504 Lesson 35 & 36 Flashcards
vague
()
obscure, dark, ambiguous
مبهم، نامشخص، گنگ
elevate
(v)
(v) raise;
lift up; advance
(v) بلند کردن، بالا بردن; ارتقا/ترفیع دادن; تعالی بخشیدن; برآمده/مرتفع کردن elevated (adj.) مرتفع، برآمده، برجسته
lottery
(n)
raffle, sweepstake
بخت آزمایی، قرعه کشی، لاتاری
finance
(n,v)
(n) commerce, money management;
(v) pay for, support
[اسم] امور مالی;
[فعل] هزینه (چیزی را) تأمین کردن
obtain
(v)
get, acquire, earn
به دست آودن، کسب کردن، گیر آوردن;
معمول بودن، حکم فرما بودن;
خریدن
cinema
(n)
movies, films, filmhouse
سینما، هنر سینما، فیلم سازی
event
(n)
incident, occurrence, happening, result
رویداد، رخداد، حادثه، پیشامد;
مسابقه
discard
(v)
throw aside, abandon, throw away
کنار گذاشتن، از دور خارج کردن;
دست کشیدن از، ترک رابطه کردن;
[بازی ورق] انداختن;
دور انداختن
soar
(v)
arise;
fly;
aspire
[پرنده] اوج گرفتن، پرکشیدن;
[قیمت ها و غیره] سر به فلک زدن، افزایش یافتن
subsequent
(adj.)
consequent, later, following, coming
بعد، بعدی، متعاقب
relate
(v)
tell, connect, narrate
گفتن، نقل کردن، حکایت کردن;
شرح دادن;
ربط دادن، مربوط بودن، ربط داشتن
stationary
(adj.)
fixed, immobile, motionless
ثابت، غیر متحرک، ساکن، بی حرکت، متوقف
prompt
(adj.,v)
(adj.) quick, on time;
(v) cause;
remind
[صفت] فوری، سریع;
[فعل] باعث شدن;
وادار کردن، تحریک کردن;
(به بازیگر تأتر) متن رساندن، یادآوری کردن
hasty
(adj.)
quick;
hurried;
impatient
عجول، ناشکیبا;
عجولانه، شتابزده
scorch
(v)
burn slightly;
dry up;
criticize sharply
روی (چیزی) را سوزاندن;
خشک شدن;
پژمرده شدن;
خشکاندن