loqate darse 3 farsi 3 Flashcards
اجانب
ج اجنبی، بیگانگان
احداث شدن
ساخته شدن
استقرار
برپایی، برقرار و ثابت کردن کسی یا چیزی در جایی، مستقر شدن
بیت الاحزان
خانه غمها، جای بسیار غم انگیز، طبق روایات نام کلبه ای است که حضرت یعقوب ال در آن در غم فراق يوسف ال گریه می کرده است.
بیت الحَزّن
خانهٔ غم، ماتمکده
ثابت قدم
ثابترأی و ثابت عزم، دارای اراده قوی
سلسله جنبان
محرّک، آن که دیگران را به کاری برمی انگیزد.
مسلک
روش، طریق
موافق
هم رای و همراه
طَرف
tarf
کناره، کنار
مرغ
پرنده
همّت
۱- خواست، عزم و اراده، کوشش؛ ۲- بلندنظری؛
۳- در اصطلاح تصوف عبارت است از توجه قلب با
تمام قوای روحانی خود به جانب حق
همت طلبیدن
یاری خواستن
ملک
مملکت، شلطه، پادشاهی
اهرمن
شیطان
عارف
شناسنده، آگاه و واقف به دقایق و رموز
پیشگاه
محضر، حضور، بارگاه، آستان
جیب
گریبان، يقه
فَراغت
آسایش، آسودگی خاطر
جَم
جمشید؛ وی یکی از پادشاهان پیشدادی بود.
بدرقه
آن که کاروان یا مسافر را همراهی و راهنمایی و نگهبانی کند، مجازا راهنما و نگهبان، راهبر (بدرقة راه کن: نگهبان و راهبر و راهنمای راه قرار بده)
طایر
پرنده
قدس
پاکی (طایر قدس: پرنده بهشتی)
زنخدان
چانه
احزان
جمع زن؛ اندوه ها، غمها
قِصَص
جمع قصه؛ حکایات، افسانه ها
تلمیح
با گوشهٔ چشم اشاره کردن به چیزی
نثار کردن
قربان کردن، فداکردن
عملیات
اجرای طرح های نظامی برای نابودی نفرات و تجهیزات دشمن
موسوم
نام نهاده، شناخته شده، منسوب
جداره
دیواره
سپیده دم
سحرگاه
قاطعیّت
یقین داشتن، استواری
رأس
سر، اول و آغاز هر چیز
ساجد
سجده کنند
فراق
هجران، جدایی
سلسله
زنجیر، اتصال، خاندان