(p):46-47-48 Flashcards
employment
شغل،کار؛استخدام،
به کار گماردن
career
حرفه یا شغل؛
دوران خدمت،دوره
occupation
شغل،حرفه؛مشغله
vocation
حرفه،تخصص،
شغل(همراه با علاقه)
colleague
همکار،شریکِ کاری
apprentice
شاگردی کردن/شاگرد،
کارآموز یا وردست
retire
بازنشسته شدن؛
عقب کشیدن از رقابت
pension
حقوق از کارافتادگی یا بازنشستگی،
مستمری
salary
دستمزد،حقوق
wage
حق الزحمه،حقوق
vacancy
جای خالی یا
شغل بدون متصدی
vacant
خالی،اشغال نشده،
بدون متصدی
vacate
ترک کردن شغل،
تخلیه نمودن
incumbent
متصدی فعلی،مسئول وقت
release
رها کردن،آزاد کردن،
منتشر کردن
liberate
رها کردن،آزاد ساختن
discharge
اخراج کردن؛رها کردن،
تخلیه کردن
expulsion
اخراج،برکناری؛
تخلیه،دفع
dismissal
اخراج،انفصال از خدمت؛
رد،انکار
expel
بیرون انداختن،اخراج کردن،
تبعید کردن
evacuation
پاک سازی،
تخلیه(معمولا از جای ناامن)
omit
حذف کردن(عمداً یا سهواً)،
جا انداختن
inspect
تحقیق و تفحص نمودن،
جستجو کردن
scrutiny
موشکافی،بررسی دقیق
peruse
به دقت مطالعه کردن،
بررسی کردن
retrospect
نگاهی به گذشته،
تعمق در گذشته
coherence
پیوستگی مطالب،یکپارچگی
coherent
پیوسته،یکپارچه،منسجم