Verb,Adj,Adv 17 Flashcards
bevorzugen
ترجیح دادن
scheiden (inf)
جدا کردن، طلاق گرفتن
krachen
ترک برداشتن و شکستن، صدای ناگهانی و بلند ایجاد کردن
schauen
به چیزی نگاه کردن، تماشا کردن
knicken
شکستن، خم کردن، تا کردن، تا زدن
stürzen
سقوط کردن، افتادن
sich anstrengen
خسته کردن، تلاش کردن (s)، زحمت کشیدن (s)
sich bewegen
حرکت دادن، تکان دادن، جا به جا کردن، حرکت کردن (s)، خود را حرکت دادن (s)
kreischen
جیغ کشیدن
kreischen
جیغ کشیدن
runterkommen
پایین آمدن
zusammensetzen
سرهم کردن، مونتاژ کردن
verraten
فاش کردن
flüchten
فرار کردن، گریختن
schätzen .akk
تخمین زدن، حدس زدن، احترام قائل بودن، احترام گذاشتن
sterben (inf)
مردن، جان دادن، از دنیا رفتن
koordinieren
هماهنگ کردن
fliehen (inf)
گریختن، فرار کردن
zerlegen
از هم جدا شدن، از هم باز کردن
popeln
انگشت در بینی کردن