(R):52-53-54 Flashcards
vulnerable
آسیب پذیر،بی دفاع،
در معرضِ…
prone
مستعد،در معرض
susceptible
در معرض،مستعد،
آماده تأثیرپذیری
jeopardy
خطر،ریسک،مخاطره
jeopardize
به خطر انداختن،
در معرض خطر قرار دادن
predisposition
در معرض بودن،پیش زمینه و استدلال،
تمایل
imminent
قریب الوقوع،حتمی و نزدیک
on the verge
در شرفِ،در معرضِ[phrase]
forthcoming
قریب الوقوع،به زودی؛
مقدور،موجود
threaten
تهدید کردن،آزار رساندن،
بخطر انداختن
endanger
به خطر انداختن،
ریسک کردن
peril
خطر،مخاطره،ریسک
ominous
بدشگون،بد یُمن،شوم،
خبر از اتفاقی بد
omen
نشانه ای از اتفاقی در آینده،
علامت
intimidate
ترساندن کسی تا کاری برایت انجام دهد
menace
تهدید،ارعاب،خطر/
تهدید نمودن
sinister
تهدید کننده،بد یُمن،شیطانی
formidable
مهیب،بزرگ،شاق،
تأثیر گذار،توانمند
trap
دام،تله/به دام انداختن،
گرفتار کردن
pitfall
مشکل،تله،خطر،دشواری
hazardous
خطرناک،مضر،پر از ریسک
precarious
ناامن،پرخطر،
بی ثبات و نامطمئن
forewarn
هشدار دادن از قبل،
اعلام خطر کردن
illness
بیماری،مریضی
disease
بیماری،کسالت،مرض،معضل
malady
مشکل،فساد،بیماری
plague
بیماری مُسری،طاعون
contagious
مسری،عفونی،واگیردار
symptom
علائم(بیماری)،نشانه،
دلیل،سندرُم
cough
سرفه کردن/سرفه
therapy
مداوا،درمان،معالجه