Collection 11 Flashcards
Permitting
،اجازه دادن به، مجاز کردن، روا دانستن
گذاشتن
Prerequisite
پيش نياز، شرط لازم
backpack
کوله پشتي مخصوص بارهاي پرحجم
Vibrant
مرتعش، در حال جنبش، پرطراوت و چالاک
Multithreading
[چندرشته اي] انجام سريع چند عمل (روند) بطور پشت سر هم در يک برنامه را گويند.
indent
دندانه دار کردن ، کام دار کردن ، سفارش دادن، تورفتگي
remedial
علاج بخش ، چاره ساز، درمان بخشي، جبراني
asterisk
نشان ستاره ، با ستاره نشان کردن
ramp
سرازيري ، پله سراشيب، محل توقف و پياده سوار کردن هواپيما
flabbergast
مبهوت کردن ، به شگفت درآوردن ، مات کردن ، گيج کردن
inequality
غيريکنواختي ، تفاوت ، نامعادله، نابرابري، ناصافي
nest
آشيانه ، لانه، منزل، جاي دنج
properly
درست ، به طور صحيح ، موافق آداب ، به طور شايسته
conscious
با داشتن آگاهي ، دانسته ، هوشيارانه، هوشيار
succinct
موجز ، کوتاه ، مختصر ، مجمل ، لب
impose
تحميل کردن ، گذاردن ، وضع کردن
comparison
مقايسه ، تطبيق ، سنجش
ternary
[سه تايي ، مبناي سه] در برنامه نويسي، صفتي است که در مورد عنصري با سه مقدار ممکن
patent
حق اختراع، گشوده، باز، آشكار
snippet
بخش کوچکي از مقاله يا کتاب يا گزارش، چيز كوچك
chunk
تکه بزرگ يا کلفت، قطعه
predicate
مسند ، خبر ، محمول
bucket
ناحيه اي از حافظه که قابل آدرس دهي بوده و ميتواند داده هايي را در خود نگه دارد، سطل، دلو
recap
روکش زدن، روکش کردن لاستيک، تاير روکش شده
latitude
پهناي جغرافيايي، سرزمين ، نواحي، عرض جغرافيايي
longitude
طول ، درجه طول، طول جغرافيايي
modifier
تغيير دهنده ، اصلاح کننده ، تعديل دهنده
blast
تند باد ، وزش ، باد زدگي ، ترکاندن ، از هم پاشيدن
literal
[عيني ، صريح ، لفظي] مقداري در برنامه که برخلاف متغير يا نتيجه يک عبارت، وجود حقيقي دارد، مثل اعداد 25 و 32/1 ، حرف a ، رشته Hello ، يا مقدار بولي . TRUE، لفظ به لفظ
procedural
Q
imperactive
Q
jargon
Q
blueprint
Q
skycraper
Q
garden shed
Q
attribute
Q
terminology
Q
meant
Q
abstract
Q
parum
Q
carved out
Q
inefficient
Q
wrap up
Q
drastically
Q