه شناخت پروردگار و ادراک حقیقت هستی
ایدونک
ایدون که: ایدون: این چنین
بدحالان
کسانی که سیر و سلوک آنها به سوی حق، کند است.
بی گاه شدن
فرا رسیدن هنگام غروب یا شب
پرده
در اصطلاح موسیقی یعنی آهنگ و نغمه های مرتب، حجاب
تاب
فروغ، پرتو
تریاق
پادزهر، ضد زهر
حریف
دوست، همدم، همراه
بر حسب
مطابق، طبق
خوش حالان
رهروان راه حق که از سیر به سوی حق شادمان اند.
دستور
اجازه، وزیر
دمساز
مونس، همراز، دردآشنا
سور
جشن
شرحه شرحه
پاره پاره؛ شرحه: پارهٔ گوشتی که از درازا بریده باشند.
شیون
ناله و ماتم، زاری و فریاد که در مصیبت و محنت برآرند.
ظن
گمان، پندار
مستغرق
مجذوب، شیفته؛ مستغرق گشتن: حیران و شیفته شدن
مستمع
شنونده، گوش دارنده
مستور
پوشیده، پنهان
نفیر
فریاد و زاری به صدای بلند
نیستان
نی زار، جایی که نی فراوان روییده باشد.
فراق
دوری، هجران، جدایی
نیست باد
نابود باد )در مصراع دوم(
بی روزی
بی نصیب، درویش، بینوا.
اسلوب
شیوه، گونه، طرز
فرزانه
دانشمند، حکیم
كل شيء يَرجعَ الی اصله:
هر چیزی سرانجام به اصل و ریشهٔ خود باز می گرد د.
تجلی
پدید آمدن، نمایان شدن، هویدایی
قرب
نزدیکی، نزدیک شدن، متضاد بعد
عرضه دهد
بیان کند.
جفت
همدم، همراه، قرین، نظیر، همسر
نای
نی، گلو
حدیث
سخن، خبر
هوش
زیرکی و آگاهی
مَر
نشانه ای که برای زینت کلام یا تکمیل وزن یا برای محدود کردن همراه با «را» به کار میرفته است.
بی روزی
درویش، بینوا، در متن درس به معنی بی بهره از عشق و معرفت است.
رهنمون
راهنما، هدایتگر
سرزیر
سرافکنده
صائب
راست و درست، به حق، درستکار
مصداق
نمونه، گواه، مثال
اسلوب
گونه، راه، روش، شیوه، سبک
نحوی
منسوب به نحو؛ دستوری، ساختاری
نحو: اسلوب، روش و ساختار، به طور خاص برای اسلوب و ساختار دستوری جملات به کار میرود.(
فرزانه
خردمند
زیب
زینت، زیور
نساء
زنان
سلیم
درست و بی عیب، ساده دل