504 Lesson 39 & 40 Flashcards
unearth
(v)
dig up, discover;
find out
از زیر خاک بیرون کشیدن، از زیر خاک در آوردن;
کشف کردن، برملا کردن، افشا کردن
depart
(v) go away; leave; turn away (from), change; die
حرکت/عزیمت کردن; (مکانی را) ترک کردن; رفتن; تغییر کردن; مردن، دار فانی را وداع گفتن
coincide
(v)
accord, agree, correspond
برهم منطبق شدن، منطبق بودن;
با هم همزمان بودن، مصادف/متقارن شدن;
[افکار، سلیقه ها و غیره] مطابقت داشتن، یکی بودن، جور بودن
cancel
(v) cross out; wipe out; call off; delete
باطل کردن;
لغو کردن;
خط زدن، حذف کردن، قلم کردن
debtor
(n)
borrower
بدهکار، مقروض، مدیون
legible
()
clear, readable
[نوشته] خوانا، قابل خواندن، روشن
placard
(n)
poster, public notice
پلاکارد، شعار، شعار نوشته;
اعلامیه
contagious
()
catching, communicatable, epidemic
[بیماری، خنده، احساس] مُسری، واگیردار
clergy
()
churchman, ministry
روحانیت، روحانیون
customary
(adj.)
usual, common
مرسوم، معمول، متداول، رایج، متعارف، همیشگی
transparent
(adj.)
clear, lucid, translucent
شفاف;
واضح، آشکار، روشن
scald
(v)
burn, sear
(با مایع داغ) سوزاندن;
[با آب جوش یا بخار] تمیز کردن، ضد عفونی کردن;
[scalding] (صفت) [آب] جوش، جوشان، گرم
epidemic
(n,adj.)
(n) outbreak
(adj.) widespread;
prevalent
[اسم] (بیماری) همه گیری، شیوع، انتشار;
بیماریِ همه گیر/مسری;
[صفت] همه گیر;
رایج، گسترده
obesity
(n)
fatness, corpulence
چاقی، فربهی
magnify
(v)
enlarge, amplify
بزرگ کردن، درشت کردن، درشت نشان دادن، بزرگ جلوه دادن;
[magnifying glass] ذره بین