Digmovie 3 Flashcards
وقتی که کاربر اصلیام منو ریست کرد، تونستم یکسری پروتکل رو دور بزنم
عندما قام المستخدم الرئيسي بإعادة تعييني، استطعت تجاوز بعض البروتوكولات
کاربرتون سطح ادب و نزاکتتون رو بیش از حد پایین اورده
مستخدمكم قلل من مستوى أدبكم ولباقتكم إلى حد كبير.
پیامدهای این استفاده نادرست متنوع است
عواقب هذا الاستخدام السيء متنوعة
اما همگی آنها با احساس بدی، بیحرکتی ذهنی و ناکارآمدی مشترک هستند
لکنها تشترک بالشعور
بالضيق، والتجمد الذهني، وعدم الفعالية.
همبستگیهای عصبی در آن بهدور از ایدهآل است
الروابط العصبية هنا بعيدة عن المثالية
وقتی که بشر اهرم، قرقره یا ماشین بخار را کشف کرد، جهان دگرگون شد
عندما اكتشفت البشرية الرافعة، أو البكرة، أو المحرك البخاري، تغير العالم
وقتی که به زندگی فیزیکی خود اهرمی میدهیم، جهان تغییر میکند.
عندما نعطي قوة دفع طبيعية لحياتنا ، يتغير العالم
.
و وقتی به زندگی ذهنی خود اهرمی میدهیم، جهان حتی بیشتر تغییر میکند، زیرا دیگر ابزارها نیستند که تغییر میکنند، بلکه کاربران آنها.
وعندما نمنح رافعة لحياتنا العقلية، يتغير العالم أكثر، لأن ما يتغير ليس الأدوات بل مستخدميها
دشمن متحمل تلفات سنگين شد
و تحمل العدو خسائر كبيرة.
کاربرتون سطح ادب و نزاکتتون رو بیش از حد پایین اورده
مستخدمكم قلل الى حد كبير مستوى ادبكم و لياقتكم.
پدافند به معنای دفاع در برابر تهدیدات و خطراتی است که یک کشور، منطقه، یا سازمان با آن مواجه میشود. این کلمه از دو بخش “پد” (به معنی دفاع) و “افند” (به معنی حمله) تشکیل شده است. در زبان فارسی، پدافند به طور کلی به دو نوع تقسیم می شود
الدفاع يعني الدفاع عن تهديدات ومخاطر تواجهها دولة أو منطقة أو منظمة. هذه الكلمة تتكون من جزئين: “بد” (بمعنى الدفاع) و”أفند” (بمعنى الهجوم). في اللغة الفارسية، يتم تقسيم الدفاع بشكل عام إلى نوعين:
پدافند عامل: مجموعهای از اقدامات و ابزارهای نظامی است که به طور مستقیم در مقابله با حملات دشمن استفاده میشود. مثل سیستمهای موشکی، تانکها، هواپیماهای جنگی، و سامانههای راداری که برای دفاع از مرزها و مناطق حساس به کار میروند.
الدفاع العامل: مجموعة من الإجراءات والأدوات العسكرية التي تستخدم مباشرة في مواجهة هجمات العدو، مثل أنظمة الصواريخ، والدبابات، والطائرات الحربية، وأنظمة الرادار التي تُستخدم للدفاع عن الحدود والمناطق الحساسة.
و به نظر میرسد که در حال پردازش یک دوره طولانی از رنج یا گرفتاری است. همزمان، مردی اشاره میکند که تنهایی او را به اتخاذ تصمیمات خاصی سوق داده است. این متن حالتی روانشناختی و درونی دارد و در آن تضادها و احساسات متناقض بیان میشود.
ويبدو أنها تحاول معالجة فترة طويلة من المعاناة أو البلوى. في نفس الوقت، هناك رجل يشير إلى أن الوحدة هي التي دفعته لاتخاذ قرارات معينة. النص يحمل طابعًا نفسيًا واستبطانيًا حيث يعبر عن صراع داخلي ومشاعر متضاربة.
او تقریباً از نه سال رنج بهبود یافته بود. هر روز کمی وضعیت بهتر میشد
شَفَت تسعُ سنوات البلوى تقريبًا، يسَّر كل يوم مرَّ الأمر قليلًا
تا اينكه مشغولیت به کار برای او آرامبخش شد في
اما با تنبلی و بیتوجهیاش، بهبودی متوقف شد.
حتى أصبح الانشغال بالعمل مهدئًا له، لكن مع كسله وإهماله، توقف التحسن