loqate dars 2 farsi 2 Flashcards
اطبّا
جمع طبیب، پزشکان
افگار
مجروح، خسته
ایزد
خدا، آفریدگار
برنشستن
سوار شدن
بی شبهت
بی تردید، بی شک
توقیع
مُهر یا امضای پادشاهان و بزرگان در ذیل یا بر پشت فرمان یا نامه؛ توقیع کردن: مُهرزدن یا امضا کردن
چاشتگاه
هنگام چاشت، نزدیک ظهر
حَشَم
خدمتکاران
خُطُوات
جمع خطوه، گامها، قدمها
خیرخیر
سریع، سَرسَری
خیلتاش
هریک از سپاهیانی که از یک دسته باشند
دربایست
نیاز، ضرورت
دُرُست
تندرست، سالم
دوال
چرم و پوست؛ یک دوال: یک لایه، یک پاره
راغ
دامنۀ سبز کوه، صحرا
رُقغت
رقعه، نامۀ کوتاه، یادداشت
روضه
باغ، گلزار
زایل شدن
نابود شدن، برطرف شدن
زرِ پاره
قراضه و خُردۀ زر، زر سکه شده
سبحان الله
پاک و منزه است خدا )برای بیان شگفتی
ِ به کار می رود؛ معادل »شگفتا«(
سِتَدن
ستاندن، دریافت کردن
سرسام
تورّم سر و مغز و پردههای آن که یکی از نشانههای آن، هذیان بوده است.
سور
جشن
شبگیر
سحرگاه، پیش از صبح
شراع
سایه بان، خیمه
صَعب
دشوار، سخت