(F):16-17-18 Flashcards
Restrict
محدود کردن،مانع شدن،بازداشتن
Restraint
محدودیت،جلوگیری،خویشتنداری
Hinder
جلوگیری کردن،مانع شدن،بستن
Hindrance
مانع،سد
Obstruct
بستن،مسدود کردن،مانع شدن
Prevent
مانع شدن،جلوگیری نمودن
Prohibit
منع کردن،قدغن کردن
Prohibition
ممنوعیت،تحریم،توقیف
Barricade
مسدود کردن،سد ساختن/سد،مانع
Ban
منع کردن،محروم کردن/ممنوعیت،تحریم
Circumscribe
محدود کردن؛احاطه کردن،محاط نمودن
Constrain
محدود کردن،مقید کردن؛مجبور کردن
Constraint
قید،محدودیت،مانع
Dam
سد/مسدود کردن،مانع شدن
Obstacle
سد،مانع
Hurdle
مانع،نرده،سد
Block
مسدود کردن،بلوکه کردن/بلوک،قالب
Limitation
محدودیت،منع؛ضعف و اخلال
Preclude
ممانعت کردن،جلوگیری کردن از
Impede
مشکل تراشی کردن،ممانعت نمودن
Impediment
مانع،مشکل،سد،گیر
Hamper
مختل کردن،به دشواری انداختن،مانع شدن
Closure
انسداد،تعطیلی و بسته شدن(موقتی)
Deterrence
بازداری،ممانعت(با ارعاب و تهدید)
Deter
منصرف کردن،بازداشتن
Frontier
مرز،سرحد،خطوط میان دو زمین
Boundary
مرز(درون کشور)،محدوده
Bound
محدود و مقید شدن/مرز؛پریدن با شوق
Barrier
مانع،سد،فنس،گیت ورودی
Infinite
نامحدود،نامتناهی،بی شمار،بی کران
Demarcate
تعیین حدود کردن
Submit
پذیرفتن،تسلیم شدن/کردن
پیشنهاد
Submission
تسلیم،اجابت فرمان،ارائه(پروپوزال)
Admit
اقرار کردن،اجازه دادن،پذیرفتن
Admission
پذیرش،اجازه ورود،هزینه ورودی
Comply
اجابت کردن،اطاعت کردن،پذیرفتن
Compliance
رعایت،اطاعت،پذیرش و قبل؛تطابق
Abide
اطاعت کردن؛تحمل کردن؛باقیماندن
Surrender
تسلیم شدن،پذیرفتن شکست/واگذاری
Yield
تسلیم شدن،پذیرفتن برخلاف میل باطنی
Capitulate
تسلیم شدن(دشمن یا درخواست)،تن دادن
Embrace
قبول کردن،پذیرفتن؛در آغوش گرفتن
Obey
فرمان بردن و انجام فرامین،اطاعت کردن
Obedient
حرف شنو،مطیع،فرمان بردار
Disobedient
سرکش،نافرمان،یاغی،متمرّد
Subordination
تحت الشعاع بودن،فرمان برداری،تبعیت
Confess
اقرار و اعتراف کردن،تصدیق کردن
Conform
وفق داشتن،مطابق بودن،پیروی کردن
Conformity
انطباق،مطابقت،پذیرش قوانین عرفی
Acknowledge
تأیید کردن،تصدیق کردن
Credible
قابل قبول،معتبر،باورپذیر
Incredible
باور نکردنی،خارقالعاده
Plausible
قابلقبول،معتبر و منطقی،شدنی
Docile
مطیع،فرمانبردار،تابع
Receptive
غیرمتعصب،روشنفکر،پذیرنده ایده نو
Pliant
نرم،راضی شونده،زود تأثیرپذیرنده
Refuse
رد کردن،نپذیرفتن
Refute
منکر شدن،رد کردن،نپذیرفتن
Disallow
رد کردن،نپذیرفتن،اجازه ندادن
Undeniable
انکارناپذیر،مسلّم،بی چون و چرا
Authority
قدرت،نفوذ،فرمان،سلطه،مالکیت؛
اعتبار،اجازه،مجوز
Authorize
اجازه دادن،اختیار دادن،مجوز دادن
Authoritative
معتبر،قابل اعتماد؛قاطع،با اعتماد به نفس
Authenticity
سندیت،اصالت،اعتبار،صحت و سقم
Command
فرمان دادن/دستور،امر،کنترل
Sovereignty
حق حاکمیت بر مملکت،سلطه
Autonomy
استقلال،خودمختاری،خودگردانی
Autonomous
خودمختار،مستقل
Concession
بده بستان،امتیاز،حق،اجازه
Entitlement
اختیار،حق،اجازه،مجوز
Entitle
اجازه دادن،واجد شرایط نمودن؛نام نهادن
emancipate
قدرت یا آزادی به کسی دادن
bestow
اعطا کردن،تقدیم کردن(درنهایت احترام)
grant
اجازه دادن،موافقت کردن،اعطا کردن
accord
دادن،لحاظ نمودن/توافق نامه؛مطابقت
discord
نزاع،اصطکاک،ناجوری،ناهماهنگی
rely
روی کسی یا چیزی حساب کردن
reliance
وابستگی،تکیه و اعتماد
independent
مستقل،آزاد،بدون وابستگی
maverick
تک رو،مستقل(پیشرو،موفق و خاص)