(K):31-32-33 Flashcards
argument
بحث و جدل،مباحثه،نزاع؛
استدلال،دلیل
argue
جدل کردن،بحث کردن؛
استدلال کردن
dispute
مباحثه و مجادله کردن/
مشاجره،جدل
debate
مباحثه،مناظره/
بحث کردن،به بحث گذاشتن،
فکر کردن
quarrel
بحث و مشاجره کردن/
اختلاف،مخالفت
altercation
منازعه،مجادله،
دعوای پر سروصدا
contention
درگیری،نزاع،ادعا،بحث
contend
دست و پنجه نرم کردن،درافتادن؛
رقابت کردن؛ادعا کردن
controversial
بحث برانگیز،مباحثه ای،
مجادله ای
controversy
اختلاف نظر،مباحثه،مجادله
discussion
مباحثه،مذاکره،بحث،تحلیل
brawl
دعوای پر سروصدا/
جار و جنجال نمودن
negotiate
مذاکره کردن،وارد معامله شدن
predict
پیش بینی و پیشگویی کردن
anticipate
پیش بینی کردن،
پیش دستی کردن
forecast
پیش بینی کردن،پیش گویی کردن
foretell
پیش گویی نمودن،
پیش بینی کردن
foreshadow
از آینده خبر دادن،
حاکی بودن از
foresight
دوراندیشی(بصیرت)،
پیش بینی
extrapolate
از روی حقایق پیش بینی کردن
pioneer
پیشرو،ساکنین اولیه/
پیشگام بودن،ارائه کردن برای اولین بار
convene
گرد هم آوردن،جمع کردن،
ملاقات کردن
convent
صومعه
summon
احضار کردن،فراخواندن،
گرد هم آوردن
convoke
گرد هم آمدن برای جلسه ای رسمی
multitude
گروه زیاد،خیل عظیم،
عامه مردم،جمعیت
faction
گروه،جناح،
حذب،دسته بندی
bunch
گروه،دسته(مردم،گل،…)