504- Lesson 23 & 24 Flashcards
reptile
(n)
خزنده (جانور)
rarely
(adv)
seldom, hardly, infrequently
به ندرت، گهگاه، خیلی کم
forbid
(v)
prohibit, ban, inhibit, prevent
ممنوع/قدغن کردن، اجازه ندادن، راه ندادن، منع کردن
logical
()
analytical, rational, reasonable, wise
منطقی؛
معقول؛
معتدل
exhibit
(n,v)
(n) display, exhibition, show
(v) display, expose, offer, show, reveal
[در امریکا] نمایشگاه؛
[نمایشگاه و موزه]شی نمایشی؛
[نقاشی، کالا و غیره]نمایش دادن، به نمایش گذاشتن؛
نشان دادن
proceed
(v)
go ahead, advance, carry on, continue, start, act
پیش رفتن، ادامه دادن/یافتن;
شروع کردن;
اقدام کردن، مبادرت کردن;
رفتن
precaution
(n)
caution, providence, prudence;
foresight
احتیاط، احتیاط کاری، اقدام احتیاطی، دوراندیشی;
پیش بینی
extract
(v)
extort, elicit, evoke, draw out, choose
(با زور) بیرون کشیدن، استخراج کردن، کشیدن، در آوردن;
[روغن، آب میوه و غیره] گرفتن;
[از کتاب و غیره] انتخاب کردن، برگزیدن
prior
(adj.)
previous, precedent, anterior, former, earlier
قبلی، قبل، قبل از، پیش از، مقدم بر
embrace
(n,v)
(n) clasp, cuddle, hug
(v) hug, clasp, cuddle
بغل، آغوش، آغوش گیری;
در آغوش گرفتن/کشیدن، بغل کردن
valiant
(adj.)
brave, courageous, unafraid, fearless
دلیر، شجاع;
دلیرانه، شجاعانه
partial
()
incomplete, fractional, imperfect, unfinished
ناتمام، ناقص، جزیی، محدود، نسبی
fierce
(adj.)
brutal, aggressive,savage, wild
[حیوان] وحشی، درنده;
[نگاه، لحن و غیره] خشن، عصبانی، خشمگین، غضب آلود;
[باد] تند، سخت:
[fiercely] به شدت، شدیداً
detest
(v)
hate, abhor, abominate, dislike
متنفر/بیزار بودن از، منزجر بودن از، بدآمدن از
sneer
(n,v)
(n) derision, gibe, jeer
(v) scoff, jeer, gibe, deride, scorn
پوزخند، ریشخند;
پوزخند زدن، ریشخند کردن، مسخره کردن