24.10.2024 Flashcards

1
Q

لغات

A
  • froh: خوشحال
  • traurig: ناراحت
  • müde: خسته
  • beleidigt: ناراحت / دلخور
  • arrogant: مغرور
  • skeptisch: شکاک
  • mutig: شجاع
  • kreativ: خلاق
  • nett: مهربان
  • (un)freundlich: (غیر)دوستانه
  • fleißig: کوشا
  • faul: تنبل
  • hilfsbereit: کمک‌رسان
  • gut: خوب
  • schlecht: بد
  • empfindlich: حساس
  • sensibel: حساس
  • intelligent: باهوش
  • dumm: احمق
  • blöd: احمق
  • klug: عاقل
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

لغات جمعی

A

کلمات نوشته شده در عکس و ترجمه آن‌ها به فارسی:

  • kommunikativ: ارتباطی / خوش‌صحبت
  • pünktlich: وقت‌شناس
  • teamfähig: توانمند در کار گروهی
  • ängstlich: ترسو
  • feige (Angst): بزدل (ترس)
  • aggressiv - depressiv: پرخاشگر - افسرده
  • wütend: عصبانی
  • zuverlässig: قابل‌اعتماد
  • neidisch: حسود
  • egoistisch - altruistisch: خودخواه - ایثارگر
  • kritisch: انتقادی
  • Vergewaltigung: تجاوز
  • nicht generalisieren: کلی‌سازی نکنید
  • Vorurteile: پیش‌داوری
  • selektieren (auswählen): انتخاب کردن
  • einsam: تنها
  • zerbrechlich: شکننده
  • hoffnungslos - verzweifelt: ناامید - درمانده
  • vorsichtig: محتاط
  • besorgt: نگران
  • verantwortungsbewusst: مسئولیت‌پذیر
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

لغات جمعی ۳

A

کلمات نوشته شده در عکس و ترجمه آن‌ها به فارسی:

  • froh: خوشحال
  • traurig: غمگین
  • müde: خسته
  • beleidigt: رنجیده
  • arrogant: مغرور
  • skeptisch: شکاک
  • mutig: شجاع
  • kreativ: خلاق
  • nett: مهربان
  • (un)freundlich: (غیر) دوستانه
  • fleißig: سخت‌کوش
  • faul: تنبل
  • hilfsbereit: آماده به کمک
  • gut - schlecht (böse): خوب - بد (شرور)
  • empfindlich - sensibel: حساس
  • intelligent - dumm - blöd - klug: باهوش - احمق - کودن - عاقل
  • nervös - irritiert: عصبی - تحریک شده
  • genervt: کلافه
  • ruhig: آرام
  • gestresst: استرس‌دار
  • langweilig: خسته‌کننده
  • gläubig, selbstständig: مومن، مستقل
  • großzügig - kleinlich: بخشنده - خرده‌بین
  • (un)glücklich, spontan: (ناراضی)، خودجوش
  • sportlich - schnell - aktiv - langsam: ورزشی - سریع - فعال - کند
  • geduldig - lieb - impulsiv: صبور - مهربان - بی‌صبر
  • süß - sauer: شیرین - ترش
  • gesund - ungesund (krank): سالم - ناسالم (بیمار)
  • (un)ordentlich, reich - arm: (نامنظم)، ثروتمند - فقیر
  • (un)attraktiv, neugierig, hungrig: (غیرجذاب)، کنجکاو، گرسنه
  • multitasking, distanziert: چندکاره، دوری‌گزین
  • frustriert - (un)zufrieden - verletzt: ناامید - (ناراضی) - آسیب‌دیده
  • kompliziert - normal: پیچیده - عادی
  • perfekt - schön - häßlich: کامل - زیبا - زشت
  • schrecklich: ترسناک
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

شلوغ ، پ

A

کلمه “überfüllt” به آلمانی به معنای “شلوغ” یا “پر” است و معمولاً برای توصیف مکان‌های پرجمعیت یا شلوغ استفاده می‌شود.

به آلمانی می‌گویند: “Teheran ist eine bevölkerungsreiche Stadt.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

دعوا کردن ،فریاد کردن ،شکایت کردن

A

در آلمانی این عبارات به شکل زیر هستند:

  • دعوا کردن: “streiten”
  • فریاد زدن: “schreien”
  • شکایت کردن: “beschweren” (یا برای شکایت قانونی: “klagen”)
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

کیف سه میلیون جمعیت دارد
ساختمان ما ۲۰ ساکن دارد

A

به آلمانی می‌توان گفت: “Kiew hat drei Millionen Einwohner.”

به آلمانی می‌توانید بگویید: “Unser Gebäude hat 23 Bewohner.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

این جمله به آلمانی به شکل زیر ترجمه می‌شود:

“Das ist unhygienisch und die Person könnte krank werden.”

A

بهداشتی و غیر بهداشتی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

اصراف و اصراف کردن و همچنین افراط کردن در زبان آلمانی چه می‌شود

A

در زبان آلمانی، کلمات مرتبط با “اسراف” و “افراط” به صورت زیر بیان می‌شوند:

  • اسراف کردن: Verschwenden
    این فعل به معنای “هدر دادن” یا “اسراف کردن” است، برای مثال در جمله:
    “Er verschwendet viel Geld.” (او پول زیادی را اسراف می‌کند.)
  • اسراف: Verschwendung
    اسم مرتبط با اسراف، برای اشاره به مفهوم کلی، مانند:
    “Das ist eine Verschwendung von Ressourcen.” (این یک اسراف منابع است.)
  • افراط کردن: Übertreiben
    این فعل به معنای “زیاده‌روی کردن” یا “افراط کردن” است، برای مثال:
    “Du solltest es nicht übertreiben.” (نباید افراط کنی.)
  • افراط: Übermaß
    به معنای افراط یا زیاده‌روی در چیزی است. برای مثال:
    “Ein Übermaß an Arbeit kann ungesund sein.” (افراط در کار می‌تواند ناسالم باشد.)

این کلمات می‌توانند به شما کمک کنند تا موضوعات مرتبط با اسراف و افراط را در مکالمات آلمانی بیان کنید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

برگزار کردن

A

فعل „abhält“ شکل صرف‌شده از مصدر „abhalten“ است. این فعل به معنی «برگزار کردن» یا «انجام دادن» مراسم و رویدادها به کار می‌رود.

صرف مصدر „abhalten“ در زمان حال:

  • ich halte ab
  • du hältst ab
  • er/sie/es hält ab
  • wir halten ab
  • ihr haltet ab
  • sie/Sie halten ab
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

مردن
مرده

A

فعل «مردن» در زبان آلمانی „sterben“ است.

[گذشته: starb] [گذشته: starb] [گذشته کامل: gestorben] [فعل کمکی: sein ]

صرف فعل „sterben“ در زمان حال:

  • ich sterbe (من می‌میرم)
  • du stirbst (تو می‌میری)
  • er/sie/es stirbt (او می‌میرد)
  • wir sterben (ما می‌میریم)
  • ihr sterbt (شما می‌میرید)
  • sie/Sie sterben (آنها/شما [محترمانه]
    می‌میرند)

«مرده» در زبان آلمانی „tot“ یا „der Tote“ است.

  • „tot“: به عنوان صفت به معنی «مرده» (به عنوان مثال: Er ist tot - او مرده است).
  • „der Tote“ یا „die Tote“: به عنوان اسم به معنی «فرد مرده» (برای مرد یا زن)، و در جمع „die Toten“ به معنی «مردگان» استفاده می‌شود.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

در طی …

A

„während“ در زبان آلمانی به معنای “در طی” یا “هنگامِ” است و معمولاً برای بیان اتفاقی که به‌صورت هم‌زمان با اتفاق دیگری رخ می‌دهد، استفاده می‌شود. بعد از „während“ معمولاً از حالت Dativ یا Genitiv استفاده می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید:

  1. در حالت Genitiv:

„Während des Essens soll man nicht sprechen.“
(در هنگام غذا خوردن نباید صحبت کرد.)

  1. در حالت Dativ (رایج در مکالمات روزمره):

„Während dem Spiel hat es angefangen zu regnen.“
(در حین بازی، باران شروع به باریدن کرد.)

  1. برای جمله‌های پیوندی:

„Ich höre Musik, während ich Hausaufgaben mache.“
(من موسیقی گوش می‌کنم در حالی که مشغول انجام تکالیفم هستم.)

استفاده از „während“ زمانی مناسب است که بخواهید هم‌زمانی دو اتفاق را نشان دهید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

محل اقامت

A

Unterkunft

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

سلامت جسمی و روانی

A

Körperliche und geistige Gesundheit

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly