504 - Lesson 9 & 10 Flashcards
century
(n)
100 tears
قرن، سده
vicinity
(n)
neighborhood, environs, proximity
حول و حوش، اطراف، نزديكي، مجاورت
rage
(n)
anger, fury, violence, wrath
خشم، غضب، عصبانيت؛
جنون
document
(n)
certificate, deed, licence
سند، مدرك
conclude
(v) end; finish; terminate; decide
تمام كردن، پايان/خاتمه دادن؛
نتيجه گرفتن؛
تصميم گرفتن
resist
(v)
defy, withstand, avoid;
oppose
مقاومت كردن در برابر، ايستادگي كردن در برابر؛
جلوي خود را گرفتن؛
مخالفت كردن با
undeniable
(adj.)
certain, clear, evident, obvious, undoubted
انكار ناپذير، غير قابل انكار، مسلّم؛
[undeniably] بدون ترديد، به طور مسلم، يقيناً
lack
(v)
be lacking in, be short of, be without, need
نداشتن، فاقد (چيزي) بودن، بي بهره بودن از، كم داشتن، نياز داشتن
ignore
(v)
disregard, neglect, pay no attention to, overlook, take no notice of
ناديده گرفتن، توجه نكردن به، اعتنا نكردن به، محل نگذاشتن به
challenge
(v,n)
(v) defy, summon;
(n) defiance
به مبارزه طلبيدن، به چالش خواستن، (به مبارزه) دعوت كردن؛
زير سؤال بردن؛
مبارزه طلبي، (دعوت به) مبارزه، چالش
source
(n)
origin, root, beginning
منشأ، منبع، مرجع، مأخذ
miniature
(n,adj.)
(adj.) little, mini, minute, small, tiny
اسم] مدل كوچك؛]
صفت] بسيار كوچك، ريز، مينياتوري]
excel
(v)
predominate, better, do best, surpass
بهتر بودن از، پيشي گرفتن از، برتر بودن، بي نظير بودن، ممتاز بودن، سرآمد بودن
feminine
(adj.,n)
(adj.) ladylike, girlish, womanish;
delicate
صفت] زنانه، (مربوط به) زنان؛]
ظريف و لطيف؛
اسم] (دستور زبان) مؤنث، صورت/صيغه ي مؤنث]
compete
(v)
challenge, contend, contest, rival, be in rival
رقابت كردن، مسلبقه دادن، در مسابقه شركت كردن