Friends S01 E12 Flashcards
scrape
تراشیدن، خراش
plunk
تلپی افتادن
uterus
رحم
compass
تدبیر کردن، نقشه کشیدن، محدود کردن
placenta
جفت، جفت جنین
caterer
آذوقه رسان
fling
پرت کردن، جفتک
flung
پرت کردن(اسم مفعول فعل fling)
nauseous
تهوع آور
immigration
مهاجرت، کوچ
impression
اثر، خیال، جای مهر
commitment
سرسپردگی، تعهد، الزام
kip
در بستر رفتن، خوابیدن
hibachi
منقل ذغالی
herbal
گیاهی
sort
نوع، گونه، دسته دسته کردن
scout
مامور اکتشاف، پیش آهنگی کردن، دیده بانی کردن
moral
اخلاقی، معنوی
obligation
وظیفه، التزام
patio
حیاط، ایوان، پاسیو
ladybug
پینه دوز
insect
حشره، کرم خوراک(مثل پنیر و غیره)
oatmeal
آرد جو دوسر
gorgeous
با جلوه، زرق و برق دار
swoop
به سرعت پایین آمدن، قاپیدن
distraught
پریشان، ناراحت
usher
راهنما یا کنترل کننده
stare
خیره شدن
enormous
بزرگ، عظیم
overwhelm
سراسر پوشاندن، دستپاچه کردن
sophisticate
خبره و پیشرفت کردن