Phrase List Card 03 Flashcards
She is bored.,او (زن) حوصله ندارد (بی حوصله است).
She is not bored.,او (زن) با حوصله است (حوصله دارد).
to be hungry,گرسنه بودن
Are you hungry?,شما گرسنه هستید؟
Aren’t you hungry?,شما گرسنه نیستید؟
to be thirsty,تشنه بودن
They are thirsty.,آنها تشنه هستند.
They are not thirsty.,آنها تشنه نیستند.
I have a doctor’s appointment.,من وقت دکتر دارم.
I have the appointment at ten o’clock.,وقت من ساعت ده می باشد.
What is your name?,اسم شما چیست؟
Please take a seat in the waiting room.,لطفاً در اتاق انتظار تشریف داشته باشید.
The doctor is on his way.,دکتر الان می آید.
What insurance company do you belong to?,بیمه کجا هستید؟
What can I do for you?,چکار می توانم برای شما انجام دهم؟
Do you have any pain?,درد دارید؟
Where does it hurt?,کجای بدن شما درد می کند؟
I always have back pain.,من همیشه کمر درد دارم.
I often have headaches.,من اغلب سردرد دارم.
I sometimes have stomach aches.,من گاهی اوقات دل درد دارم.
Remove your top!,لطفآ بالاتنه خود را آزاد کنید!
Lie down on the examining table.,لطفآ روی تخت دراز بکشید!
Your blood pressure is okay.,فشارخون شما خوب است.
I will give you an injection.,من یک آمپول برایتان می نویسم.
I will give you some pills.,من برایتان قرص می نویسم.
I am giving you a prescription for the pharmacy.,من یک نسخه برای داروخانه به شما می دهم.
I am drawing a man.,من یک مرد طراحی می کنم.
First the head.,ابتدا سر
The man is wearing a hat.,این مرد یک کلاه بر سر دارد.
One cannot see the hair.,موها را نمی توان دید.
One cannot see the ears either.,گوشها را هم نمی توان دید.
One cannot see his back either.,کمر را هم نمی توان دید.
I am drawing the eyes and the mouth.,من چشم ها و دهان را طراحی می کنم.
The man is dancing and laughing.,آن مرد می رقصد و می خندد.
The man has a long nose.,آن مرد یک بینی دراز دارد.
He is carrying a cane in his hands.,او یک عصا در دستهایش دارد.
He is also wearing a scarf around his neck.,او همچنین یک شال گردن به دورگردنش دارد.
It is winter and it is cold.,زمستان است و هوا سرد است.
The arms are athletic.,بازو ها قوی هستند.
The legs are also athletic.,پاها هم قوی هستند.
The man is made of snow.,این مرد از برف درست شده است.
He is neither wearing pants nor a coat.,او شلوار یا پالتو نپوشیده است.
But the man is not freezing.,اما او سردش نیست (نمی لرزد).
He is a snowman.,او یک آدم برفی است.
Where is the nearest post office?,پستخانه بعدی کجاست؟
Is the post office far from here?,تا پستخانه بعدی خیلی راه است؟
Where is the nearest mail box?,صندوق پست بعدی کجاست؟
I need a couple of stamps.,من تعدادی تمبر لازم دارم.
For a card and a letter.,برای یک کارت پستال و یک نامه.
How much is the postage to America?,هزینه ارسال به آمریکا چقدراست؟
How heavy is the package?,وزن بسته چقدر است؟
Can I send it by air mail?,می توانم آنرا با پست هوایی ارسال کنم؟
How long will it take to get there?,چه مدت طول می کشد تا محموله به مقصد برسد؟
Where can I make a call?,کجا می توانم تلفن بزنم؟
Where is the nearest telephone booth?,باجه تلفن بعدی کجاست؟
Do you have calling cards?,کارت تلفن دارید؟
Do you have a telephone directory?,دفترچه تلفن دارید؟
Do you know the area code for Austria?,پیش شماره کشور اتریش را می دانید؟
“One moment, I’ll look it up.”,یک لحظه، می روم نگاه کنم.
The line is always busy.,تلفن همیشه اشغال است.
Which number did you dial?,چه شماره ای را گرفتید؟
You have to dial a zero first!,ابتدا باید عدد صفر را بگیرید.
I would like to open an account.,من می خواهم یک حساب باز کنم.
Here is my passport.,این پاسپورت من است.
And here is my address.,و این آدرس من است.
I want to deposit money in my account.,من می خواهم پول به حسابم واریز کنم.
I want to withdraw money from my account.,من می خواهم از حسابم پول برداشت کنم.
I want to pick up the bank statements.,من می خواهم موجودی حسابم را بگیرم.
I want to cash a traveller’s cheque / traveler’s check (am.).,من می خواهم یک چک مسافرتی را نقد کنم.
What are the fees?,مبلغ کارمزد چقدر است؟
Where should I sign?,کجا را باید امضا کنم؟
I’m expecting a transfer from Germany.,من منتظر یک حواله بانکی از آلمان هستم.
Here is my account number.,این شماره حسابم است.
Has the money arrived?,پول رسیده است؟
I want to change money.,من می خواهم این پول را به ارز دیگری تبدیل نمایم.
I need US-Dollars.,من به دلار آمریکا نیاز دارم.
Could you please give me small notes / bills (am.)?,لطفآ اسکناس های ریز به من بدهید.
Is there a cashpoint / an ATM (am.)?,آیا اینجا دستگاه عابر بانک وجود دارد؟
How much money can one withdraw?,چه مقدار پول می توان برداشت نمود؟
Which credit cards can one use?,کدام کارت های اعتباری را می توان استفاده کرد؟
The first month is January.,اولین ماه ژانویه است.
The second month is February.,دومین ماه فوریه است.
The third month is March.,سومین ماه مارس است.
The fourth month is April.,چهارمین ماه آوریل است.
The fifth month is May.,پنجمین ماه مه است.
The sixth month is June.,ششمین ماه ژوئن است.
Six months make half a year.,شش ماه، یک نیمسال محسوب می شوند.
“January, February, March,”,ژانویه، فوریه، مارس،
“April, May and June.”,آوریل، مه، ژوئن.
The seventh month is July.,ماه هفتم ژوئیه است.
The eighth month is August.,ماه هشتم اوت (آگوست) است.
The ninth month is September.,ماه نهم سپتامبر است.
The tenth month is October.,ماه دهم اکتبر است.
The eleventh month is November.,ماه یازدهم نوامبر است.
The twelfth month is December.,ماه دوازدهم دسامبر است.
Twelve months make a year.,دوازده ماه، یک سال را تشکیل می دهند.
“July, August, September,”,ژوئیه، آگوست، سپتامبر،
“October, November and December.”,اکتبر، نوامبر، دسامبر.
to learn,یادگیری
Do the students learn a lot?,دانش آموزان زیاد درس می خوانند؟
“No, they learn a little.”,نه، آنها زیاد درس نمی خوانند.
to ask,سئوال کردن
Do you often ask the teacher questions?,شما از معلم زیاد سئوال می کنید؟
“No, I don’t ask him questions often.”,نه، من از او (مرد) زیاد سوال نمی کنم.
to reply,جواب دادن
Please reply.,لطفاً جواب دهید.
I reply.,من جواب می دهم.
to work,کار کردن
Is he working right now?,او (مرد) الان کار می کند؟
“Yes, he is working right now.”,بله، او (مرد) الان کار می کند.
to come,آمدن
Are you coming?,شما می آیید؟
“Yes, we are coming soon.”,بله، ما الان می آییم.
to live,زندگی (اقامت) کردن
Do you live in Berlin?,شما در برلین زندگی میکنید.
“Yes, I live in Berlin.”,بله من در برلین زندگی می کنم.
I have a hobby.,من یک سرگرمی دارم.
I play tennis.,من تنیس بازی می کنم.
Where is the tennis court?,زمین تنیس کجاست؟
Do you have a hobby?,آیا تو یک سرگرمی داری؟
I play football / soccer (am.).,من فوتبال بازی می کنم.
Where is the football / soccer (am.) field?,زمین فوتبال کجاست؟
My arm hurts.,دستم درد می کند.
My foot and hand also hurt.,دست و پایم هم درد می کنند.
Is there a doctor?,یک دکتر کجاست؟
I have a car / automobile.,من یک خودرو دارم.
I also have a motorcycle.,من یک موتورسیکلت هم دارم.
Where could I park?,پارکینگ کجاست؟
I have a sweater.,من یک پلیور دارم.
I also have a jacket and a pair of jeans.,من یک کاپشن و یک شلوار جین نیز دارم.
Where is the washing machine?,ماشین لباس شویی کجاست؟
I have a plate.,من یک بشقاب دارم.
“I have a knife, a fork and a spoon.”,من یک کارد، یک چنگال و یک قاشق دارم.
Where is the salt and pepper?,نمک و فلفل کجاست؟
I don’t understand the word.,من کلمه را نمی فهمم.
I don’t understand the sentence.,من جمله را نمی فهمم.
I don’t understand the meaning.,من معنی آنرا نمی فهمم.
the teacher,معلم
Do you understand the teacher?,گفته معلم را می فهمید؟
“Yes, I understand him well.”,بله، من گفته های او (مرد) را خوب می فهمم.
the teacher,خانم معلم
Do you understand the teacher?,گفته های خانم معلم را می فهمید؟
“Yes, I understand her well.”,بله، گفته های او (زن) را می فهمم.
the people,مردم
Do you understand the people?,حرفهای مردم را می فهمید؟
“No, I don’t understand them so well.”,نه، حرفهای آنها را آنچنان خوب نمی فهمم.
the girlfriend,دوست دختر
Do you have a girlfriend?,دوست دختر دارید؟
“Yes, I do.”,بله، دارم.
the daughter,دختر
Do you have a daughter?,شما دختر دارید؟
“No, I don’t.”,نه، ندارم.
Is the ring expensive?,این حلقه گران است؟
“No, it costs only one hundred Euros.”,نه، قیمت این حلقه تنها صد یورو است.
But I have only fifty.,اما من فقط پنجاه یورو دارم.
Are you finished?,تو کارت تمام شد؟
“No, not yet.”,نه، هنوز نه.
But I’ll be finished soon.,اما چند لحظه دیگر تمام می شود.
Do you want some more soup?,باز هم سوپ می خوای؟
“No, I don’t want anymore.”,نه، دیگر نمی خواهم.
But another ice cream.,اما یک بستنی می خواهم.
Have you lived here long?,خیلی وقت هست اینجا زندگی می کنی؟
“No, only for a month.”,نه، تازه یک ماه است.
But I already know a lot of people.,اما با خیلی از مردم آشنا شدم.
Are you driving home tomorrow?,فردا می روی (با ماشین) خانه؟
“No, only on the weekend.”,نه، آخر هفته می روم.
But I will be back on Sunday.,اما من یکشنبه بر می گردم.
Is your daughter an adult?,دختر تو بزرگ شده؟
“No, she is only seventeen.”,نه، او تازه هفده سالش است.
But she already has a boyfriend.,اما او یک دوست پسر دارد.
I – my,من – مال من
I can’t find my key.,من کلیدم را پیدا نمی کنم.
I can’t find my ticket.,من بلیط اتوبوسم را پیدا نمی کنم.
you – your,تو- مال تو
Have you found your key?,کلیدت را پیدا کردی؟
Have you found your ticket?,بلیط اتوبوست را پیدا کردی؟
he – his,او(مذکر)- مال او
Do you know where his key is?,می دانی کلید او کجاست؟
Do you know where his ticket is?,می دانی بلیط اتوبوسش کجاست؟
she – her,او(مونث)- مال او
Her money is gone.,پولش گم شده.
And her credit card is also gone.,کارت اعتباریش هم گم شده.
we – our,ما – مال ما
Our grandfather is ill.,پدربزرگمان مریض است.
Our grandmother is healthy.,مادربزرگمان سالم است.
you – your,شما (جمع) – مال شما
“Children, where is your father?”,بچه ها، پدرتان کجاست؟
“Children, where is your mother?”,بچه ها، مادرتان کجاست؟
the glasses,عینک
He has forgotten his glasses.,او (مذکر) عینکش را فراموش کرده.
Where has he left his glasses?,عینکش کجاست؟
the clock,ساعت
His clock isn’t working.,ساعت او (مذکر) خراب است.
The clock hangs on the wall.,ساعت به دیوار آویزان است.
the passport,پاسپورت
He has lost his passport.,او (مذکر) پاسپورتش را گم کرده.
Where is his passport then?,پاسپورتش کجاست؟
they – their,او – مال او
The children cannot find their parents.,بچه ها نمی توانند والدین خود را پیدا کنند.
Here come their parents!,آنجا هستند، دارند می آیند!
you – your,شما (مخاطب مذکر) – مال شما
“How was your trip, Mr. Miller?”,آقای مولر، مسافرتتان چگونه بود؟
“Where is your wife, Mr. Miller?”,آقای مولر، همسرتان کجا هستند؟
you – your,شما (مخاطب مونث) – مال شما
“How was your trip, Mrs. Smith?”,خانم اشمیت، مسافرتتان چگونه بود؟
“Where is your husband, Mrs. Smith?”,خانم اشمیت، شوهرتان کجا هستند؟
big and small,بزرگ و کوچک
The elephant is big.,فیل بزرگ است.
The mouse is small.,موش کوچک است.
dark and bright,تاریک و روشن
The night is dark.,شب تاریک است.
The day is bright.,روز روشن است.
old and young,پیر و جوان
Our grandfather is very old.,پدربزرگمان خیلی پیر است.
70 years ago he was still young.,او 70 سال پیش هنوز جوان بود.
beautiful and ugly,زیبا و زشت
The butterfly is beautiful.,پروانه زیباست.
The spider is ugly.,عنکبوت زشت است.
fat and thin,چاق و لاغر
A woman who weighs a hundred kilos is fat.,یک زن با 100 کیلو چاق است.
A man who weighs fifty kilos is thin.,یک مرد با 50 کیلو لاغر است.
expensive and cheap,گران و ارزان
The car is expensive.,اتوموبیل گران است.
The newspaper is cheap.,روزنامه ارزان است.
I need a bed.,من به یک تخت خواب احتیاج دارم.
I want to sleep.,من میخواهم بخوابم.
Is there a bed here?,اینجا تخت خواب وجود دارد؟
I need a lamp.,من یک لامپ احتیاج دارم.
I want to read.,من می خواهم بخوانم (مطالعه کنم).
Is there a lamp here?,اینجا لامپ وجود دارد؟
I need a telephone.,من یک تلفن لازم دارم.
I want to make a call.,من می خواهم تلفن کنم.
Is there a telephone here?,اینجا تلفن وجود دارد؟
I need a camera.,من یک دوربین لازم دارم.
I want to take photographs.,من می خاهم عکاسی کنم.
Is there a camera here?,اینجا دوربین وجود دارد؟
I need a computer.,من یک کامپیوتر لازم دارم.
I want to send an email.,من می خواهم یک ایمیل (پست الکترونیک) بفرستم.
Is there a computer here?,اینجا یک کامپیوتر وجود دارد؟
I need a pen.,من یک خودکار لازم دارم.
I want to write something.,می خواهم چیزی بنویسم.
Is there a sheet of paper and a pen here?,اینجا یک برگ کاغذ و یک خودکار وجود دارد؟
Would you like to smoke?,می خواهید سیگار بکشید؟
Would you like to dance?,می خواهید برقصید؟
Would you like to go for a walk?,می خواهید پیاده روی کنید؟
I would like to smoke.,من می خواهم سیگار بکشم.
Would you like a cigarette?,یک نخ سیگار می خواهی ؟
He wants a light.,او آتش (فندک) می خواهد.
I want to drink something.,من می خواهم چیزی بنوشم.
I want to eat something.,من می خواهم چیزی بخورم.
I want to relax a little.,من می خواهم کمی استراحت کنم.
I want to ask you something.,من می خواهم از شما سئوال کنم.
I want to ask you for something.,من می خواهم از شما تقاضای چیزی کنم.
I want to treat you to something.,من می خواهم شما را به چیزی دعوت کنم.
What would you like?,شما چه می خواهید (چه میل دارید)؟
Would you like a coffee?,یک قهوه می خواهید ؟
Or do you prefer a tea?,یا اینکه ترجیحاً یک چای می خواهید ؟
We want to drive home.,ما می خواهیم با ماشین به خانه برویم.
Do you want a taxi?,شما تاکسی می خواهید؟
They want to make a call.,شما می خواهید تلفن کنید.
What do you want to do?,شما چه می خواهید؟
Do you want to play football / soccer (am.)?,می خواهید فوتبال بازی کنید؟
Do you want to visit friends?,می خواهید به ملاقات دوستان بروید؟
to want,خواستن
I don’t want to arrive late.,من نمی خواهم دیر بیایم.
I don’t want to go there.,من نمی خواهم آنجا بروم.
I want to go home.,من می خواهم به خانه بروم.
I want to stay at home.,من می خواهم در خانه بمانم.
I want to be alone.,من می خواهم تنها باشم.
Do you want to stay here?,تو می خواهی اینجا بمانی؟
Do you want to eat here?,تو می خواهی اینجا غذا بخوری؟
Do you want to sleep here?,تو می خواهی اینجا بخوابی؟
Do you want to leave tomorrow?,می خواهید فردا راه بیفتید (با ماشین)؟
Do you want to stay till tomorrow?,می خواهید تا فردا بمانید؟
Do you want to pay the bill only tomorrow?,می خواهید صورت حساب را فردا پرداخت نمائید؟
Do you want to go to the disco?,می خواهید به دیسکو بروید؟
Do you want to go to the cinema?,می خواهید به سینما بروید؟
Do you want to go to a café?,می خواهید به کافه بروید؟
must,بایستن
I must post the letter.,من باید نامه را بفرستم.
I must pay the hotel.,من باید پول هتل را پرداخت نمایم.
You must get up early.,تو باید صبح زود از خواب بلند شوی.
You must work a lot.,تو باید خیلی کار کنی.
You must be punctual.,تو باید وقت شناس باشی.
He must fuel / get petrol / get gas (am.).,او باید بنزین بزند (در باک بنزین بریزد).
He must repair the car.,او باید ماشین را تعمیر کند.
He must wash the car.,او باید ماشین را بشوید.
She must shop.,او (مونث) باید خرید کند.
She must clean the apartment.,او (مونث) باید خانه را تمیز کند.
She must wash the clothes.,او باید لباسها را بشوید.
We must go to school at once.,ما باید چند لحظه دیگر به مدرسه برویم.
We must go to work at once.,ما باید چند لحظه دیگر سر کار برویم.
We must go to the doctor at once.,ما باید چند لحظه دیگر پیش دکتر برویم.
You must wait for the bus.,شما باید منتظر اتوبوس باشید.
You must wait for the train.,شما باید منتظر قطار باشید.
You must wait for the taxi.,شما باید منتظر تاکسی باشید.
Are you already allowed to drive?,تو اجازه داری رانندگی کنی؟
Are you already allowed to drink alcohol?,تو اجازه داری مشروبات الکلی بنوشی؟
Are you already allowed to travel abroad alone?,تو اجازه داری تنها به خارج سفر کنی؟
may / to be allowed,اجازه داشتن
May we smoke here?,اجازه هست اینجا سیگار بکشیم؟
Is smoking allowed here?,اینجا سیگار کشیدن مجاز است؟
May one pay by credit card?,می توان با کارت اعتباری پرداخت نمود؟
May one pay by cheque / check (am.)?,می توان با چک پرداخت کرد؟
May one only pay in cash?,فقط نقد پرداختن مجاز است؟
May I just make a call?,می توانم لحظه ای تلفن بزنم؟
May I just ask something?,می توانم لحظه ای یک سوال کنم؟
May I just say something?,می توانم لحظه ای چیزی بگویم؟
He is not allowed to sleep in the park.,او (مذکر) اجازه ندارد در پارک بخوابد.
He is not allowed to sleep in the car.,او (مذکر) اجازه ندارد در خودرو بخوابد.
He is not allowed to sleep at the train station.,او (مذکر) اجازه ندارد درایستگاه قطار بخوابد.
May we take a seat?,اجازه داریم بنشینیم؟
May we have the menu?,اجازه داریم لیست غذا را داشته باشیم؟
May we pay separately?,اجازه داریم جدا پرداخت نمائیم؟
Can you cut my hair?,امکان دارد موهای مرا کوتاه کنید؟
“Not too short, please.”,لطفاً خیلی کوتاه نشود.
“A bit shorter, please.”,لطفاً کمی کوتاهتر.
Can you develop the pictures?,ممکن است این عکسها را ظاهر کنید؟
The pictures are on the CD.,عکسها روی سی دی هستند.
The pictures are in the camera.,عکس ها روی دوربین هستند.
Can you fix the clock?,می توانید این ساعت را تعمیر کنید؟
The glass is broken.,لیوان شکسته است.
The battery is dead / empty.,باتری خالی است.
Can you iron the shirt?,ممکن است این پیراهن را اتو کنید؟
Can you clean the pants?,ممکن است این شلوار را تمیز کنید؟
Can you fix the shoes?,ممکن است این کفش را تعمیر کنید؟
Do you have a light?,ممکن است به من یک فندک (آتش) بدهید؟
Do you have a match or a lighter?,شما کبریت یا فندک دارید ؟
Do you have an ashtray?,شما زیرسیگاری دارید؟
Do you smoke cigars?,شما سیگار برگ می کشید؟
Do you smoke cigarettes?,شما سیگار می کشید؟
Do you smoke a pipe?,شما پیپ می کشید؟
Why aren’t you coming?,چرا شما نمی آیید؟
The weather is so bad.,هوا به شدت بد است.
I am not coming because the weather is so bad.,من نمی آیم زیرا هوا بسیار بد است.
Why isn’t he coming?,چرا او (مذکر) نمی آید؟
He isn’t invited.,او (مذکر) دعوت نشده است.
He isn’t coming because he isn’t invited.,او نمی آید زیرا او (مذکر) دعوت نشده است.
Why aren’t you coming?,چرا تو نمی آیی؟
I have no time.,من وقت ندارم.
I am not coming because I have no time.,من نمی آیم زیرا وقت ندارم.
Why don’t you stay?,چرا تو نمی مانی؟
I still have to work.,من هنوز کار دارم.
I am not staying because I still have to work.,من نمی مانم، چون هنوز کار دارم.
Why are you going already?,چرا حالا می روید؟
I am tired.,من خسته هستم.
I’m going because I’m tired.,من می روم زیرا خسته هستم.
Why are you going already?,چرا حالا (با ماشین) می روید؟
It is already late.,دیر است.
I’m going because it is already late.,من می روم زیرا دیر است.
Why didn’t you come?,چرا تو نیامدی؟
I was ill.,من مریض بودم.
I didn’t come because I was ill.,من نیامدم زیرا مریض بودم.
Why didn’t she come?,چرا او (مونٍث) نیامده؟
She was tired.,او (مونٍث) خسته بود.
She didn’t come because she was tired.,او (مونٍث) نیامد، چون خسته بود.
Why didn’t he come?,چرا او (مذکر) نیامده؟
He wasn’t interested.,او (مرد) حوصله نداشت.
He didn’t come because he wasn’t interested.,او (مرد) نیامد زیرا حوصله نداشت.
Why didn’t you come?,چرا شما نیامدید؟
Our car is damaged.,خودروی ما خراب است.
We didn’t come because our car is damaged.,ما نیامدیم چون خودرویمان خراب است.
Why didn’t the people come?,چرا مردم نیامدند؟
They missed the train.,آنها به قطار نرسیدند.
They didn’t come because they missed the train.,آنها نیامدند، زیرا به قطار نرسیدند.
Why didn’t you come?,چرا تو نیامدی؟
I was not allowed to.,اجازه نداشتم.
I didn’t come because I was not allowed to.,من نیامدم زیرا اجازه نداشتم.
Why aren’t you eating the cake?,چرا کیک را نمی خورید؟
I must lose weight.,من باید وزن کم کنم.
I’m not eating it because I must lose weight.,من نمی خورم زیرا باید وزن کم کنم.
Why aren’t you drinking the beer?,چرا آبجو را نمی نوشید؟
I have to drive.,چون باید رانندگی کنم.
I’m not drinking it because I have to drive.,من آن را نمی نوشم زیرا باید رانندگی کنم.
Why aren’t you drinking the coffee?,چرا تو قهوه را نمی نوشی؟
It is cold.,سرد شده است.
I’m not drinking it because it is cold.,من قهوه را نمی نوشم زیرا سرد شده است.
Why aren’t you drinking the tea?,چرا تو چای را نمی نوشی؟
I have no sugar.,من شکر ندارم.
I’m not drinking it because I don’t have any sugar.,من چای را نمی نوشم زیرا شکر ندارم.
Why aren’t you eating the soup?,چرا شما سوپ را نمی خورید؟
I didn’t order it.,من سوپ سفارش نداده ام.
I’m not eating it because I didn’t order it.,من سوپ نمی خورم زیرا من آنرا سفارش نداده ام.
Why don’t you eat the meat?,چرا شما گوشت را نمی خورید؟
I am a vegetarian.,من سبزی خوار هستم.
I’m not eating it because I am a vegetarian.,من گوشت نمی خورم زیرا سبزی خوار هستم.
an old lady,یک خانم پیر
a fat lady,یک خانم چاق
a curious lady,یک خانم کنجکاو (فضول)
a new car,یک خودروی نو
a fast car,یک خودروی سریع
a comfortable car,یک خودروی راحت
a blue dress,یک لباس آبی
a red dress,یک لباس قرمز
a green dress,یک لباس سبز
a black bag,یک کیف سیاه
a brown bag,یک کیف قهوه ای
a white bag,یک کیف سفید
nice people,مردم مهربان
polite people,مردم با ادب
interesting people,مردم جالب
loving children,بچه های عزیز (مهربان)
cheeky children,بچه های بی ادب
well behaved children,بچه های خوب و مؤدب
I am wearing a blue dress.,من یک لباس آبی به تن دارم.
I am wearing a red dress.,من یک لباس قرمز به تن دارم.
I am wearing a green dress.,من یک لباس سبز به تن دارم.
I’m buying a black bag.,من یک کیف سیاه می خرم.
I’m buying a brown bag.,من یک کیف قهوه ای می خرم.
I’m buying a white bag.,من یک کیف سفید می خرم.
I need a new car.,من یک خودروی جدید لازم دارم.
I need a fast car.,من یک خودروی سریع لازم دارم.
I need a comfortable car.,من یک خودروی راحت لازم دارم.
An old lady lives at the top.,اون بالا یک خانم پیر زندگی می کند.
A fat lady lives at the top.,اون بالا یک خانم چاق زندگی می کند.
A curious lady lives below.,اون پائین یک خانم کنجکاو زندگی می کند.
Our guests were nice people.,میهمانانمان آدم های مهربانی بودند.
Our guests were polite people.,میهمانانمان آدم های مودبی بودند.
Our guests were interesting people.,میهمانانمان آدم های جالبی بودند.
I have lovely children.,من بچه های عزیزی (مهربانی) دارم.
But the neighbours have naughty children.,اما همسایه ها بچه های بی ادبی دارند.
Are your children well behaved?,بچه های شما با ادب هستند؟
She has a dog.,او (مؤنث) یک سگ دارد.
The dog is big.,سگ بزرگی است.
She has a big dog.,او (مؤنث) یک سگ بزرگ دارد.
She has a house.,او یک خانه دارد.
The house is small.,خانه کوچکیست.
She has a small house.,او (مؤنث) یک خانه کوچک دارد.
He is staying in a hotel.,او (مذکر) در یک هتل زندگی می کند.
The hotel is cheap.,هتل ارزانی است.
He is staying in a cheap hotel.,او در یک هتل ارزان زندگی می کند.
He has a car.,او یک خودرو دارد.
The car is expensive.,خودرو گرانیست.
He has an expensive car.,او یک خودروی گران دارد.
He reads a novel.,او (مرد) یک رمان می خواند.
The novel is boring.,رمان خسته کننده است.
He is reading a boring novel.,او (مرد) یک رمان خسته کننده می خواند.
She is watching a movie.,او (مؤنث) یک فیلم تماشا می کند.
The movie is exciting.,فیلم مهیجی است.
She is watching an exciting movie.,او (مؤنث) یک فیلم مهیج تماشا می کند.
to write,نوشتن
He wrote a letter.,او (مرد) یک نامه نوشت.
And she wrote a card.,و او (مؤنث) یک کارت پستال نوشت.
to read,خواندن
He read a magazine.,او (مرد) یک مجله خواند.
And she read a book.,و او (مؤنث) یک کتاب خواند.
to take,گرفتن
He took a cigarette.,او (مرد) یک سیگار برداشت.
She took a piece of chocolate.,او (مؤنث) یک تکه شکلات برداشت.
“He was disloyal, but she was loyal.”,او (مرد) بی وفا بود، اما او (مؤنث) با وفا بود.
“He was lazy, but she was hard-working.”,او (مرد) تنبل بود، اما او (مؤنث) کاری بود.
“He was poor, but she was rich.”,او (مرد) فقیر بود، اما او (مؤنث) ثروتمند بود.
“He had no money, only debts.”,او (مرد) پول نداشت، بلکه مقروض بود.
“He had no luck, only bad luck.”,او (مرد) شانس نداشت، بلکه بد شانس بود.
“He had no success, only failure.”,او (مرد) موفقیتی نداشت، بلکه ناموفق بود.
“He was not satisfied, but dissatisfied.”,او (مرد) راضی نبود، بلکه ناراضی بود.
“He was not happy, but sad.”,او (مرد) خوشبخت نبود، بلکه بدبخت بود.
“He was not friendly, but unfriendly.”,او (مرد) خوش برخورد نبود، بلکه بدبرخورد بود.
Did you have to call an ambulance?,تو مجبور بودی یک آمبولانس صدا کنی؟
Did you have to call the doctor?,تو مجبور بودی پزشک را خبر کنی؟
Did you have to call the police?,تو مجبور بودی پلیس را خبر کنی؟
Do you have the telephone number? I had it just now.,شما شماره تلفن را دارید؟ تا الان من شماره را داشتم.
Do you have the address? I had it just now.,شما آدرس را دارید؟ تا الان من آن را داشتم.
Do you have the city map? I had it just now.,شما نقشه شهر را داری؟ تا الان من آن را داشتم.
Did he come on time? He could not come on time.,او (مرد) سر وقت آمد؟ او (مرد) نتوانست سر وقت بیاید.
Did he find the way? He could not find the way.,او (مرد)راه را پیدا کرد؟ او (مرد) نتوانست راه را پیدا کند.
Did he understand you? He could not understand me.,او (مرد) متوجه صحبت تو شد؟ او (مرد) نتوانست صحبت مرا بفهمد.
Why could you not come on time?,چرا تو نتوانستی به موقع بیایی؟
Why could you not find the way?,چرا تو نتوانستی راه را پیدا کنی؟
Why could you not understand him?,چرا تو نتوانستی صحبت هایش را متوجه شوی؟
I could not come on time because there were no buses.,من نتوانستم بموقع بیایم زیرا هیچ اتوبوسی حرکت نمی کرد.
I could not find the way because I had no city map.,من نتوانستم راه را پیدا کنم زیرا نقشه شهر را نداشتم.
I could not understand him because the music was so loud.,من حرفش را نفهمیدم زیرا صدای آهنگ بلند بود.
I had to take a taxi.,من مجبور بودم یک تاکسی سوار شوم.
I had to buy a city map.,من مجبور بودم یک نقشه شهر بخرم.
I had to switch off the radio.,من مجبور بودم رادیو را خاموش کنم.
to make a call,تلفن زدن
I made a call.,من تلفن زده ام.
I was talking on the phone all the time.,من تمام مدت تلفن صحبت می کرده ام.
to ask,سئوال کردن
I asked.,من سئوال کرده ام.
I always asked.,من همیشه سوال می کرده ام.
to narrate,تعریف کردن
I narrated.,من تعریف کرده ام.
I narrated the whole story.,من تمام داستان را تعریف کرده ام.
to study,یاد گرفتن
I studied.,من یاد گرفته ام.
I studied the whole evening.,من تمام شب را مشغول یادگیری بوده ام.
to work,کار کردن
I worked.,من کار کرده ام.
I worked all day long.,من تمام روز را کار کرده ام.
to eat,غذا خوردن
I ate.,من غذا خورده ام.
I ate all the food.,من تمام غذا را خورده ام.
to read,خواندن
I read.,من خوانده ام.
I read the whole novel.,من تمام رمان را خوانده ام.
to understand,فهمیدن
I understood.,من فهمیده ام.
I understood the whole text.,من تمام متن را فهمیده ام.
to answer,جواب دادن
Phrase List Card 03