loqate dars 5 farsi 2 Flashcards
اجنبی
بیگانه، خارجی
اذن
اجازه، رُخصت
اعطا
واگذاری، بخشش، عطا کردن
افراط
از حد درگذشتن، زیاده ِ روی، مقابل تفریط
التهاب
شعلهور شدن و برافروختن؛ مجازاً ناآرامی،
بیقراری، اضطراب
بَختک
موجود خیالی یا سیاهیای که برروی شخص خوابیده میافتد؛ کابوس
تحت الحمایگی
تحت الحمایه بودن؛ تحت الحمایه
ویژگی کشور، سرزمین یا فردی است که معمولا
بهموجب پیمانی با یک کشور نیرومند، تحت حمایت
او درمیآید و در عوض، امتیازات و اختیاراتی به او میدهد. تحتالحمایگی در مورد یک کشور یا
سرزمین، یکی از اشکال استعمار و مرحلهای قبل از
تبدیل کامل به مستعمره است.
تسخیر
تصرف کردن جایی، معمولا با زور
تفریط
کوتاهیکردن درکاری
توازن
تعادل، برابری
جنون
شیفتگی، شیدایی، شوریدگی
چنبره زدن
چنبر زدن، حلقه زدن، بهصورت خمیده و
حلقهوار جمع شدن
خصال
جمع خصلت، خویها ، خواه نیک باشد یا بد
دارالسلطنه
پایتخت؛ در دورۀ صفوی و قاجار، عنوان
بعضی از شهرها که شاهزاده یا ولیعهد در آن اقامت
داشت.
درایت
آگاهی، دانش، بینش