Digimovie 14 Flashcards

1
Q

.
Persian: اما واقعیت این است که من تمام این تجربه‌های شگفت‌انگیز را تنها زمانی داشتم که توانستم به خوبی به زبان محلی ارتباط برقرار کنم، نه وقتی که در حال یادگیری اصول اولیه هستم

A

.
Arabic: لكن الحقيقة هي أنني حصلت على كل هذه التجارب الرائعة فقط عندما كنت قادرًا على التواصل بشكل جيد باللغة المحلية، وليس عندما كنت أتعلم الأساسيات.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

و در آن صورت، مشتری به سرعت برای پرداخت بدهی اقدام می‌کرد

A

وعندئذٍ يسارع الزبون إلى دفع

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

اما اگر حساب کسی بیش از حد بزرگ می‌شد، عادت داشت از برآورده کردن درخواست‌های او خودداری کند.

A

ولكن كان من دأبه إذا ما تضخّم حساب امرئ بأكثر مما ينبغي أن يمتنع عن تلبية طلباته.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

او هرگز در گرفتن بدهی‌ها از مشتریانش اصرار نمی‌ورزید

A

ولم يكن لِيُلْحِفَ على زبائنه في اقتضاء الديون

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

هنگامی که جنگی بین احزاب چینی در کالیفرنیا درگرفت، «لی» متوجه شد که مبالغی از پول گهگاه به عنوان جایزه برای دستگیری او زنده یا مرده تعیین می‌شد.

A

:
وحين نشبت الحرب بين الأحزاب الصينية في كاليفورنيا، وجد «لي» أنّ مبالغ من المال كانت تُعيَّن، بين الفَيْنة والفَيْنة، مكافأة لمن يقبض عليه حيًّا أو ميتًا.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

پس به‌طور مخفیانه به سان‌فرانسیسکو می‌رفت و در یکی از بیمارستان‌ها اقامت می‌کرد تا آشوب فروکش کند.

A

:
فكان ينطلق سرًّا إلى سان فرانسيسكو ويدخل أحد المستشفيات حتى تهدأ ثائرة الفتنة

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

او عادت داشت تا جایی به مشتریانش اعتماد کند که این اعتماد به نوعی ساده‌لوحی تبدیل می‌شد.

A

:
وكان من عادته أن يثق بزبائنه إلى أن تغدو الثقة ضربًا من البلاهة

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

با این حال، او زندگی راحتی داشت و از احترام همهٔ همسایگانش برخوردار بود

A

ولكنه كان يعيش عيشًا رغدًا، وكان يحظى باحترام جيرانه جميعًا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

:

> “کلمه” خیابان ساردین کنسروی را جذب کرده، آن را به خود گرفته و سپس آن را بیرون داده است، و به خیابان درخشش دنیای سبز و دریاهای منعکس‌کننده آسمان را بخشیده است.

A

:

> فقد امتصّت «الكلمة» شارع السردين المعلّب، وتمثّلته، ثم قاءته، فاتخذ الشارع لمعان العالَم الأخضر والبحار العاكسة للسماء.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

اما به شکلی شگفت‌انگیز پیچیده و بافته می‌شود

A

لكنها تنحرف وتتشابك في نمط خيالي

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

و به‌واسطه گریز از مرکز چرتکه و صندوق پول از لائوتسه دور نگه داشته

A

ويبعد عن لاو تزو بواسطة الطرد المركزي للمعداد وآلة النقد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

و لی استخوان‌ها، ران‌ها و درشت‌نی‌ها را با دقت و به‌طور کاملاً صاف بسته‌بندی کرد

A

وقام لي بتعبئة العظام، عظام الفخذين والساقين بعناية تامة وبشكل مستقيم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

).
Persian: مغازه لی چونگ در سمت راست زمین خالی قرار دارد (اگرچه کسی نمی‌داند چرا آن را خالی می‌نامند، در حالی که پر از دیگ‌های بخار قدیمی، لوله‌های زنگ‌زده، الوارهای بزرگ مربع و انبوهی از قوطی‌های پنج گالنی است).

A

وطی‌های پنج گالنی است).
Arabic: متجر لي تشونغ يقع إلى يمين الساحة الفارغة (مع أنه لا أحد يعلم لماذا تُدعى فارغة بينما هي مليئة بالغلايات القديمة، والأنابيب الصدئة، والأخشاب المربعة الكبيرة، وأكوام من علب خمسة جالونات).

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

خود را نزد افراد باهوش، آگاه و مهربان محترم ساخته است

A

جعلت نفسها محترمة من قبل الأذكياء، والمتعلمين، والطيبين

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Persian: و به همین دلیل، او مورد نفرت جماعت پیچیده و هوس‌باز خواهران مجرد ازدواج‌کرده قرار دارد

A

وبنفس القدر، هي مكروهة من قبل الأخوات المتزوجات اللواتي يتميزن بالالتواء والشهوة

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

,
Persian: پیشین او که مردی کمتر متعادل بود، به پایانی شوم رسید، همان‌طور که بعداً گزارش خواهد شد،

A

سلفه، الذي كان رجلًا أقل توازنًا، وصل إلى نهاية سيئة كما سيتم ذكره

17
Q

او باید دو برابر بقیه قانون‌مند باشد

A

يجب أن تكون أكثر التزامًا بالقانون من أي شخص آخر

18
Q

که آغازگر فروپاشی اسطوره رایش سوم آلمان بود

A

والذي مثل بداية انهيار أسطورة الرايخ الثالث الألماني

19
Q

.
Persian: در نبردی ناامیدانه که بسیاری آن را فقط مسئله زمان می‌دانستند تا ژاپن نیز مانند آلمان و ایتالیا تسلیم شود.

A

في صراع بائس عده الكثير مجرد بعض الوقت حتى تلحق بألمانيا وإيطاليا وتعلن استسلامها.

20
Q

Persian: از جمله نبرد دریایی میدوی که گروه‌های رزمی حامل‌های هواپیمای ژاپن را نابود کرد،

A

:
أشهرها كانت معركة ميدواي البحرية التي دمرت مجموعات قتال حاملات الطائرات اليابانية،

21
Q

برای بهره‌برداری از تجارب شکافت هسته‌ای که انرژی عظیمی تولید می‌کند

A

نحو الاستفادة من تجارب الانشطار النووي الذي تتولد عنه طاقة هائلة

22
Q

Persian: و اینشتین به روزولت اهمیت پیشی گرفتن آمریکا از آلمان در این حوزه حیاتی را نشان داد

A

وأشار أينشتاين لروزفلت بأهمية سبق أميركا لألمانيا في دخول هذا المجال الحيوي

23
Q

و دیگری از نوع همجوشی با نام “مرد چاق” با قدرت “20 کیلوتن

A

:
والأخرى من النوع الاندماجي تحت اسم “الرجل السمين” بقوة “20 كيلو طن

24
Q

و مقاومت و پایداری ژاپن بهانه‌ای برای ایالات متحده بود تا مشروعیت استفاده از سلاح هسته‌ای در میدان نبرد ژاپن را به دست آورد.

A

«وإتخاذ إستمرار اليابان فى المقاومة والصمود ذريعة تعطى الولايات المتحدة شرعية إستخدام السلاح النووى على المسرح اليابانى.»

25
Q

استالین به ترومن پیشنهاد داد که سریعاً درباره استفاده از سلاح جدید در میدان نبرد ژاپن تصمیم بگیرد، که این با نیت آمریکایی‌ها همخوانی داشت.

A

«وعرض ستالين على ترومان سرعة إتخاذ القرار فى إستخدام السلاح الجديد على المسرح اليابانى وهو ما وافق نية الأميركيين بالفعل.»

26
Q

نابراین، ممکن است مجبور شویم با عادت آزاردهنده‌اش کنار بیاییم اگر بخواهیم او را به عنوان دوست نگه داریم.

A

لذلك قد نضطر إلى التعايش مع عادته المزعجة إذا كنا نرغب في الاحتفاظ به كصديق

27
Q

ABSOLUTELY ESSENTIAL WORDS
504
Lesson 33
باعث نگرانی و تشویش خاطر نشو
می
آدم پشت دست نشین کسی است که داوطلبانه اطلاعات و راهنماییهای بی خودی را به ویژه
در بازی ورق میدهد که باعث میشود ورق بازها در مورد او پیش داوری کنند این اسم از یک
واژه یهودی گرفته شده است و در اصل به پرندهای خاص بر میگردد که با جیغ های
گوش خراشش باعث شود، حیوانات بترسند و از تیررس شکارچیان فرار کنند. اگر چه شاید
تصور کند آدم بذله گو و شادی است اما راهنمایی او اغلب به جای این که مؤثر باشد اسباب
زحمت دیگران است شاید ما به او اخم یا او را به خاطر سوء استفاده از رابطه دوستانه مان
سرزنش کنیم اما او همچنان به وراجی خود ادامه میدهد در این شرایط یک ورق باز حرفه ای
که بازی را جدی گرفته است شاید حتی آرزو کند که ای کاش می توانست با فرو کردن یک
گلوله پنبه در دهان فرد پشت دست نشین او را ساکت کند هر چند پشت دست نشین ممکن
است متوجه نباشد که مایهٔ رنج و ناراحتی هم قطارهایش است بنابراین اگر ما میخواهیم او را
به عنوان یک دوست برای خود نگه داریم باید خودمان را با عادت آزار دهنده اش وفق دهیم.

A

Don’t Look over My Shoulder!
The kibitzer is a person who volunteers useless information, especially in
card games, causing the players to be prejudiced against him. The name
comes from a Yiddish word which originally referred* to a certain bird
whose shrill cry scared the animals away upon the approach of the
hunters. Though the kibitzer may think he is being jolly or witty, his
advice often hinders more than it helps. We may scowl* at him or lecture
him for his abuse of our friendship, but he still continues to mumble his
unwelcome remarks. The serious player may even wish he could make the
kibitzer mute by sticking a wad of cotton in his mouth. The kibitzer,
however, may not realize that he is causing torment* or distress* to his
colleagues: Thus we may have to resign* ourselves to his annoying habit
if we wish to retain him as a friend.

28
Q

تقاضا كرد بگذارند”

A

طلبوا ان يسمحوا له

29
Q

تقاضا كرد بگذارند

A

طلب ان یسمحوا له

30
Q

حمله به ایران نشان‌دهنده پذیرش موشک‌های بالستیک توسط نیروی هوایی اسرائیل است

A

الضربة على إيران تظهر تبني القوات الجوية الإسرائيلية للصواريخ الباليستية.

31
Q

و تکنیک‌های عملیات گشت و روش‌های کمین

A

وتقنيات العمليات الدوريات وطرق الكمائن

32
Q

و مشکلات روحیه واحدها و حرکات قریب‌الوقوع سربازان

A

ومشاكل معنويات الوحدات والتحركات العسكرية القادمة،

33
Q

و به زودی با دختری محلی در سایگون آشنا می‌شدند

A

و یقابلون لاحقا فتاة محلیه فی سایگون

34
Q

یا شاید حتی یک کارمند زن اروپایی در یکی از سازمان‌های بین‌المللی

A

او ربما موظفه اوربیت تعمل مع منظمه دولیه