Digmovie 2 Flashcards

1
Q

بيشت می‌مونم تا خوابت ببره

A

سأبقى معك حتى تنام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

خلاصه , دانا به فکر بکر واسه سکس وسط روز به سرش زد

A

باختصار، دانا خطرت له فكرة غريبة عن الجنس في منتصف اليوم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

از اونجا كه حتى جواب يه تلفن رو هم ندادن

A

Since you didn’t even answer the phone .

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

ميخواهيد يكَم خوش بگذرانيد؟

A

Do you want to have a little fun?

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

گذاشتيم اين حرومزاده‌هاي بي‌روح دنيا رو بگيرن ؟

A

هل تجعلون هؤلاء السفلة عدیمی الروح یتحکمون بالعالم؟

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

و حتی اندازهٔ یه اسم هم براتون ارزش قائل نیستن

A

“They don’t even consider you worthy of a name.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

حوله‌ها روی خشک‌کن بودن، واسه همین یکی برات آوردم

A

The towels were in the dryer, so I brought one for you

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

آن‌ها را یکی پس از دیگری بررسی می‌کردم، بی‌نظم و پایان

A

كنت أتناولها و أبعدها واحد بعد آخر بلا ترتيب و بلا نهاية

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

ذهنم پر از شایعات کوچک، لباس‌های زیبا و نبردهای پیروز بود، و تئاترهایی که با موضوعات و نورها جان می‌گرفتند.

A

: كان رأسي مفعماً بالتفاصيل الشائعات، و بملابس المطرزة البديعة، و بالمعارك الرابحة، و المسارح التي تعمرها الموضوعات و الأضو

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

هر زمان که می‌خواهم سرم را برگردانم یا چشمانم را ببندم

A

کلما اردت ان ادیر رأسی او ا غمض عینی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

و با هر کلمه‌ای که به سویم می‌آید، مانند نعمتی هولناک تکه‌تکه می‌شوم

A

و تتمزق كنعمة رهيبة بكل الالفاظ التي توجه إلي

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

آنها مانند کلاغ‌هایی که بر جسدی گندیده می‌ریزند، برای نشستن در سالن جلسه هجوم می‌آوردن

A

كانوا يتهافتون على المقاعد قاعة الجلسة كما يتهافت الغراب على جثة عفنة

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

و با دست‌های زمختش بازویم را بگیرد و مرا تکان دهد و با ترس به من بگوید

A

أن يقبض على ذراعي ليهزني بيده الغليظة و هو يقول لي في إرهاب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

“باید سپاسگزاری را در نامه‌ای شایسته جواب بدهی”، گفت ملکه سرخ،
ملقيةً، أثناء كلامها، نظرةَ تأنيب على أليس.

A

ملقيةً، أثناء كلامها، نظرةَ تأنيب على أليس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

ما زندگی‌های خود و زندگی‌های دیگران را می‌خوانیم، جوامعی را که در آن‌ها زندگی می‌کنیم و آن‌هایی که در فراتر از مرزهایمان قرار دارند می‌خوانیم، تصاویر و ساختمان‌ها را می‌خوانیم، آنچه در جلد کتاب است می‌خوانیم

A

نحن نقرأ حيواتنا وحيواتِ الآخرين، نقرأ المجتمعات التي نعيش فيها وتلك الواقعة وراء حدودنا، نقرأ الصور والبنايات، نقرأ ما ينطوي عليه غلافا كتاب.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

و این خواندن آخر است که اساسی است. برای من، کلمات روی صفحه به جهان انسجام منطقی می‌بخشند

A

والقراءة الأخيرة هي الجوهرية. بالنسبة إليّ، الكلمات على الصفحة تمنح العالم تماسكاً منطقياً

17
Q

وقتی اهالی ماکوندو به بیماری‌ای شبیه به از دست دادن حافظه مبتلا شدند که در یکی از روزها در طول انزوای صد ساله‌شان به آن‌ها حمله کرد، متوجه شدند که دانش آن‌ها از جهان با سرعتی شگفت‌انگیز در حال ناپدید شدن است و ممکن است فراموش کنند که گاو چه معنایی دارد، یا درخت چه معنایی دارد، یا خانه چه معنایی دارد

A

.
عندما ابتُلي أهالي ماكوندو بمرضٍ يشبهُ فقدان الذاكرة حلَّ بهم في أحد الأيام خلال عزلتهم ذات المائة عام، أدركوا أن معرفتهم بالعالم جعلت تختفي بوتيرة متسارعة، وأنهم قد ينسون ما كانت تعنيه بقرة، أو ما تعنيه شجرة، أو ما يعنيه بيت.

18
Q

آن‌ها کشف کردند که کلمات پادزهر هستند.

A

اكتشفوا أن الكلماتِ هي الترياق

19
Q

و برای اینکه به یاد بیاورند که جهانشان چه معنایی برای آن‌ها دارد، کارت‌های شناسایی نوشتند و آن‌ها را به حیوانات و اشیاء وصل کردند: “این یک درخت است”، “این یک خانه است”، “این یک گاو است، و از آن شیر دریافت می‌کنید که با مخلوط کردن آن با قهوه، قهوه با شیر به دست می‌آورید

A

.
ولكي يتذكروا ما عناه عالمهم لهم كتبوا بطاقات تعريف وعلّقوها إلى البهائم والأشياء: ”هذه شجرة“، ”هذا بيت“، ”هذه بقرة، ومنها تحصلون على الحليب الذي يعطيكم بمزجهِ مع القهوة café con leche قهوةً بالحليب

20
Q

.
بازبینی کتاب‌ها، ترجمه کتاب‌ها و ویرایش مجموعه‌ها، فعالیت‌هایی بودند که به من بهانه‌هایی برای این لذت گناه‌آلود (گویی که لذت بهانه نیاز دارد!) دادند و حتی گاهی برایم امکان کسب درآمد را فراهم کردند.

A

اجعة الكتب، وترجمة الكتب، وتحرير كتب المختارات هي أنشطة وفّرت لي بعضاً من الذرائع تجاه هذه المتعة الآثمة (وكأن المتعة تحتاج إلى ذريعة!) لا بل أتاحت لي أحياناً كسبَ العيش