04 11. 2024 Flashcards

1
Q

باطل ،منسخ ،از اعتبار ساقط

A

Hinfällig

کلمه‌ی “hinfällig” در آلمانی به معنی “باطل”، “منسوخ”، “غیرقابل استفاده” یا “از اعتبار افتاده” است. این واژه زمانی به کار می‌رود که چیزی دیگر معتبر یا کاربردی نیست، معمولاً به دلیل تغییر شرایط یا گذر زمان.

برای مثال:

> Der Vertrag ist jetzt hinfällig.
(قرارداد اکنون باطل است.)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

مطابقت داشتن وفق داشتن

A

entsprechen=passen

.Deine Leistungen entsprechen nicht deinen tatsächlichen Fähigkeiten.
1. دستاوردهای تو با تواناهایی واقعی‌ات مطابقت ندارند.
2.Seine Darstellung entspricht der Wahrheit.
2. توصیف او مطابق با حقیقت است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

لجباز ،یک دنده ،قد

A

trotzig

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

هر موقع

A

Immer wenn du deine Hausaufgaben gemacht hast,kannst du spielen.

Immer wenn

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

در واقع

A

Tatsächlich

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

زیبا

A

Hübsch

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

بدون مزاحمت ، بدون اختلال ،

A

ungestört

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

بدون مزاحمت ، بدون اختلال ،

A

ungestört

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

گام برداشتن

A

schreiten

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

اجازه دادن

A

gestatten

گذشته: gestattete] [گذشته: gestattete] [گذشته کامل: gestattet] [فعل کمکی: haben ]

.Der Zutritt ist Ihnen nicht gestattet.
1. به شما اجازه ورود داده نشده‌است.
2.Gestatten Sie, dass ich rauche?
2. آیا اجازه می‌دهید که من سیگار بکشم؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

تحویل

A

Lieferung

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

عاقبت

A

die Folge

1.Die Folgen des Unfalls waren schlimm.
1. عواقب حادثه بد بودند.
2.Schulden waren die Folge der zu hohen Ausgaben.
2. بدهی ها عاقبت خرج کردن بیش از حد بودند.
unangenehme/katastrophale/schwerwiegende/… Folgen
عواقب ناخوشایند/افتضاح/جدی/…

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

در هرصورت

A

برای گفتن “در هر صورت” به آلمانی می‌توانید از عبارات زیر استفاده کنید، که بستگی به زمینه جمله دارد:

  1. “Auf jeden Fall”

به معنای “در هر صورت” یا “حتماً”.

مثال:
Ich werde auf jeden Fall teilnehmen.
(من در هر صورت شرکت خواهم کرد.)

  1. “Wie auch immer”

به معنای “هر طور که باشد” یا “در هر صورت”.

مثال:
Wie auch immer, ich mache weiter.
(در هر صورت، من ادامه می‌دهم.)

  1. “In jedem Fall”

به معنای “در هر شرایطی” یا “در هر حالت”.

مثال:
In jedem Fall solltest du vorbereitet sein.
(در هر صورت باید آماده باشی.)

  1. “Egal wie”

غیررسمی‌تر و به معنای “هر طور که باشد”.

مثال:
Egal wie, wir schaffen das.
(در هر صورت، ما از پسش برمی‌آییم.)

اگر زمینه یا کاربرد خاصی مد نظر دارید، می‌توانم جمله‌ای متناسب برایتان بسازم!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

تحقیر کردن

A

تحقیر کردن در زبان آلمانی به چند صورت بیان می‌شود که بستگی به شدت و نوع تحقیر دارد:

  1. beleidigen → (توهین کردن، تحقیر کردن)

Er hat mich vor allen Leuten beleidigt.
*(او مرا جلوی همه مردم تحقیر کرد.)

  1. erniedrigen → (تحقیر کردن، کوچک کردن کسی)

Niemand hat das Recht, andere zu erniedrigen.
*(هیچ‌کس حق ندارد دیگران را تحقیر کند.)

  1. herabsetzen → (کم‌ارزش جلوه دادن، تحقیر کردن)

Er wollte sie vor ihren Kollegen herabsetzen.
*(او می‌خواست او را جلوی همکارانش تحقیر کند.)

  1. demütigen → (خوار و خفیف کردن، به‌شدت تحقیر کردن)

Sie fühlte sich durch seine Worte gedemütigt.
*(او با حرف‌هایش احساس تحقیرشدگی کرد.)

هر کدام از این واژه‌ها در شرایط خاصی استفاده می‌شوند. اگر بخواهی تفاوت‌های
دقیق‌ترشان را بدانی، بگو!

تحقیرگر در زبان آلمانی را می‌توان به چند شکل بیان کرد، بسته به زمینه‌ای که در آن استفاده می‌شود:

  1. der Beleidiger → (توهین‌کننده، کسی که تحقیر می‌کند)

Der Beleidiger wurde für seine Worte kritisiert.
*(توهین‌کننده به خاطر حرف‌هایش مورد انتقاد قرار گرفت.)

  1. der Erniedriger → (تحقیرکننده، کسی که دیگران را خوار می‌کند)

Niemand mag einen Erniedriger in der Gruppe haben.
*(هیچ‌کس دوست ندارد یک فرد تحقیرکننده در گروه باشد.)

  1. der Demütiger → (فردی که دیگران را به‌شدت تحقیر می‌کند، خوارکننده)

Der Demütiger genießt es, andere schlecht zu behandeln.
*(فرد تحقیرگر از بدرفتاری با دیگران لذت می‌برد.)

  1. der Herabsetzer → (فردی که ارزش دیگران را پایین می‌آورد و تحقیر می‌کند)

Ein Herabsetzer zerstört das Selbstbewusstsein anderer Menschen.
*(یک تحقیرگر اعتمادبه‌نفس دیگران را نابود می‌کند.)

هرکدام از این واژه‌ها بسته به شدت تحقیر و نوع توهین استفاده می‌شوند. اگر بخواهی دقیق‌تر بررسی کنیم، بگو!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q
A
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

در مقایسه با

A

Im Vergleich zu