(E):13-14•-15 Flashcards
Constituent
جزء تشکیل دهنده؛رأی دهنده
Orient
سازگار نمودن،وفق دادن
Propensity
میل طبیعی،گرایش خاص
Affect
تاثیر گذاشتن،متأثر شدن
Impact
اثر گذاشتن/اثر شدید
تصادف و برخورد
Impress
تحت تأثیر قرار دادن
تاکید نمودن
Impression
احساس،نظر و عقیده
اثر،تأثیر
Regulation
اصول و مقررات،قوانین،تنظیم
رسمی
Trend
روند،گرایش،تمایل،شیوه و سبک
Sentiment
احساس،نظر(برپایه احساس)
Statute
آیین نامه،قانون مدون
Profound
عمیق،تاثیرگذار،شدید،هوشمندانه
Disposition
خو و مزاج،تمایل
Constitution
قانون،منشور
ساختار،ترکیب
سلامتی(بنیه)
Enact
تصویب کردن،اعمال نمودن
Bearing
اثر
جهت،موقعیت
Constitute
تشکیل دادن،بنا نهادن،شکل دادن
Standpoint
نقطه نظر،دیدگاه،عقیده
Advice
راهنمایی،نصیحت،مشورت،نظر،عقیده
Orientation
جهت گیری،تمایل
Sensation
احساس،حس،شوق،شور
Tendency
گرایش طبیعی،تمایل،علاقه،میل
Inclination
تمایل،رغبت،خم(کردن)
Orientate
جهت دهی نمودن
جهت را پیدا نمودن
Undertake
بر عهده گرفتن،تقبل کردن
Handle
اداره و مدیریت کردن؛
برداشت و دست زدن
Deal
کنترل کردن؛
معامله کردن/معامله
Undergo
متحمل چیزی شدن،روبرو شدن
Tackle
درگیر شدن،گلاویز شدن با کاری
Address
رسیدگی کردن؛خطاب کردن؛
آدرس نوشتن
Remedy
چاره،راه حل،علاج،درمان
Manipulate
دستکاری کردن؛بدست گرفتن،
مثل موم در چنگ گرفتن،کنترل کردن زیرکانه
Domesticate
رام و اهلی کردن
Discrimination
پیش داوری،تعصب؛تمیز و تشخیص
Prejudice
تبعیض،تعصب،پیش داوری،گارد
Bias
تبعیض،تمایل به یک سمت
Partial
جانبدار،متعصب،مغزض؛ناتمام،
نصفه نیمه
Impartially
بطور بی طرفانه،بدون تعصب و غرض
Objective
بی طرف،منصفانه،بی غرض
هدف،مقصود
Neutral
بی طرف،بی اثر،خنثی،کم رنگ
Even
مسطح،هم تراز؛پایدار،یکنواخت
حتی
Smooth
صاف،نرم و صیقلی،روان و بی اشکال
Rough
زمخت،سفت،سخت؛
خام،تقریبی
Jagged
دنده دنده،ناهموار با نقاط نوک تیز
Coarse
زبر،خشن؛پست و رکیک
Edge
لبه،کناره،تیزی و برندگی
Trigger
ماشه اسلحه/فعال نمودن،براه انداختن
Prompt
واداشتن،بر آن داشتن/سریع،چابک