(M):37-38-39 Flashcards
circumstance
شرایط(درحالت جمع)،
پیشامد،موقعیت
condition
شرایط،حالت/
عادت دادن،محدود کردن
climate
اوضاع آب و هوایی،وضعیت
event
اتفاق،حادثه،رویداد
uneventful
بی هیجان،معمولی،کسل کننده
phenomenon
پدیده،رویداد موجود،
رخداد،واقعیت
incident
حادثه،رویداد ناراحت کننده،
آشوب
incidence
میزان وقوع،نرخ اتفاق افتادن چیزی
destiny
سرنوشت،تقدیر(قسمت)
occurrence
اتفاق،رویداد،وقوع
occur
رخ دادن،واقع شدن؛
به فکر خطور کردن
episode
رویداد،واقعه،اپیزد،بخش
contingency
احتمال بحران در آینده،
بحران آتی
mishap
رویداد ناگوار،اتفاق،حادثه
disaster
مصیبت،فاجعه،
بدشانسی،شکست
calamity
بدبختی،بیچارگی،
بدشانسی،مصیبت
catastrophe
فاجعه،بدبختی،مصیبت
catastrophic
فاجعه بار،مصیبت بار
dilemma
دوراهی،مخمصه
quandary
سرگردانی،گرفتاری،
مشکل،دشواری
plight
موقعیت بد،گرفتاری،
مخمصه
impasse
بن بست،موقعیت دشوار و تنگنا،
آمپاس
blessing
دعای خیر،هر خوبی از جانب خدا،
برکت
boon
لطف،نعمت
expedient
مصلحتی،مقتضی(زمانی یا فردی)/
راه چاره
sake
دلیل،خاطر،منظور،مصلحت
damage
ضرر رساندن/آسیب،
غرامت و دیه
injure
مصدوم نمودن،آسیب رساندن
wound
زخم،جراحت/
مجروح و زخمی کردن
maim
آسیب جدی زدن،ناقص کردن
amputation
قطع عضو بدن
compensation
غرامت،پرداخت خسارت،
تاوان،جبران
compensate
غرامت دادن،تاوان دادن،
جبران کردن
compensatory
جبرانی،غرامتی
harmful
زیان آور،مخرب
detrimental
زیان آور،مضر،مخرب
insurance
بیمه،حق بیمه،ضمانت
insure/ensure
تضمین نمودن،بیمه کردن
assurance
دلگرمی،تضمین،
اطمینان،تعهد،بیمه
brusise
کبود شدن یا کبود نمودن،
ضربه زدن
despite
باوجودِ…،علی رغم…
albeit
البته،اگرچه
nevertheless
با این حال،با این وجود
within
داخلِ،از درون،حدودِ،در مدت
amid
وسطِ،درمیانِ،درخلالِ…
per se
فی نفسه،به تنهایی
indeed
درواقع،به راستی،بی شک
through
از طریق/در تمام وقت