20.10.2024 Flashcards
تصمیم گرفتن ،تصمیم گیری کردن
گذشته: entschied] [گذشته: entschied] [گذشته کامل: entschieden] [فعل کمکی: haben ]
Entscheiden
Umentscheiden. تجدید نظر کردن ،نظر را تغییر دادم
allein/selbst/zusammen/miteinander/… entscheiden
به تنهایی/خود/باهم/با یکدیگر/… تصمیم گرفتن
1. Das kann ich nicht allein entscheiden, da muss ich erst fragen.
1. این را من نمیتوانم به تنهایی تصمیم بگیرم، باید اول بپرسم.
2. Ich kann selbst entscheiden, wann ich mit der Arbeit beginne.
2. من خودم میتوانم تصمیم بگیرم که چه زمانی کار را شروع کنم.
über etwas (Akk.) entscheiden
درباره چیزی تصمیم گرفتن
Darüber wird später entscheiden.
در این مورد بعدا تصمیمگیری خواهد شد.
2 تصمیم خود را گرفتن انتخاب کردن (sich entscheiden)
سلام!
کلمه آلمانی “Umentscheiden” به معنای “تغییر تصمیم” یا “تصمیم مجدد گرفتن” است.
به طور دقیقتر، این فعل به معنای این است که:
* فردی تصمیم قبلی خود را تغییر دهد.
* فردی دوباره درباره چیزی فکر کند و تصمیم جدیدی بگیرد.
مثالهای کاربرد:
* Ich habe mich umentschieden. (من نظرم را تغییر دادم.)
* Er hat sich im letzten Moment umentschieden. (او در آخرین لحظه نظرش را عوض کرد.)
موارد استفاده:
* در شرایطی که فردی بعد از بررسی مجدد یا دریافت اطلاعات جدید، تصمیم قبلی خود را تغییر دهد.
* هنگامی که فردی به دلیل تغییر شرایط یا اولویتها، تصمیم دیگری بگیرد.
نکته:
* این کلمه اغلب در موقعیتهایی استفاده میشود که تصمیم قبلی جدی بوده و تغییر آن برای فرد یا دیگران مهم است.
آیا سوال دیگری در مورد این کلمه یا کلمات آلمانی دیگر دارید؟
با کمال میل به شما پاسخ خواهم داد.
تصمیم گرفتن ،تصمیم گیری کردن
گذشته: entschied] [گذشته: entschied] [گذشته کامل: entschieden] [فعل کمکی: haben ]
Entscheiden
Umentscheiden تجدید نظر کردن
Entscheidend مهم ،حیاتی ،تعیین کننده
allein/selbst/zusammen/miteinander/… entscheiden
به تنهایی/خود/باهم/با یکدیگر/… تصمیم گرفتن
1. Das kann ich nicht allein entscheiden, da muss ich erst fragen.
1. این را من نمیتوانم به تنهایی تصمیم بگیرم، باید اول بپرسم.
2. Ich kann selbst entscheiden, wann ich mit der Arbeit beginne.
2. من خودم میتوانم تصمیم بگیرم که چه زمانی کار را شروع کنم.
über etwas (Akk.) entscheiden
درباره چیزی تصمیم گرفتن
Darüber wird später entscheiden.
در این مورد بعدا تصمیمگیری خواهد شد.
2 تصمیم خود را گرفتن انتخاب کردن (sich entscheiden)
سلام!
کلمه آلمانی “Umentscheiden” به معنای “تغییر تصمیم” یا “تصمیم مجدد گرفتن” است.
به طور دقیقتر، این فعل به معنای این است که:
* فردی تصمیم قبلی خود را تغییر دهد.
* فردی دوباره درباره چیزی فکر کند و تصمیم جدیدی بگیرد.
مثالهای کاربرد:
* Ich habe mich umentschieden. (من نظرم را تغییر دادم.)
* Er hat sich im letzten Moment umentschieden. (او در آخرین لحظه نظرش را عوض کرد.)
موارد استفاده:
* در شرایطی که فردی بعد از بررسی مجدد یا دریافت اطلاعات جدید، تصمیم قبلی خود را تغییر دهد.
* هنگامی که فردی به دلیل تغییر شرایط یا اولویتها، تصمیم دیگری بگیرد.
نکته:
* این کلمه اغلب در موقعیتهایی استفاده میشود که تصمیم قبلی جدی بوده و تغییر آن برای فرد یا دیگران مهم است.
آیا سوال دیگری در مورد این کلمه یا کلمات آلمانی دیگر دارید؟
با کمال میل به شما پاسخ خواهم داد.
Vorbei + verb
Vorbei sein پایان یافتن
Vorbeikommen سر زدن
Vorbeigehen از کنارکسی رد شدن
Vorbeilassen اجازه عبور دادن
Vorbeifahren با ماشین از کنار چیزی رد شدن
ادامه دادن
fortsetzen
گذشته: setzt fort] [گذشته: setzt fort] [گذشته کامل: fortgesetzt] [فعل کمکی: haben ]
درخواست، تقاضا نامه
درخواست دادن
die Bewerbung
1.Auf meine Bewerbung habe ich noch keine Antwort.
1. من هنوز جوابی در مورد درخواستم دریافت نکردم.
2.Hilfst du mir bei meiner Bewerbung?
2. آیا به من در [تهیه] درخواستم کمک میکنی؟
3.Ihre Bewerbung ist leider unvollständig.
3. متاسفانه تقاضانامه شما ناقص است.
Bewerbung schicken/schreiben/…
تقاضانامه فرستادن/نوشتن/…
Wohin soll ich meine Bewerbung schicken?
تقاضانامهام را باید کجا بفرستم؟
sich bewerben
گذشته: bewarb] [گذشته: bewarb] [گذشته کامل: beworben] [فعل کمکی: haben ]
(Akk.) als etwas bewerben
برای چیزی [شغلی] درخواست دادن
Ich habe mich als Kellner beworben.
من برای پیشخدمتی درخواست دادهام.
sich (Akk.) bei etwas bewerben
در جایی درخواست دادن
Ich habe mich bei zwei Firmen beworben.
من در دو شرکت درخواست (کار) دادهام.
sich (Akk.) um etwas (Akk.) bewerben
برای چیزی درخواست دادن
1. Ich habe mich um eine Position beworben.
1. من برای یک موقعیت درخواست دادم.
2. Meine Schwester bewirbt sich um einen Studienplatz.
2. خواهرم برای موقعیت تحصیلی درخواست میدهد.
sich schriftlich/telefonisch/online/… bewerben
مکتوب/تلفنی/آنلاین/… درخواست کردن
حرکت
حرکت کردن
die Bewegung
Bewegen
Bewegenslos
گذشته: bewegte] [گذشته: bewegte] [گذشته کامل: bewegt] [فعل کمکی: haben ]
1.Die Sensoren erfassen jede Bewegung im Haus.
1. سنسورها هر تحرکی در خانه را ضبط میکنند.
2.Sie brauchen mehr Bewegung. Sie müssen regelmäßig spazieren gehen.
2. شما به تحرک بیشتری نیاز دارید. شما باید به صورت منظم قدم بزنید.
Umwelt
در سطح B1 زبان آلمانی، آشنایی با لغات مربوط به محیط زیست ضروری است. در زیر تعدادی از این لغات مهم آورده شده است:
- die Umwelt – محیط زیست
- der Umweltschutz – حفاظت از محیط زیست
- das Klima – آب و هوا
- der Klimawandel – تغییرات اقلیمی
- die Luftverschmutzung – آلودگی هوا
- der Müll – زباله
- das Recycling – بازیافت
- die erneuerbaren Energien – انرژیهای تجدیدپذیر
- der Treibhauseffekt – اثر گلخانهای
- die Abgase – گازهای خروجی/آلایندهها
- das Wasser – آب
- der Wald – جنگل
- die Energieeinsparung – صرفهجویی در انرژی
- die Ressourcen – منابع
- die Umweltverschmutzung – آلودگی محیط زیست
- der Naturschutz – حفاظت از طبیعت
- die Ökologie – بومشناسی
- die Solarenergie – انرژی خورشیدی
- der saure Regen – باران اسیدی
- der Meeresspiegel – سطح دریا
این لغات به شما کمک میکنند تا در مکالمات و متون مرتبط با محیط زیست در سطح B1 زبان آلمانی بهتر عمل کنید.
تبریک گفتن
gratulieren
گذشته: gratulierte] [گذشته: gratulierte] [گذشته کامل: gratuliert] [فعل کمکی: haben ]
[فعل]gratulieren
/ɡʁatuˈliːʁən/
فعل ناگذر
[گذشته: gratulierte] [گذشته: gratulierte] [گذشته کامل: gratuliert] [فعل کمکی: haben ]
1 تبریک گفتن
jemandem gratulieren
به کسی تبریک گفتن
Ich gratuliere dir!
بهت تبریک میگم!
jemandem (herzlich) zu etwas (Dat.) gratulieren
به کسی (از صمیم قلب) بابت چیزی تبریک گفتن
1. Ich gratuliere dir herzlich zu deinem Erfolg.
1. من به تو بابت این موفقیتت از صمیم قلب تبریک میگویم.
2. Wir gratulieren dir zur bestandenen Prüfung!
2. ما به تو بابت گذراندن امتحان تبریک میگوییم
کنونی
jetzig . Adjektive
کنونی
jetzig . Adjektive
نبودن ،وجود نداشتن
fehlen
[گذشته: fehlte] [گذشته: fehlte] [گذشته کامل: gefehlt] [فعل کمکی: haben ]
بله، فعل “fehlen” در آلمانی میتواند برای بیان غیبت یا حضور نداشتن نیز استفاده شود.
برای مثال:
- “Er fehlt heute in der Schule.” (او امروز در مدرسه غایب است.)
- “Wer fehlt?” (چه کسی غایب است؟)
در این ساختار، فعل “fehlen” برای اشاره به غیبت یا حضور نداشتن فرد به کار میرود.
فعل “fehlen” به معنی “کم بودن” یا “نبودن” است.
- اسم: Der Fehler (خطا، نقص)
- صفت: fehlend (گمشده، ناقص)
برای مثال:
- فعل: “Mir fehlt das Buch.” (کتابم نیست / کتابم کم است.)
- صفت: “Die fehlenden Seiten” (صفحات گمشده)
- اسم: “Es gibt keinen Fehler in der Rechnung.” (هیچ خطایی در صورتحساب وجود ندارد.)
پشتیبانی
Unterstützung
نیروی کمکی
die Verstärkung
قابل اعتماد
zuverlässig
بخش اغذیه فروشی
feinkostabteilung