(O):43-44-45 Flashcards
intend
قصد داشتن،تصمیم داشتن،
تمایل داشتن
intentionally
از قصد،عمداً،حساب شده
deliberate
حساب شده،آگاهانه،تعمدی/
تعمق کردن
conscious
آگاه،مطلع،بیدار و هوشیار،
عامدانه
conscientious
سخت کوش و دقیق،وظیفه شناس
cautious
آگاه،با دقت،حواس جمع،
هوشیار
warily
محتاطانه،هوشیارانه،
از روی احتیاط
voluntary
اختیاری،داوطلبانه،
عمدی،عامدانه
involuntary
اجباری،تحمیلی،
غیرارادی و ناگهانی
volunteer
داوطلب/داوطلب شدن،
پیشنهاد دادن
discretion
قدرت تمیز و تشخیص،صلاحدید،
نظر
discretionary
انتخابی،اختیاری
discreet
ملاحظه کار،
محتاط،با احتیاط
indiscriminate
بی ملاحظه و بی قید،بی فکرانه
ad hoc
موردی،تک منظوره،
ویژه موضوع خاص
observant
تیز،زبر و زرنگ،هوشیار،ریزبین
vigilant
هوشیار،گوش به زنگ
circumspect
با احتیاط و ملاحظه کار،با تدبیر
painstakingly
با دقت زیاد،بصورت خیلی دقیقی
meticulous
بسیار دقیق،باریک بین
accurate
دقیق،صحیح،درست