Digimovie 14 Flashcards
.
Persian: اما واقعیت این است که من تمام این تجربههای شگفتانگیز را تنها زمانی داشتم که توانستم به خوبی به زبان محلی ارتباط برقرار کنم، نه وقتی که در حال یادگیری اصول اولیه هستم
.
Arabic: لكن الحقيقة هي أنني حصلت على كل هذه التجارب الرائعة فقط عندما كنت قادرًا على التواصل بشكل جيد باللغة المحلية، وليس عندما كنت أتعلم الأساسيات.
و در آن صورت، مشتری به سرعت برای پرداخت بدهی اقدام میکرد
وعندئذٍ يسارع الزبون إلى دفع
اما اگر حساب کسی بیش از حد بزرگ میشد، عادت داشت از برآورده کردن درخواستهای او خودداری کند.
ولكن كان من دأبه إذا ما تضخّم حساب امرئ بأكثر مما ينبغي أن يمتنع عن تلبية طلباته.
او هرگز در گرفتن بدهیها از مشتریانش اصرار نمیورزید
ولم يكن لِيُلْحِفَ على زبائنه في اقتضاء الديون
هنگامی که جنگی بین احزاب چینی در کالیفرنیا درگرفت، «لی» متوجه شد که مبالغی از پول گهگاه به عنوان جایزه برای دستگیری او زنده یا مرده تعیین میشد.
:
وحين نشبت الحرب بين الأحزاب الصينية في كاليفورنيا، وجد «لي» أنّ مبالغ من المال كانت تُعيَّن، بين الفَيْنة والفَيْنة، مكافأة لمن يقبض عليه حيًّا أو ميتًا.
پس بهطور مخفیانه به سانفرانسیسکو میرفت و در یکی از بیمارستانها اقامت میکرد تا آشوب فروکش کند.
:
فكان ينطلق سرًّا إلى سان فرانسيسكو ويدخل أحد المستشفيات حتى تهدأ ثائرة الفتنة
او عادت داشت تا جایی به مشتریانش اعتماد کند که این اعتماد به نوعی سادهلوحی تبدیل میشد.
:
وكان من عادته أن يثق بزبائنه إلى أن تغدو الثقة ضربًا من البلاهة
با این حال، او زندگی راحتی داشت و از احترام همهٔ همسایگانش برخوردار بود
ولكنه كان يعيش عيشًا رغدًا، وكان يحظى باحترام جيرانه جميعًا
:
> “کلمه” خیابان ساردین کنسروی را جذب کرده، آن را به خود گرفته و سپس آن را بیرون داده است، و به خیابان درخشش دنیای سبز و دریاهای منعکسکننده آسمان را بخشیده است.
:
> فقد امتصّت «الكلمة» شارع السردين المعلّب، وتمثّلته، ثم قاءته، فاتخذ الشارع لمعان العالَم الأخضر والبحار العاكسة للسماء.
اما به شکلی شگفتانگیز پیچیده و بافته میشود
لكنها تنحرف وتتشابك في نمط خيالي
و بهواسطه گریز از مرکز چرتکه و صندوق پول از لائوتسه دور نگه داشته
ويبعد عن لاو تزو بواسطة الطرد المركزي للمعداد وآلة النقد
و لی استخوانها، رانها و درشتنیها را با دقت و بهطور کاملاً صاف بستهبندی کرد
وقام لي بتعبئة العظام، عظام الفخذين والساقين بعناية تامة وبشكل مستقيم
).
Persian: مغازه لی چونگ در سمت راست زمین خالی قرار دارد (اگرچه کسی نمیداند چرا آن را خالی مینامند، در حالی که پر از دیگهای بخار قدیمی، لولههای زنگزده، الوارهای بزرگ مربع و انبوهی از قوطیهای پنج گالنی است).
وطیهای پنج گالنی است).
Arabic: متجر لي تشونغ يقع إلى يمين الساحة الفارغة (مع أنه لا أحد يعلم لماذا تُدعى فارغة بينما هي مليئة بالغلايات القديمة، والأنابيب الصدئة، والأخشاب المربعة الكبيرة، وأكوام من علب خمسة جالونات).
خود را نزد افراد باهوش، آگاه و مهربان محترم ساخته است
جعلت نفسها محترمة من قبل الأذكياء، والمتعلمين، والطيبين
Persian: و به همین دلیل، او مورد نفرت جماعت پیچیده و هوسباز خواهران مجرد ازدواجکرده قرار دارد
وبنفس القدر، هي مكروهة من قبل الأخوات المتزوجات اللواتي يتميزن بالالتواء والشهوة