Digmovie13 Flashcards
زیرا با وجود جاهطلبیهای بزرگشان، آنها شجاعت لازم برای ریسک کردن را ندارند
:
فرغم طموحاتهما الكبيرة، فإنهما لا يمتلكان رباطة الجأش اللازمة للإقدام على المخاطرة.
طبیعت او بسیار طعنهآمیز است
إن طبيعتها ساخرة جدًا.
لیڈیا با لبخند گفت: “هنوز تو را به نام پیلار صدا میزنم، با اینکه قطعاً نام دیگری هم داری.”
قالت ليديا مبتسمة: “مازلت أدعوك باسم بيلار على الرغم من أن لديك اسمًا آخر دون شك”.
جایی که آنها به صورت فعال درگیر و به چالش کشیده میشوند
حيث يتم إشراكهم وتحدّيهم بشكل فعّال.
داستانگویی و یا درگیر کردن وظایف تعاملی میتواند فرایند یادگیری را لذتبخش و مؤثر کند.
السرد القصصي أو إشراك المهام التفاعلية يمكن أن يجعل عملية التعلم ممتعة وفعّالة.
داستانگویی و یا درگیر کردن وظایف تعاملی میتواند فرایند یادگیری را لذتبخش و مؤثر کند. كل
أو دمج السرد القصصي أو إشراك مهام تفاعلية، يمكن أن يجعل العملية ممتعة وفعّالة
:
داستانگویی و یا درگیر کردن وظایف تعاملی میتواند فرایند یادگیری را لذتبخش و مؤثر کند.
أو دمج السرد القصصي أو إشراك مهام تفاعلية، يمكن أن يجعل العملية ممتعة وفعّالة
زیرا این خطر وجود دارد که کسانی را که میخواهند فرزندانشان بهتر عمل کنند، دلسرد کند.
لأن هذا قد يؤدي إلى تثبيط عزيمة الذين يرغبون في أن يكون أداء أطفالهم أفضل
هیچگاه برای یک بزرگسال در هر سنی برای یادگیری یک زبان جدید دیر نیست.
ليس أبداً متأخراً على شخص بالغ في أي عمر أن يتعلم لغة جديدة
ایدهی “ژن زبان” یا استعداد طبیعی برای یادگیری زبانها اغلب برای توضیح این موضوع بهکار میرود که چرا برخی افراد زبانها را بهراحتی یاد میگیرند، در حالی که دیگران با آن دچار مشکل میشوند. اما نسبت دادن مهارت یادگیری زبان صرفاً به “استعداد” میتواند گمراهکننده باشد و اغلب به یک پیشگویی خودساخته منجر میشود؛ وقتی افراد بارها میشنوند که فاقد “ژن زبان” هستند یا “استعداد” زبان ندارند، ممکن است این ایده را درونی کنند و قبل از تلاش جدی برای یادگیری، از آن دست بکشند.
مطالعات روانشناسی زبان و عصبشناسی نشان میدهد که یادگیری زبان در درجه اول مهارتی است که تقریباً هر کسی میتواند با تمرین، مواجهه مداوم، و روشهای درست آن را توسعه دهد، هرچند تفاوتهای فردی نیز وجود دارد. با تمرکز بر استراتژیها و روشهای یادگیری متناسب بهجای “استعداد”، افراد اغلب از آنچه میتوانند بهدست آورند شگفتزده میشوند.
فكرة “جين اللغة” أو الموهبة الطبيعية لتعلم اللغات تُستخدم كثيراً لتفسير لماذا يتقن البعض اللغات بسهولة بينما يواجه الآخرون صعوبة. لكن نسب مهارة تعلم اللغات إلى “الموهبة” وحدها قد يكون مضللاً، وغالباً ما يؤدي إلى نبوءة تحقق ذاتها؛ فعندما يسمع الناس مراراً أنهم يفتقرون إلى “جين اللغة” أو أنهم “غير موهوبين” في اللغات، قد يقتنعون بهذا ويستسلمون قبل أن يحاولوا بجدية.
تشير الدراسات في علم النفس اللغوي وعلم الأعصاب إلى أن تعلم اللغة مهارة يمكن للجميع تطويرها بالممارسة، والتعرض المستمر، والأساليب الصحيحة، رغم وجود بعض الفروقات الفردية. وعند التركيز على استراتيجيات وطرق تعليمية ملائمة بدلاً من فكرة “الموهبة”، غالباً ما يُدهش الأشخاص بما يمكنهم تحقيقه.
در نهایت، موضوع بر سر تعداد ماهها یا سالها نیست، بلکه به تعداد دقایقی بستگی دارد که هر روز به این چالش اختصاص میدهید. این دقایق هستند که واقعاً اهمیت دارند.
في النهاية، الأمر لا يتعلق بعدد الأشهر أو السنوات، بل بعدد الدقائق التي تكرّسها يومياً لهذا التحدي. هذه الدقائق هي ما يهم حقاً.
یکی دیگر از تصورات اشتباه رایج این است که یادگیری زبان امتیازی است که فقط برای ثروتمندان در نظر گرفته شده است. انگار که باید پول زیادی را صرف مواد آموزشی گرانقیمت، نرمافزارها، دورههای غرقهسازی، پروازهای بینالمللی، کتابها و معلمهای خصوصی کنید وگرنه بهشدت شکست خواهید خورد.
من التصورات الخاطئة الشائعة أن تعلّم اللغة امتياز مخصص للأثرياء فقط. وكأنك بحاجة إلى إنفاق الكثير من المال على مواد تعليمية باهظة الثمن، وبرامج، ودورات غمر، ورحلات حول العالم، وكتب، ومعلمين خاصين – وإلا ستفشل فشلاً ذريعاً.
میتوانید هفتهها یا ماهها صرف پسانداز برای یک دوره یادگیری زبان کنید، اما این دوره تمام مشکلات شما را حل نخواهد کرد. در واقع، حتی اکثر آنها را هم حل نخواهد کرد. دورهها محتوای یک زبان خاص را ارائه میدهند، اما هیچ چیز دیگری را ارائه نمیکنند.
يمكنك قضاء أسابيع أو أشهر في توفير المال لدفع تكاليف دورة لتعلّم لغة جديدة، ولكن الدورة لن تحل جميع مشاكلك. في الواقع، لن تحل معظمها حتى. فالدورات توفّر محتوى لغوياً معيناً، لكنها لا تقدم شيئاً
You should start to speak a new language from day one. This may seem counterintuitive. Many of us feel we need to study first, until that glorious day when we are ‘ready’ and have ‘enough’ words to finally have a real conversation.
چیزی به نام «سختترین» زبان وجود ندارد. این فقط نظرات جانبدارانهی گویشوران بومی است که نمیدانند یادگیری زبانشان به عنوان زبان دوم چگونه است، یا نظرات زبانآموزانی که آن را بهطور آهسته یاد گرفتهاند و شاید احساس کنند اگر شما بخواهید سریعتر از آنها یاد بگیرید، غرورشان به چالش کشیده میشود.
لا يوجد ما يُسمى “أصعب” لغة. هذه مجرد آراء متحيزة من متحدثين أصليين لا يدركون كيف يكون تعلم لغتهم كلغة ثانية، أو من متعلمين آخرين تعلموها ببطء وقد يشعرون بتحدٍ لذاتهم إذا حاولت تعلمها أسرع مما فعلوا.